به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ منوچهر صدوقیسها، محقق و مدرس فلسفه و عرفان اسلامی ضمن بيان اين مطلب در مورد آقامحمدرضا قمشهای گفت: مرحوم آشتيانی نظرشان اين بود كه اگر اوضاع و شرايط اجازه میداد، آقامحمدرضا در عرض شراح طراز اول محیالدين ابن عربی میشد؛ يعنی در حد افرادی مانند قيصری و ... و انصافاً هم ايشان در همان مقام است.
وی افزود: يكی از شاگردان ايشان، سيد اهل ساوه است كه كتاب فصوصی دارد كه در كتابخانه مركزی كشور نگهداری میشود، پشت جلد اين كتاب نوشته است كه خدا رحمت كند آقامحمدرضای قمشهای را؛ قبل از اينكه وی به تهران بيايد، كسی نمیدانست كه جلد فصوص چه رنگی است؟!
نويسنده كتاب «تحرير ثانی تاريخ حكماء و عرفای متأخر» با اشاره به اينكه در واقع مؤسس عرفان در تهران، استاد او سيدرضی لاريجانی است، اظهار كرد: كمال عرفان با آقامحمدرضا در تهران ايجاد شد. به هرحال آقامحمدرضا قمشهای دارای شخصيت بسيار ممتازی بود و در عرفان طراز اول است و جالب اين است كه فلسفهاش نيز طراز اول است، شديداً هم صدرايی است.
اين محقق و مدرس فلسفه و عرفان اسلامی در ادامه سخنانش تصريح كرد: در يك جا میگويد كه «قائدنا فی المعارف صدرالمتألهين» خيلی مهم است، كسی شارح فصوص باشد و بگويد رهبر ما در معارف، صدرالمتألهين است؛ لذا وی شديداً صدرايی است و بايد توجه كرد كه عرفان بدون فلسفه امكانپذير نيست.
مؤلف كتاب «التفسير المنتسب الی مولنا ابی عبدالله جعفر بن محمد الصادق(ع)» گفت: او در فلسفه، شاخص شاخص است و بهخوبی از عهده تدريس فلسفه برمیآمده است؛ برخلاف مرحوم ميرزا ابوالحسن جلوه. آقای آشتيانی در اين باره مفصل نوشتهاند، میگويند كه مرحوم جلوه شروع كرد به تدريس فصوص و در همان صفحه اول ماند و آقامحمدرضا «اسفار» را تدريس كرد و خيلی خوب هم از عهده آن بر آمد و خيلی بهتر از جلوه هم تدريس میكرد ولی معارفش هم در جای خودش بود.
صدوقیسها در ادامه سخنانش تصريح كرد: به هر حال آقامحمدرضا قمشهای شخصيت ممتاز فلسفی و عرفانی است و آن هم در طراز اول قرار دارد. ويژگی دوم آقامحمدرضا اين است كه آثارش صرفاً چنين نيست كه فقط حاشيه باشد، مونوگراف هم دارد متأسفانه شايد بعضی از آنها چاپ نشده باشد و آثاری كه هنوز چاپ نشده، وجود دارد.
نويسنده كتاب «شرح جديد منظومه سبزواری» در ادامه سخنانش در بيان ويژگیها و ابعاد علمی و شخصيتی آقامحمدرضا قمشهای گفت: سومين نكته كه آن هم جهت مهمی در ابعاد علمی و شخصيت علمی آقامحمدرضاست، تربيت شاگردان است. میتوان گفت كه چندين نفر مثل خودش را تربيت كرده است، كه اين نكته بسيار مهمی است.
وی افزود: در بين شاگردان جلوه، شايد دو نفر هستند كه در عرض خودش هستند، آن هم شايد؛ يكی آقاميرزای تنكابنی و يكی هم ميرزاحسن كرمانشاهی، ولی در بين شاگردان قمشهای، شايد هفت يا هشت نفر هستند كه میتوان گفت در عرض خود او هستند؛ ميرزا هاشم اشكوری، ميرزامحمود قمی و ... .
