به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) ـ ابنا ـ بیشک باید انقلاب مصر یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ جهان عرب خواند که بازتابهای داخلی و خارجی بسیاری از خود برجای گذاشت، با این حال برسر راه این انقلاب چالشها و موانعی وجود دارد که میتواند، در مواردی مانع بزرگ برسر راه تحقق اهداف انقلاب شود، محسن صالح، نویسنده جهان عرب در مقالهای به بررسی 10 چالش مهم پیشروی این انقلاب میپردازد.
بازتاب استراتژیک تغییر و تحولات جاری در مصر
تغییر و تحولات جاری در مصر از بعد استراتژیک بازتابهای بسیاری بر دو جهان عرب و اسلام به همراه دارد، این موضوع صرفا به خاطر قدمت و پیشینه تاریخی مصر نیست، بلکه از ویژگیهای منحصر بفرد این کشور در جهان عرب و اسلام نشات میگیرد که مهمترین آنها را میتوان در موارد زیر ملاحظه کرد:
ـ مصر مرکز جهان عرب و حلقه ارتباط دو قاره آسیا و آفریقا و در عین حال پرجمعیتترین کشور این منطقه است.
ـ داشتن مرکزیت در جهان اسلام و عرب؛ بویژه با وجود الازهر در این کشور که کانون تجمع و تربیت دانشمندان علوم اسلامی و علمای جهان اسلام بشمار میآید و از این حیث جایگاه معنوی عظیمی در میان کشورهای عربی برخوردار است.
ـ جایگاه محوری مصر در منازعه اعراب - رژیم صهیونیستی؛ همچنین قدمت و پیشینه تاریخی این کشور در جهان عرب و اسلام موجب میشود، به سختی بتوان طرحها و برنامههای مبارزه با دشمن صهیونیستی و آزاد سازی سرزمینهای اشغالی جایی به مصر اختصاص نداد.
ـ جایگاه بسیار مهم مصر در قاره آفریقا و نقش محوری که میتواند، در این قاره ایفا کند.
ـ در اختیار داشتن کانال سوئز که یکی از مهمترین گذرگاههای تجارت بین المللی در جهان بشمار میآید.
از همین رو تغییر و تحولات جاری در مصر از اهمیت زیادی برخوردار است و در جای خود بازتاب گستردهای در عرصه منطقهای و بین المللی از خود برجای میگذارد و در این میان اگر مصر بتواند جایگاه و نقش انقلابی خود را بازیابد و اهداف انقلاب 25 ژانویه را محقق کند، بیشک خواهد توانست معادلات منطقهای جدیدی را رقم بزند.
مهمترین 10 چالش پیشروی انقلاب مصر
اما این کشور جدای از پیشینه تاریخی و جایگاه برجسته منطقهای و بین المللی و برخورداری از منابع غنی انسانی، میراثدار دیکتاتوریها و رژیمهای فاسدی بوده که جایگاه این کشور را در منطقه و عرصه بین المللی به شدت تنزل دادند، به همین دلیل باید گفت که مصر انقلابی و متحول شده کنونی مقابل مجموعه چالشهایی قرار گرفته که تعامل درست با آنها تاثیری مستقیم نه تنها بر آینده این کشور که بر آینده منطقه خواهد گذاشت و در اینجا به مهمترین این چالشها که در 10 مورد خلاصه میشود، اشاره میکنیم:
تعیین هویت و ساختار و مرجعیت دولت جدید
یک: تعیین هویت و ساختار و مرجعیت دولت جدید. این مسالهای است که به شدت ذهن مصریها را به خود مشغول داشته و باعث بروز بحث و مناقشههای گسترده داخل این کشور برسر دولت مدنی و مرجعیت اسلامی و رژیم لائیک و هویت عربی و اسلامی آن شده که همگی در قالب این چالش جای میگیرند.
ملت مصر با شرکت در همهپرسی اصلاحات قانون اساسی آشکارا اعلام کردند که خواستار انتخاب اعضای پارلمان یا در واقع نمایندگان خود بدست خود و از طریق انتخابات سراسری هستند تا پارلمان نیز به نوبه خود، هیئت تدوین قانون اساسی جدید مصر را انتخاب کند تا پس از آن این قانون به همهپرسی گذاشته شود.
