به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ شب گذشته نخستین قسمت سریال زندگی خلبان شهید «عباس بابایی» با نام «شوق پرواز» به کارگردانی «یدالله صمدی» از شبکه سراسری پخش شد؛ سریالی که ساخت آن بیش از 3 سال طول کشید و بالاخره با نقش بستن بر صفحه قاب نقرهای انتظار دوستداران فرهنگ ایثار و ارادتمندان به خط سرخ شهادت را پایان داد؛ پس از پخش این سریال «صدیقه حکمت» همسر وفادار و بزرگوار این سردار شهید با حضور در برنامه «این شبها» که اجرای آن را علی درستکار برعهده دارد، حضور یافت و به بیان خاطراتی از همسر شهیدش پرداخت که آسمان برنامه «این شبها» را بارانی و دل هزاران ایرانی را با خود به آسمانهایی برد که روزگاری عرصه دلاوریهای خلبان شهید بابایی بوده است.
صدیقه حکمت با اشاره به اینکه مراجعه و بازدید از خانههای شهدایی که تاکنون نامی از آنها برده نشده و یا یادی از شهدایشان نشده است، دلگرمی خاصی برای آنها به وجود میآورد، اظهار داشت: دیدار با خانواده شهدا رسالت بزرگی بر دوش همه مسئولان و آحاد مردم و خود من است و من شرمنده خانواده شهدا هستم که باید برای همسر من سریالی ساخته شود؛ انشاءالله خداوند بپذیرد.
وی در پاسخ به پرسش درستکار که نظر وی را درباره دیدار سرزده مقام معظم رهبری از خانواده شهدا جویا شد، تصریح کرد: انسان احساس میکند که چقدر به خداوند نزدیک شده است و سبک بال پرواز میکند؛ این حس در من و فرزندانم به وجود آمده است که چقدر به خداوند نزدیک هستیم، همسرم به طور مخفی نسبت به انجام اینگونه ارزشها وقت میگذاشت و من هم تابع ایشان هستم و فرزندانم «سلما، محمد و حسین» وقتی در کنار این ارزشها قرار میگیرند و میبینند که از پدرشان زیاد سخن گفته میشود، افتخار میکنند.
همسر شهید بابایی در ادامه افزود: اکنون با گذشت 24 سال از شهادت همسرم به علت دیابت و مشغله کاری کمتر توفیق پیدا کردم تا برخی فعالیتهای فرهنگی را انجام دهم؛ همسرم به داشتن فرزندان خود افتخار میکرد و خوشحال بود که خداوند به عنوان فرزند اول به ما دختری عطا کرد چرا که معتقد بود در رحمت خداوند به سوی ما باز شده است.
حکمت با بیان به اینکه هنوز در اتاقش عکس و لباس همسرش را نگه داشته است، یادآور شد: بعد از شهادت عباس به فرزندانم گفتم ایرادی ندارد که لباس و عکس بابا در اتاقم باشد و آنها گفتند که اتفاقا خیلی هم دوست داریم و این احساس به ما دست میدهد که بابا زنده است و هر صبح به اداره میرود و به خانه برمیگردد.
وی خاطرنشان کرد: گاهی اتفاق میافتاد که بچهها 3 شبانه روز پدر را نمیدیدند اما وقتی عباس به خانه میآمد صبحها همه با صدای دلنشین قرائت قرآن او از خواب بیدار میشدند؛ وقتی بعد از نماز به قرائت دعا میپرداخت خانه را فضای معنوی زیبایی فرا میگرفت و باید بگویم که مسیر زندگی مااز ابتدا تا شهادت عباس مسیر بسیار معنوی و زیبایی را طی کرد.
وی در ادامه با ذکر خاطرهای به انگیزه شهید بابایی برای تراشیدن موی سرش اظهار داشت: همسرم معتقد بود لابهلای موهای سر، هزاران شیطان وجود دارد که مجبورت میکند ساعتها مقابل آینه بایستی که موجب اتلاف وقت میشود؛ همین موضوع موجب شده که یک بار که برای خرید به بازار رفته بودیم، او را به جای یک سرباز فراری بازداشت کرده بودند که او مجبور شده بود برای رهاییاش کارت شناساییاش را نشان دهد.
همسر شهید بابایی با ذکر خاطری دیگر از همسرش گفت: از خداوند میخواهم تا زمان مرگم تاثیر خوبی روی جوانان و فرزندانم داشته باشم و در دوران خدمتم در شورای شهر قزوین امیدوارم برای خدمتگزاری به مردم شهید پرور تلاش کنم و اعتقادم بر این است که اگر انسان هدفش برای خداوند باشد خداوند خودش چیزی را برای انسان حاکم میکند تا حد اعتدال رعایت شود و شاهد افراط و تفریط نشود.
وی در ادامه اظهار داشت: عباس بر انجام صله ارحام بسیار معتقد بود و برخلاف نامش، همیشه خندان بود؛ مطالعه کتب دینی همانند قرآن، نهجالبلاغه، زیارت عاشورا از فعالیتهایی بود که وقت آزاد او را پر میکرد.
