خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳
۱۲:۲۷
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
شنبه
۲۸ اسفند
۱۳۸۹
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
252711

گفتگوی اختصاصی با حمید رضا عطائی

مختارنامه اثری هنری در ابعاد جهانی پيشتر از زمان

سائب بن مالك جوانی رشيد ، غيور و جنگجو است ، وی هم چنان وفادار به مختار تا آخرین لحظات با او می ماند و به او یاری می رساند ، نقش او را حمید رضا عطایی به زیبایی ایفا کرده است .

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت‏(ع) ـ ابنا ـ سایت مختارنامه با او گفتگوی دوستانه ای انجام داده که ماحصل آن مطالب زیر است:

ورود به مختارنامه

باور قلبی من اين است كه در زندگی هيچ اتفاقی ، اتفاقی نيست و عالم دائما ما را با خودمان رو به رو می كند .

شروع فعاليت هنری

نيمه دوم سال 1382  جهت تمرينات سواركاری و شمشير زنی عربی معرفی‌ شدم

ودر فروردين سال 1383 فيلمبرداری كليد خورد و من در تير ماه همان سال  مقابل دوربين عظيم جوانروح قرار گرفتم و اينطوری وارد جريان كار شدم .

شخصیت سائب بن مالک

اولین کاری که کردم رجوع به کتاب‌های تاریخ بود  وبه دنبال شخصیت سائب بن مالک می‌گشتم جوانی حدود 35 سال ،متحول ، دلاور .

شوق و ذوقی از این بابت که چنین شخصیتی در تاریخ وجود داشته پيدا كردم،چون در مختارنامه شخصیت‌های بزرگی داریم که به آنها در تاريخ زياد پرداخت شده است حالا من باید کاری می کردم نقشی که به من واگذار شده را  باور پذیر در بیاورم ، پس می رسیدم به جزئیات سائب که به دو بخش تقسیم می شد یکی ظرافت‌های دراماتیک و ديگری ظرفیت های فیزیکی،‌ برای بخش فیزیکی سابقه نزدیک به 25 سال ورزش‌های مختلف داشتم ،اما سوار کاری ، شمشیرزنی بلد نبودم برای‌ همين روزی دوبار تمرین می کردم (صبح وعصر) وهمچنين چون شمشيرزنی در صحنه ها زياد داشتم ، یکی از شمشیرها را به من داده بودند تا درمنزل تمرین کنم .

من در تمام اكشن كاري‌ها از بدلكار استفاده نمی‌كردم چون رفلكس بدن من اجازه می داد،در كنار شنا ورزش بوكس را هم داشتم اين ورزش‌ها در يك جای اساسی به دردم خورد ، به لطف خدا و همه عوامل اعتماد تهيه كننده محترم و لطف ميرباقری توانستم از عهده همه سكانس ها بر آيم .

اولين بازی

من اين مسئوليت را از دوش خودم برداشتم و گذاشتم روی دوش خداوند و بايد خودم را متعهد نشان دهم كه من اين توانايي را دارم كه از من بازی بگيرند بدون هيچ ادعا و انديشه اي بايد خود را مستعد بازی نشان مي دادم. خاطرم هست در صحنه هايي كه ان روز گرفته مي شد تمام بچه ها و عوامل به من انر‍‍ژي مي دادند و خدا را شكر كه آن سكانس گرفته شد و آقای ميرباقري يك اعتماد به من كرد و اين اعتمادها تا جايي پيش رفت تا يك روز برنامه ريز محترم تشخيص دادند كه قسمت‌هايي را به نقش من  اضافه كنند .

دليل اين اعتماد

اين همان كثرت در وحدت ، همان چيزی كه من هميشه به آن اعتقاد دارم من در واقع اعتماد دارم كه اينها همه برگزيدگان خداوند بودند كه در مسير راه من قرار گرفتند

من خيلي آگاهانه و بی تعصب دريچه های ذهنم را باز گذاشتم و ذهنيتم اين بود كه همه نظريه‌هايشان  را بدهند و در نهايت من عمل كنم ، كاملا رها در مختارنامه و با انرژی مثبت ، اين باعث شد كه در واقع اين اعتماد نسبت به من شكل بگيرد.

در جايی دستي روی شانه من خورد و ديدم استاد عبدالله اسكندری هستند و گفتند مي خوام اولين نفری‌ باشم كه به تو تيريك مي گم چون ايشان رايش ها را ديده بوده و من اينجا از ايشان قدردانی می كنم به خاطر تاثير مثبت عميقی كه روی من گذاشتند و من در اجرای نقشم مصمم تر شدم.

من وارد تيمی شده بودم همه كار كشته ، همه كاربلد اين باعث يك شوقي در من شده بود بعد يواش يواش مي رفتم جلو،‌ مسئوليت جاي شوق و ذوق را گرفت

خاطرات یا اتفاقات

یک بار پایم در رکاب اسب گیر کرد و چند متر منو کشید در حال كشيده شدن بر روی ‌زمين تو کمرمن سنگی خورد که 15روز خانه نشین شدم و جایی بيان نكردم ، چون اگر به گوش میرباقری می رسید ممکن بود نارحت شود که چرا مواظب خودت نبودی یا مکثی در پروژه ایجاد شود به هر حال بعد از چندین بار زمین خوردن با آن اسب عیاق شدم واز آن بعد این اسب مختص بازی‌های من شد.

در يك صحنه دیگربدلكاری 100 كيلويي روي پایم افتاد که بعد از آن من با مالک اشتر سكانسی داشتيم كه می بايست می دويديم و چون به كسی نگفته بودم كه پام پيچ خورده اجباراَ به مسئول اكسسوار لباس گفتم كه برایم دو سايز بزرگتر كفش بياورد تا پای باند پیچی شده ام  در آن جا  شود، ولی آقای ميرباقری وقتی فيلم پشت صحنه را ديدند متوجه اين قضيه شدند يا صحنه ای در شاهرود از نبرد گرفته می شد كه چون خيلی شلوغ بود شمشير بقل دستی من در دهنه اسب رفت و اسب به پهلو بلند شد و روی من افتاد، اين معجزه بود در اين صحنه ها اتفاقات بسياری افتاد كه به همین علت  تهيه كننده محترم برای سلامتی  افراد قربانی كردند.

ما به مير باقری افتخار می كنيم و دوستش داريم ، او فوق العاده آدم با احساسی است كه افكارش ، انديشه‌هایش در احساسش دخيل می شود و نتیجه آن می شود مختارنامه

آقای مهندس فلاّح بدون شك  پشتوانه بسيار مطمئنی‌  برای ما در اين اثربود ، ایشان تا اوج كار به درست ترين شكل ممكن در قالب هنراز ما پشتیبانی کردند.

در عرصه هنر شما بايد ببنيد كجا زندگی می كنيد اينجا كشوری است به نام ايران ، اين ذات ما ايرانيان است ، پشت هر ايرانی قدمتی 7000 ساله وجود دارد و در ذات هر ايرانی هنری نهفته است پس جلوی اين مردم نمی توان ادعایی از هنر كرد.

..................

انتهای پیام/162