در این میان جای تعجب بسیار داشت که برخی احزاب مدعی دموکراسی که خود را نماینده ملت معرفی میکردند، درکنار برخی از شخصیتهای برجسته فرهنگی و رسانهای مصر که خود را در اقلیت میدیدند، دریافتند جز با نادیده گرفتن اراده و خواست ملت نخواهند توانست اهداف مورد نظر خود را محقق کنند.
ملت مصر هویتی عربی داشته و اسلام آیین 94 درصد مردم آن است و تسامح و میانهروی از ویژگیهای این ملت است، ملتی که همواره به اصالت عربی و اسلامی خود افتخار کرده و این حق طبیعی این مردم است که به این میراث افتخار کند، بیآنکه در این میان ظلم و ستمی را متوجه طرفی کند.
به همین دلیل اقلیتهای کمونیستی و سوسیالیستی یا دیگر اقلیتهای مذهبی هیچگاه اجازه نخواهند داشت که مرجعیتی را به ملت مصر تحمیل کنند که خود هیچگاه خواهان آن نبوده و آن را انتخاب نکردهاند، به ویژه آن که نظام کنونی تکثرگرایی حزبی و انتقال مسالمتآمیز قدرت را باور دارد.
این حق شهروندان مصری است که در محیط سیاسی به زندگی خویش ادامه دهند که با هویت دینی و فرهنگی و تمدنی و اجتماعیشان همخوانی داشته باشد تا دچار تعارض و تضاد درونی از یکسو با ماهیت خویش و از سوی دیگر با دیدگاهش به زندگی نشود و این همخوانی و سازگاری امری حیاتی برای هرگونه فرآیند ابداع و پیشرفت در عرصه تمدن مصر است.
اما به نظر میرسد، کسانیکه خواستار شکلگیری مرجعیت اسلامی در مصر هستند، باید دریابند که مسئول جذب تمام اقشار مصر زیر لوای این مرجعیت را دارند و اسلام را با دیدگاههای معتدل و به روز و سراسر تسامح و مملو از مهر و شفقتش به مصریان معرفی کنند و تا جای ممکن بر روی مشترکات تمرکز و تاکید کنند؛ نه اینکه ملت مصر را وارد گرداب اختلافات و دو دستگیها کرده یا فتواهایی صادر کنند که افراطیگری را در جامعه تشدید کند، درحالی که فارغ از هرگونه پشتوانه محکم در کتاب و سنت است و با دریافت نیازهای روز و شرایط حاکم بر عرصه بین المللی نیازها و خواستههای جامعه مصر در عرصه داخلی و منطقهای و فرامنطقهای را برآورده سازند.
تعیین اولویتها
چالش دوم: تعیین اولویتها؛ انقلاب مصر با دهها مسئله مهم و صدها خواسته مردمی مواجه است، چراکه رژیم سابق جز فساد و مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و امنیتی و غیره چیزی از خود به جای نگذاشته است.
علاوه بر اینکه در این میان باید به اولویتهایی همچون تعیین شکل و ساختار نظام سیاسی و مرجعیت قانونی و برقراری امنیت و وحدت ملی و پیشرفت اقتصادی و استفاده بهینه از منابع و مقابله با فساد و رسیدگی به ستمهای روا شده بر مردم و محاکمه مسئولان و مقامات رژیم سابق و احیای نقش مصر در جهان عرب و اسلام در قاره آفریقا و عرصه بین المللی توجه ویژه مبذول شود.
همانگونه که مسائل مهمی مانند رشد اقتصادی وجود دارند که حل آنها نیازمند صرف زمان و صبر و حوصله و تلاش بسیار است و این حق شهروندان مصری است که از همان آغاز تفاوتها را احساس کرده و روی کار آمدن دولت جدید با رویکرد تحولخواهی را لمس کند. از سوی دیگر دولت جدیدی که توسط مردم انتخاب میشود، حق دارد، این فرصت را برای انجام اصلاحات و اجرای تغییرات داشته باشد و فراتر از حد معقول وقت خود را صرف مسائل و موضوعات پیشپا افتاده و جزئی نکند و مردم نیز خواستههایی فراتر از توان دولت، از آن نداشته باشد تا نظام جدید بتواند پایههای خود را تثبیت و محکم کند. برای این منظور، باید از کشاندن دولت به عرصه کشمکشها و چالشهای خارجی پیش از کسب آمادگی لازم و توان مقابله با آنها خودداری کرد.