همسر شهید بابایی با ذکر خاطره دیگر از بخشش تلویزیون رنگی به یکی از دوستانش ادامه داد: روزی از طرف شهید ستاری یک تلویزیون رنگی به منزل ما آوردند؛ بچهها با دیدن این تلویزیون بسیار خوشحال شدند اما وقتی عباس به خانه آمد آن را دید، زیر لب گفت "آخر منصور کار خودش را کرد". بچههای خیلی اصرار کردند که تلویزیون نو را به جای آن تلویزیون 14 اینچ سیاه و سفید استفاده کنیم؛ من از عباس خواهش کردم و او تلویزیون را باز کرد تا بچههای ببینند؛ اما چند دقیقه بعد بچهها را صدا کردو گفت: شما الان هم تلویزیون دارید و هم بابا؛ اما من خانوادهای را میشناسم که نه بابا دارد نه تلویزیون؛ و با متقاعد کردن بچهها آن تلویزیون را برای خانواده شهیدی در کاشان برد.
وی در ادامه یادآور شد: آوازه رشادتها و شجاعتهای همسرم و پروازهای بیش از حدش در جنگ به گوش حضرت امام (ره) که رسید از جانب ایشان به عباس درجه سرتیپی داده شد؛ این درحالی بود که او مستقیماً از سرگردی به درجه سرهنگی رسید و سه ماه بعد از کسب این درجه به شهادت رسید. وقتی دوستان به من تبریک میگفتند، به آنها میگفتم به من تسلیت بگویید چون عباس مدت کوتاهی بعد از این شهید خواهد شد.
همسر شهید بابایی اظهار داشت: عباس همیشه هواپیماهایی که پروازی انجام داده بودند را خودش چک میکردند، و میگفت که نمیخوام اگر مشکلی برای این هواپیما پیش آمد اتفاقی برای دوستان و همکارانم بیفتد. او همواره تلاش میکرد محیط خانه و کار را شاد و پرانرژی نگه دارد و با لهجه شیرین قزوینی و حرکات شادیآفرین به اطرافیان روحیه میداد.
حکمت خاطر نشان کرد: سال 66 توفیق زیارت خانه خدا نصیب هر دوی ما شد؛ عباس تا دقایق آخر همه کارهای سفر را انجام داد اما لحظه آخر به آقای اردستانی گفت «که همسرم را به شما و همهتان را به خدا میسپارم»؛ به او گفتم عباس بعد از ماه عسل سفر دونفرهای نداشتیم؛ چرا این سفر را کنسل کردی؛ گفت انشاءالله تا قبل از عرفه به شما خواهم پیوست؛ هنوز به مکه نرسیده بودیم که به دلایلی از طریق آقای اردستانی متوجه شدم بایدبه ایران باز گردیم.
وی افزود: هنگام بازگشت همه دوستان و همرزمان شهید بابایی پشت سر ما گریه میکردند اما دلیلش را نمیفهمیدم؛ حتی هنگامی که وارد هواپیما شدیم چون عکس شهید بابایی در تمام روزنامهها و مجلهها چاپ شده بود، وقتی پرسنل هواپیما متوجه حضور من شدند به سرعت تمام روزنامهها را از داخل هواپیما جمع کردند؛ البته من بعدها علت این رفتارها را متوجه شدم چون در آن لحظات در حال خودم نبودم و حتی دوست داشتم، هواپیما سقوط کند چون حس بدی داشتم و میدانستم که وقتی پیاده شوم خبر بد تنهایی و غربت را خواهم شنید. دلم نمیخواست با آن صحنهها روبرو شوم. همسرم درست روز عید قربان سال 66 به شهادت رسید، مراسم تشییع پیکر او در دوشان تپه با حضور مقام معظم رهبری و آقای رفسنجانی برگزار شد.
وی در پایان اظهار داشت: در قسمتهای پایانی سریال «شوق پرواز» سعی شده تا واقعیات روز تشییع پیکر همسرم به طور واقعی در دوشان تپه به تصویر کشیده شود.
حکمت تصریح کرد: روزهای آخر حیات عباس از ابهت الهی که در چهره او بود، بسیار تحت تأثیر قرار میگرفتم و به او میگفتم احساس میکنم در مقابل خودم یکی از اولیای خدا را میبینم؛ او بسیار ناراحت میشد و از خداوند طلب مغفرت میکرد اما من میدانستم که خیلی زود او رااز دست خواهم داد؛ وقتی بالای پیکر او رسیدم رویش را کنار زدم و گفتم "عباس من را به خانه خدا فرستادی و خودت به دیدار خدا رفتی؛ امیدوارم خداوند شهادت را نصیب ما هم بگرداند."
سریال تلویزیونی «شوق پرواز» با محوریت زندگی و مبارزات سرتیپ خلبان شهید «عباس بابایی» هر هفته جمعه شبها ساعت 22 از شبکه یک سیما پخش میشود.
..............................
پایان پیام/162