خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

چهارشنبه ۲۷ تیر ۱۴۰۳
۵:۲۴
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
پنجشنبه
۱۳ مرداد
۱۳۹۰
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
جام جم آنلاین
کد خبر:
257778

درس‌هايي تاريخي از يك واقعه بزرگ

مختارنامه هفته گذشته با شهادت مختار به پايان رسيد. آخرين سريال داوود ميرباقري يك زورآزمايي تمام عيار در نشان دادن قدرت نمايشي كشور در سطح منطقه بود. بزرگ‌ترين ويژگي سريال مختارنامه علاوه بر تاريخي بودن، آرايه‌هاي مذهبي و ديني بود كه در جاي جاي اثر ديده مي‌شد. به طور قطع مختارنامه از جمله آثار فاخر و مانايي است كه بيش از اينها در آينده درباره آن خواهيم شنيد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت‏(ع) ـ ابنا ـ اگرچه سخن درباب سريال مختارنامه و شخصيت‌هاي آن فرصتي مي‌طلبد كه از حوصله اين مقال بيرون است؛ اما از باب اشارتي كوتاه، برخي خطوط يا ويژگي‌هاي پررنگ داستان خونخواهان حضرت اباعبدالله(ع) به اختصار در پي مي‌آيد.

1 ـ مختارنامه داستان غفلت بشر و در اينجا كوفيان دهه 60 هجري است، اما از آنجا كه خطا و معصيت هر چه بزرگ‌تر باشد، بيشتر گريبان وجدان معصيت‌كار را خواهد گرفت؛ عملكرد كوفيان در مقابل امام معصوم، چنان عذاب وجداني برايشان پديد آورد (براي آن دسته از مردماني كه هنوز اندكي تعلق خاطر به سنت و اهل بيت رسول‌الله(ص)‌ داشتند)‌ كه ناگزير چاره‌اي جستند تا شايد خطاي رفته را جبران كنند. البته در اين ميان انواع ديدگاه‌ها وجود داشت: از آنان كه به طمع مال و جاه و مكنتي به قيام تازه پيوسته بودند بگيريم تا كساني كه از ترس يا در پي كسب امنيتي آمده بودند؛ يا كساني كه هنوز هم در پي توطئه و دشمني بودند و البته قليلي هم كه مومنانه داغ ظلم به اهل بيت پيامبر، خونشان را به جوش آورده بود؛‌ آمده بودند تا زير بيرق مرد دلاوري چون مختار شمشير بكشند.

2 ـ مختارنامه نشان مي‌دهد كه اگر فطرت پاك بشر بيدار باشد يا بيدار شود چگونه حتي با معونه اندك، به جدال با ظلم و ظالم برخواهد خاست. مختارنامه، روايت رويارويي با ظلم، زور، زر و تزوير است كه براي آن از شعار فراتر مي‌رود و در پي ايجاد شعور ظلم‌ستيزي است چنان كه حضرت به يارانش توصيه مي‌فرمود.

3 ـ مختارنامه، روايت مردماني است كه وقتي به قيام براي حق برمي‌خيزند، اگر دنياطلبي و منيت و تفرقه را كنار نگذارند؛ چگونه جمعيت‌شان پراكنده مي‌شود و طعم تلخ شكست را تجربه مي‌كنند. مختارنامه، روايت مردماني است كه چون چندي در مسير حق گام زدند، خود را از خطا مبرا مي‌يابند و قول حق‌تعالي را كه فرمود: «واعتصموا بحبل‌الله جميعا و لاتفرقوا» را فراموش مي‌كنند.

4 ـ مختارنامه روايت مبارزه و مقابله با ريا و نفاق است؛ مبارزه با آنان كه فرياد وااسلامشان آشكار است، اما در نهان نفاق مي‌ورزند و خيانت مي‌كنند.

5 ـ مختارنامه با درايت و تيزبيني وساوس دنيوي و انحراف از مسير ولايت را براي مسلمانان و مومناني نشان مي‌دهد كه عصر امام معصوم را درك كرده‌اند؛ اما باطن امامت كه سر نهادن به ولايت است را درنيافته‌اند. در اين اشاره، مختارنامه و داستان آن تبديل به تمثيلي مي‌شود كه در هر زماني اگر ولايت اهل بيت عليهم‌السلام چراغ راه نباشد، هر مسلماني با هر اندازه زهد و تقوي، به ظلمات هولناك گمراهي درمي‌غلتد.