تعیین اولویتها عملیات و روندی است که باید با توافق نیروهای ملی یا حضور اکثر آنها صورت گیرد و زمانیکه ملت مصر نمایندگان خود را انتخاب کرد و اولویت بندیهای لازم صورت گرفت، گروههای اقلیت باید به اراده ملی احترام بگذارند و از هرگونه مانع تراشی برسر دولت جدید پرهیز کنند.
وحدت ملی
چالش سوم: وحدت ملی؛ که مولفهای اساسی در همه انقلابها بشمار میآید و مهمترین خصوصیات آن حفظ یکپارچگی ملی ـ مذهبی (اسلامی/مسیحی) برای مقابله با فتنههای مذهبی و ممانعت از صرف توان ملت در راه اختلافات و درگیریهای داخلی است که میتواند هر انقلابی را به شکست بکشاند و زمینه را برای دخالتهای خارجی و توطئههای تجزیه و تقسیم کشور مهیا کند.
بیشک ملت مصر نیازمند فراگیری وحدت ملی نیست، چون خود طی 1400 سال گذشته نمونه و الگوی روابط اسلامی-مسیحی بودهاند و هرگز شاهد مشکلات طایفهای و مذهبی نبودهاند، مگر مشکلات چندی که زاییده رژیم فاسد حاکم بر این کشور و تلاش کشورهای استعمارگر غرب برای فتنهانگیزی در این کشور بوده است.
استفاده بهینه از منابع
چالش چهارم: استفاده بهینه از منابع؛ همان طور که میدانیم بسیاری از منابع مصر در معرض غارت و چپاول و معاملات فاسد سران رژیم سابق قرار گرفته بودند که از جمله آنها میتوان به قرارداد فروش گاز مصر به رژیم صهیونیستی اشاره کرد.
مصر از منابع کشاورزی و نفتی و آبی و نهادها و اراضی دولتی بسیاری برخوردار است که همگی از سیاستهای رژیم سابق متضرر شدهاند، به همین منظور باید رژیمی برسر کار آید که مقامات آن آراسته به زینت دوراندیشی و عدالت و شفافیت در عمل و مواخذه و محاکمه مفسدین اعم از بزرگ و کوچک باشد.
رژیم صهیونیستی
چالش پنجم: رژیم صهیونیستی؛ برغم وجود معاهده کمپ دیوید میان طرفین مصری و صهیونیستی، اسرائیل چندان از وجود نظام ملیگرا و آزادیخواه در مصر که مشکلات جهان عرب و اسلام را مرکز توجهات خود قرار دهد و در قبال تمامی مسائل امت از جمله مسئله فلسطین احساس مسئولیت و ضمن مخالفت با محاصره نوار غزه، از وحدت ملی واقعی طرفهای فلسطینی نیز حمایت کند، راضی نیست.
علاوه بر این، رژیم اشغالگر قدس به شدت نگران این مسئله است که مبادا مصر با استفاده از حداکثر امکانات مادی و انسانی اقتصاد و قدرت نظامی و علمی خود را از نو بنا کند که تهدیدی برای موازنه قدرت منطقهای است که برای سالها به سود این رژیم در منطقه در جریان بود.
بیشک طرف مصری تلاش نخواهد کرد که مستقیما تنشی برای رژیم صهیونیستی بوجود آورد و به نظر نمیرسد، در کوتاه مدت درصدد لغو توافقنامه کمپ دیوید یا تعلیق کامل روابط خود با رژیم صهیونیستی باشد، اما در مقابل رژیم صهیونیستی هیچگاه مصر را به حال خود رها نخواهد کرد و از تمام ابزارها و راهبردها برای تامین منافع خود در این کشور و حمایت از گروههای طرفدار سازش و بیتوجه به مسائل امت عربی و اسلامی استفاده خواهد کرد.
آمریکا و قدرتهای غربی
چالش ششم: آمریکا و قدرتهای غربی؛ برغم حمایت آمریکا از انقلاب مردمی مصر همگان میدانند که کاخ سفید در آخرین لحظات و در راستای بهبود وجه خود در عرصه بین المللی از انقلاب مصر حمایت کرد و در گذشته یکی از بزرگترین متحدان رژیم سابق مصر و در عین حال، یکی از مهمترین حامیان آن با وجود اطلاع از فساد و ظلم آن علیه ملت مصر بود.