نويسنده كتاب «فوائد در عرفان و فلسفه و تصوف و تاريخ آن» تصريح كرد: امر مهم ديگری كه میتوان در مورد او گفت اين است كه ايشان در عصر خودش منحصر است؛ يعنی اينكه عملاً هم عارف محقق واصلی است و نيز بسيار بسيار خوشاحوال بوده است.
اين محقق و مدرس در ادامه سخنانش تأكيد كرد: مرحوم آقای آشتيانی قصهای را نقل میكرد از ضياءالذاكرين. روضهخوانی به نام ضياءالذاكرين بوده كه موسيقیدان بوده است، يك روزی در مسيری میرفتند در ايام نزديك نوروز بود، بانويی داشت خانهتكانی میكرد و شعری هم میخواند، فرشی را تكان میداد و شعر میخواند كه گردی بلند شده بود و همانجا حالش خوش شد و گفت: اين مرادش گرد امكان است كه گرد امكان از سوی ممكن بلند میشود.
نويسنده كتاب «صوفی صومعه قدس: يادواره مولنا ميرزا محمدعلی حكيم شيرازی دارنده لطائفالعرفان» تصريح كرد: به هرحال عملاً آقا محمدرضا قمشهای هم سائر الیالله بوده است و صرفاً چنين نبوده كه تنها يك شخصيت علمی باشد، خيلی چهره ممتازی است، در تقوا هم اين داستان معروف است كه در معاصر آثار آمده است كه اعتمادالسلطنة میگويد در هنگام احتضارش گفته بود آن اسب سفيد را كه حضرت صاحبالامر(عج) برای من فرستادند، ديديد؟ اين ديگر چيزی نيست كه با «قال يقول» بتوان به آن دست يافت.
مصحح كتاب «شطری از اوائل امور عامه شرح منظومه حكمت سبزواری» تصريح كرد: با گفتن عرض و جوهر و ممكن كه اين چيزها درست نمیشود، معلوم میشود كه او عملاً عارف واصل محقق بوده است. موقعيت ايشان در ميان معاصران حتی از ميرزاحسين سبزواری برتر است، در عرفانيات يقيناً از وی ممتازتر است، در حكمت هم مسلماً همطراز آنهاست.
مصحح «رساله در برخی از مسائل الهی عام» با اشاره به اينكه ممكن است اصطلاح حكمای اربعه به دو اعتبار گفته شود، گفت: يكی به اعتبار عصر و همزمانیشان و يكی به اعتبار همشهری بودنشان، اگر به اعتبار زمان گفته باشند حكمای اربعه اين چهار نفر هستند: جلوه، آقامحمدرضا و حاج ملاهادی و ميرزاحسين مقيم تهران.
صدوقیسها تأكيد كرد: اگر به اعتبار شهر گفته باشند حاجی سبزواری داخل حكمای اربعه نيست، چون در تهران نبوده، اين يك معنا است، دوم اينكه البته من كوچكتر از آن هستم كه چنين حرفی بزنم، ولی گمان میكنم به نقل از بزرگان شايد اينها هيچكدام در عرفانيات همطراز آقامحمدرضا نباشند، ميرزا حسين سبزواری خوب بيشتر معروف است به رياضی، حكيم هم بودهاند و اسفار میگفتند، اما بيشتر به رياضی معروف هستند، حاجی سبزواری هم خوب عملاً سالك است ولی جزء عرفا شايد نشود آنرا آورد، حكيم است، ولی عملاً عارف نيست.
وی در پايان سخنانش گفت: آقاعلی مدرس هم اهل سير بودهاند، میگويند آقاعلی مدرس دستگيری میكرد، ولی در عرفان نظری هيچ كدامشان در عرض او نيستند. او واقعاً رأس عرفای همعصر و عصر متأخر خود است؛ اولاً به شهادت اهل خبره، شاگردانی بودهاند كه به درس هر سه اينها میرفتند، اساتيد آن وقت تهران شاگردان مشترك اين سه نفر هستند، جلوه، آقامحمدرضا و آقاعلی مدرس، به شهادت آنها اين در عرفانيات برتر و تنهاست، دوم اينكه نوع آثارش عرفانی است.
...................
پایان پیام/146