6 ـ مختارنامه، از بسياري جهات داستاني مناسب امروز است كه در تاريخ دهه 60 هجري روايت مي‌شود. مختارنامه و جريان‌ها و ديدگاه‌هاي متعددي كه در آن توسط شخصيت‌هاي تاريخي نمايندگي مي‌شوند، هشدار و انذاري مهم براي جامعه اسلامي امروز ماست.

7 ـ مختارنامه، داستان مردماني است كه اگرچه به ظاهر رعايت اسلام مي‌كنند، اما به فرمايش معصوم دينشان را براي كار دنيا مي‌خواهند و تا آنجا ديندار هستند كه دنيايشان تامين باشد و آن دم كه دنيايشان در خطر قرار گيرد، باطن خود را آشكار مي‌كنند و دين را از دست مي‌نهند و راه نفاق در پيش مي‌گيرند.

8 ـ مختارنامه، روايت مردماني است كه از تعصب و خشك‌مغزي، باطن دين خدا را كه نزد اهل بيت عليهم‌السلام است، ناديده مي‌گيرند و رو به ظاهر و ظاهرپرستان مي‌آورند و خداوند بر احوال ايشان آگاه است.

9 ـ مختارنامه، روايت مردماني ـ اگرچه قليل ـ ديندار است كه عشق به پيامبر و اهل بيت آنها را چنان بر سر شوق مي‌آورد كه كمترين آورده خود را بهاي جان مي‌دانند. مختارنامه روايت عاشقان آل الله است كه داغ جهانسوز حضرت اباعبدالله(ع)‌ آنها را به خروش درمي‌آورد و بي‌محابا به سمت مقصد محبوبشان ـ شهادت ـ مي‌تازند و مي‌نازند.

10 ـ مختارنامه، روايت مردماني ـ اگرچه قليل ـ مومن و مدبر و دشمن‌شناس است كه چهره پنهان نفاق را مي‌شناسند و به تدبيري كه متكي به ولايت است، اداي تكليف مي‌كنند.

نقش‌ خواص و نخبگان

اين مجموعه نشان داد كه چگونه گروهي از خواص و نخبگان جامعه با سكوت يا عدم حضور به موقع در صحنه مي‌توانند جريان تاريخ را به ضرر حق و ولايت تغيير دهند. همان كاري كه سليمان ابن صرد خزاعي و توابين كردند. اگر آن 16 هزار نفر بيعت‌كننده با سليمان يا حداقل همان 4 هزار نفر حاضر در جنگ عين‌الورده، به موقع وارد صحنه شده و به امام حسين(ع)‌ پيوسته بودند، قطعا نتيجه جنگ كربلا به نفع امام حسين (ع)‌ مي‌بود. وقتي كه 72 تن از صبح تا عصر عاشورا، سپاه 30 هزار نفري دشمن را معطل خود ساخته بودند، طبيعتا اگر آن 4 هزار نفر بودند، نتيجه ماجرا چيز ديگري مي‌شد.

علاوه بر اين، مختارنامه به ما يادآور شد كه چگونه برخي خواص و چهره‌هاي شيعي و انقلابي مانند رفاعه بن شداد در اثر بي‌بصيرتي و به سبب اختلاف با رهبر قيام، از او بريده و به دشمن ضد انقلاب و دخيل در فاجعه كربلا مي‌پيوندند. البته رفاعه، سعادت آن را داشت كه وقتي از صفوف متحدين خود شعار يا لثارات عثمان را شنيد، دگرگون شده و متوجه خطاي خويش گشته و به صفوف انقلاب بازگشت و در اين راه جان باخت.