واشنگتن منافع زیادی در منطقه خاورمیانه دارد و اسرائیل همواره نقش محوری در سیاستهای این کشور در منطقه خاورمیانه داشته و دارد. علاوه بر این، کاخ سفید اهرمهای سیاسی و اقتصادی و رسانهای و امنیتی و نظامی متعددی در اختیار دارد که در صورت نیاز میتواند از آنها در راستای منافع خود بهره برداری کند.
افزون بر اینکه ارتش مصر تا حدود زیادی وابسته به آمریکاست و کاخ سفید سالیانه 2 میلیارد و 100 میلیون دلار کمک مالی به مصر ارائه میدهد، اما تمام این کمکها در راستای حفظ نفوذ آمریکا در این کشور ارائه میشود، به همین دلیل آمریکا هم اکنون سعی در حمایت از طرفهای مصری با گرایشات و سوابق لیبرالیستی و سکولاریستی افراطی دارد تا از این طریق بتواند عرصه داخلی مصر را ناآرام کرده و مانع هر گونه قیام و خیزش شود و در صورتیکه ملت مصر جریان یا جناحی را بر خلاف سیاستهای آمریکا در این کشور بر روی کار آورد، کاخ سفید بتواند از این ابزارها برای تحریم اقتصادی و ایجاد چالشهای امنیتی در مصر استفاده کند.
با اینکه گشودن باب خصومت و دشمنی با هر یک از طرفهای خارجی به نفع مصر نیست، با این حال در صورتیکه آمریکاییها بخواهند از اهرمهای فشار و نفوذ داخلی و خارجی خود علیه قاهره استفاده کنند، باید به دنبال بهترین راهکار و گزینه ممکن برای مقابله با این چالشها بود.
افراطیگری در اشکال مختلف آن
چالش هفتم: افراطیگری در اشکال مختلف آن؛ هر گونه مبالغه و خروج از دایره میانهروی و توازن و خصومت و دشمنی بیش از حد و سوء استفاده از قانون برای سرکوب و تجاوز و ادعای قداست و انحصار "حق و حقیقت گویی".. از مظاهر افراطیگری بشمار میروند.
باید به یاد داشته باشیم که در کنار افراطیگری، تندروی مسیحی و چپگرایی و لیبرالیسم نیز وجود دارد و برخی طرفها با بر تن کردن لباس سکولاریته و قومیت و ملیگرایی سعی در حذف طرفهای دیگر دارند و این "مارک افراطیگری" تنها مختص اسلامگرایان نیست.
در این شرایط همه برای از پیشرو برداشتن و عبور از این مانع، تا حد ممکن با دید باز و روحیه تسامح و همزیستی با دیگران برخورد کرده و انتقال مسالمتآمیز قدرت و احترام به نظرات دیگران و اولویتدهی به منافع عالی ملی در مقابل منافع حزبی و گروهی و شخصی را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند.
جذب کردن مغزهای فراری
چالش هشتم: بازجذب مغزهای فراری؛ مصر خسارتهای زیادی را در نتیجه فرار صدها هزار نفر از نخبگان و مغزهای برتر خود متحمل شد که فضای مناسبی برای فعالیت و زندگی و نوآوری در داخل کشور نداشتند.
هزاران نفر از این نخبگان به چهرههای برتر علمی آمریکا و اروپای غربی و کانادا و دیگر کشورهای جهان تبدیل شدهاند و این کشورها از توان علمی این نخبگان برای توسعه تمدن غرب استفاده میکنند، این در حالی است که وطن آنها در بیراهههای جهان سوم بسر میبرد و با مشکلات ناشی از فساد دست و پنجه نرم میکند. بر اساس برخی گزارشها و برآوردها، جهان عرب در نتیجه پدیده فرار مغزها بیش از 200 میلیارد دلار خسارت متحمل شده که نزدیک به نیمی از آن متوجه مصر بوده است.
بازجذب این مغزهای متفکر و ایجاد فضای مناسب برای فعالیت آنها یکی از ماموریتهای اساسی مصر بعد از انقلاب است و این مساله باعث صرفهجویی در زمان و توسعه کشور خواهد شد و نیازهای ضروری مصر در عرصه دستیابی به پیشرفتهای لازم برای کسب جایگاه بین المللی درخور و شایسته کمک میکند.
حذف بقایای فاسد رژیم سابق
چالش نهم: ادامه وظیفه حذف بقایای فاسد رژیم سابق؛ این مسالهای است که در حال حاضر افکار عمومی مصر را به خود مشغول کرده و آنها فکر میکنند که انقلاب مصر هنوز نتوانسته، اهداف خود را محقق سازد و بسیاری از مسئولان و مقامات رژیم سابق این کشور هنوز در برخی پستها و مناصب مهم به کار خویش مشغول هستند که در برخی موارد مانعی بر سر راه روند اصلاح کشور و سعی در کودتا علیه انقلاب مصر بودهاند.
اما باید در این راستا، توازن لازم میان تکمیل وظایف و ماموریتهای جدید و عدم توجه بیش از حد به برخی موارد و بیتوجهی به مسائل دیگر را در نظر داشت و با روحیه عدالت محور و نه انتقامجویی و تلافیجویانه در این حوزه عمل کرد.
پرهیز از شتابزدگی در بهره مندی از دستاوردهای انقلاب
چالش دهم: پرهیز از شتابزدگی در بهره مندی از دستاوردهای انقلاب؛ این مساله اکثرا منجر به شکست و ناکامی و از بین رفتن تلاش میشود و در نتیجه مشکلات جدیدی را پیشروی طرفهای عجول ایجاد میکند.
بیشک ملت خواهان تغییر و تحولات سریع و فوری است، اما دولتمردان و مسئولان باید با شفافیت و صراحت از توانمندیهای خود برای ملت سخن بگویند و اینکه برخی اقدامات نیازمند زمان لازم است. همچنین باید از مانورها و تبلیغات رسانهای که میتواند باعث بازگشت به نقطه صفر فساد و مردم فریبی شود، خودداری کنند.
گروههای انقلابی و تحولخواه مصر نیازمند امضای "مرامنامهای" هستند که بتواند فعالیتها و تحرکات آنها را کنترل و ساماندهی کند؛ چون تمام انقلابها بویژه در مرحلهگذار و در مسیر تشکیل نظام سیاسی قوی و باثبات با مسائل مختلفی مانند کشمکش میان احزاب و گروههای مختلف بر سر تحمیل تصورات و نظرات خود مواجه میشود و تا آرامش اوضاع و دستیابی طرفهای مختلف به یک توافق اجتماعی، وضعیتهای فوق العاده حداقل 5 گانهای شکل میگیرند که منجر به تحولات منفی و باب میل دشمنان انقلاب و طرفهای سلطهطلب خارجی میشوند.
نخستین بازتاب چنین شرایطی، افزایش "فرصت طلبیها" و باجگیریهای سیاسی بویژه توسط گروههای دارای پشتوانه مردمی اندک است و مورد دوم بالا بردن سطح توقعات و دادن وعدههای غیرممکن و به دور از واقعیت به مردم مربوط میشود.
مورد سوم استمداد از برخی طرفهای خارجی برای تقویت اوضاع داخلی را دربرمیگیرد که یکی از خطرناکترین چالشها است و راه نفوذ طرفهای خارجی فرصت طلب و استفاده آنها از گروههای داخلی به عنوان آلت دست و اهرمی برای نفوذ در کشور و پیاده کردن سیاستهای خود را باز میکند.
مساله چهارم توسل برخی گروهها به استفاده از قدرت و راه اندازی جنگ مسلحانه به منظور تحمیل آراء و نظرات خود بویژه در صورت ناکامی در تحقق خواستههای خود از راههای قانونی و انتخابات است.
اما مورد پنجم هرج و مرج در مراحل گذار انقلابها را دربرمیگیرد؛ به طوریکه این وضعیت باعث تضعیف قدرت دولت مرکزی و ناتوانی برخی طرفها در تمایز آزادی و هرج و مرج طلبی و یا حفظ و نظم و مسئولیت پذیری با بیمسئولیتی است که روند اصلاحات در کشور را با مشکل مواجه میکند.
..................
پایان پیام/161