همچنين در اين مجموعه، عبيدالله بن حر كه در تاريخ و در انقلاب اسلامي نمونه‌هايي بارز دارد، به درستي و به گونه‌اي معرفي شد كه در آغاز با انگيزه خونخواهي امام حسين(ع)‌ و پشيمان از عدم ياري آن حضرت به مختار پيوست، ولي چون منافع مادي مورد انتظارش تامين نشد، به دشمن و ضد انقلاب پيوست و از سرسخت‌ترين دشمنان مختار و قيام او شد و با تحركات ضد انقلابي خود امنيت حكومت انقلابي را تهديد و بحران ايجاد مي‌نمود.‌ مختارنامه نشان داد كه حكومت انقلابي مختار كه داراي اهداف و آرمان‌هايي بلند بود، به‌رغم كوتاهي برخي ياران و دست‌‌اندركاران انقلاب و خيانت بعضي ديگر، وقتي دچار ضعف و شكست مي‌شود، حاضر به كنار آمدن با دشمنان خود و باج دادن به آنها نيست. مختار به‌رغم كوتاهي و خيانت برخي از نزديكان و سران حكومت خود و تنها ماندن خويش، حاضر به معامله و دادن باج نشد و در راه اهداف خود مردانه ايستاد و با دشمن جنگيد تا مظلومانه به شهادت رسيد.

مختارنامه همچنين آرايه‌هاي پررنگي در حوزه اجتماعي و فرهنگي دارد. اين مجموعه به ما مي‌گويد اگر توده‌‌هاي مستضعف و مومن جامعه مورد توجه قرار گيرند و تبعيض از جامعه برداشته شود، برخلاف خواص و نخبگان كه با استفاده از امتيازات و رانت‌ها خود را مدافع نظام جا مي‌زنند و هنگام بروز خطر سريعا خود را كنار مي‌كشند، آنان بيشتر مورد اعتماد ‌هستند و در دفاع از نظام بيشتر مي‌توان روي آنان حساب كرد. همان گونه كه ايرانيان مسلمان نسبت به مختار چنين بودند و توجه مختار به آنها و رفع تبعيض موجب گشت تا پاي جان از مختار و آرمان‌هايش دفاع كنند و در واقع موفقيت مختار در قيام خود مديون توجه به ايرانيان مسلمان مومن و مستضعف بود.

علاوه بر اين مختارنامه به ما آموخت كه نمي‌توان افراد منتسب به شخصيت‌هاي مهم و شهيدان بزرگ را به صرف انتساب، در نظام مورد اعتماد قرار داد و چه‌بسا برخي از آنان كه خود چيزي نبوده و شهرت خويش را مديون آن انتساب به آنان هستند وقتي كه در نظام به مقام و قدرتي برسند، با سوءاستفاده از اين موقعيت در برابر حق و حاكميت حق بايستند يا با كوتاهي‌هاي خود آب به آسياب دشمن بريزند و به انقلاب ضربه‌هاي اساسي وارد كنند.

همان گونه كه ابراهيم فرزند مالك اشتر با عدم همراهي با مختار موجب شكست قيام او شد.

اين مجموعه تبيين مي‌كند كه يك حكومت انقلابي مانند حكومت مختار، بايد براي ضدانقلاب داخلي و خانواده‌ها و كسان اعدامي‌ها و اراذل و اوباش و كنترل آنها فكري مي‌كرد و اگر از آنها غافل باشد يا نسبت به فرار آنان و پيوستن ايشان به دشمن بيروني حساس نباشد، اينان مي‌توانند براي نظام خطرآفرين و در تحريك و تشويق دشمنان بيروني براي براندازي نظام حق و ايجاد ستون پنجم دشمن بسيار موثر باشند. ‌همان گونه كه فراريان از حكومت مختار و خانواده‌هاي جنايتكاران معدوم كربلا چنين بودند و مشوقان اصلي زبيريان و جاده‌صاف‌كن آنان براي نابودي حكومت مختار شدند.

اين مجموعه نشان مي‌دهد كه بروز اختلاف داخلي و دودستگي عرب و عجم در سپاه حكومت انقلابي و تلاش يك گروه براي ضربه زدن به ديگري، آن هم به هنگام رويارويي با دشمن مي‌تواند به قيمت شكست انقلاب و حكومت انقلابي بينجامد و حتي در وفاداران مختار نسبت به رهبر قيام ترديد ايجاد كند و ديگر مانند سابق از فرامين او اطاعت نكنند و سعي كنند تا براي نجات خويش از دشمن امان گيرند. در نتيجه هم حكومت انقلابي نابود شده و رهبر آن كشته شود و هم اماني كه به آنها داده شده زير پا گذاشته شود و به مرگ و نابودي همه آنها بينجامد همان گونه كه ايرانيان سپاه مختار در ميانه كار چنين شدند.