به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ "ابراهیم" نماینده سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان که در پنجمین کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین شرکت کرده بود، پیام سید حسن نصرالله را در اختیار خبرنگاران قرار داد.
متن این پیام به شرح ذیل است:
"از رهبر و مسئولان و ملت ایران به خاطر میزبانی این کنفرانس تشکر میکنم به ویژه در شرایط کنونی که امت اسلامی شاهد تحولات بزرگی است.
من به نمایندگی از حزب الله مقاومت اسلامی، رهبری آن و از طرف سید حسن نصرالله ـ دبیرکل حزب الله لبنان ـ به جمهوری اسلامی ایران و شرکت کنندگان درود میفرستم و امیدوارم که این کنفرانس به موفقیت لازم دست یابد.
پروژه تسلط استعمارگران در منطقه در سه اصل است:
اول اشغال نظامی مستقیم و غیرمستقیم و تسلط امنیتی و اقتصادی در اکثریت کشورهای منطقه از سوی کشورهای استکبار و در راس آنها آمریکا.
دوم اشغال بینالمللی از طریق اشغال فلسطین و بیتالمقدس به وسیله صهیونیستها.
سوم نظامهای دیکتاتوری در منطقه که با این پروژه در ارتباط هستند.
این عناصری که ذکر کردم یک ائتلاف واحد و مرتبط با هم تشکیل دادند و در اصول، دیدگاه، نقش و ا هدف و در مجموع منافع با هم در ارتباط هستند.
ارتباط این ائتلاف در حدی است که در صورت بروز هرگونه مشکل و یا ضعف و یا شکست در یکی از این عناصر، کل مجموعه آسیب میبیند. مبارزه با هر کدام از این عناصر به معنای مبارزه با کل مجموعه است و هرگونه پیروزی و موفقیت برای آنها در واقع به معنای پیروزی و موفقیت کل مجموعه است.
نتیجهگیری منطقی از این مساله این است که هیچ کشور و یا جنبش مردمی نمیتواند از هیچ کدام از این عناصر در جهت سرنگونی عنصر دیگر استفاده کند. مثلا نمیتوان از آمریکا برای از بین بردن یک نظام دیکتاتور و یا برای آزادسازی فلسطین از اشغال صهیونیستها استفاده کرد.
همپیمانی و کمک از هر کدام از این عناصر در واقع خیالپردازی و اشتباه و نادیده گرفتن عاقبت کار است.
با این کار ما خود را تحت سلطه کسی که خود را به عنوان دوست و پشتیبان درآورده قرار میدهیم و در نتیجه حقوق ما از بین میرود. ملت ما کشته میشود و سرزمین ما و منابع ما به یغما میرود.
در آن سو هرگونه مبارزه با این عنصرها موجب میشود که از لحاظ ایمانی؛ شرعی اخلاقی و سیاسی ملتهای مقاوم و کشورهای مبارزه کننده در یک مجموعهی واحد مرتبط با هم قرار بگیرند و با هم متحد شوند. چرا که ما از لحاظ فکری، سیاسی، برادری و حتی خطرها و منافع دارای عنصرهای مشترک زیادی هستند.
همانطور که در قرآن آمده است: "وقاتلو المشرکین کافه کما یقاتلونکم کافه" ما باید یک مجموعهی واحد از ملتها و جنبشهای مقاومت، جهاد و آزادسازی باشیم و میان ملتها و کشورها و کشورها در میان خود اتحاد به وجود بیاید.
از این نظر هیچکدام از کشورها و یا جنبشهایی که با سلطه استعمارگران مبارزه میکنند نمیتواند منبع ایجاد اختلاف و درگیری مذهبی و قومی باشند و یا این که باعث شود اتحاد این گروهها از بین برود و فتنه و درگیری میان آنها به وجود بیاید.
برای مبارزه با استعمارگران مظلومیت به تنهایی کافی نیست بلکه باید به اصول و قواعد فکری، اخلاقی و سیاسی پایبند بود. نتیجهگیری دوم در سایهی ارتباط مجموعه در رفتار و رفتار جنبشهای مبارزه کننده با آنهاست.
از این رو هر کشور و یا جنبشی که در یکی از عناصر سلطه استعمارگران پیروز شود مسوولیت بزرگی دارد تا تاثیر این پیروزی را به سرعت بر همهی مجموعه بگذارد و پیروزی بر هر کدام از دیکتاتوریها راهی بزرگ برای فعالیت در جهت آزادسازی قدس و فلسطین باشد. هرگونه پیروزی در برابر دشمن صهیونیست نیز باید راهی اساسی و بزرگ برای آزادسازی منطقه از استعمارگران خارجی باشد.
پیروزی بر هر کدام از عناصر دیکتاتور نیز باید گامی در جهت متحد کردن ملتهای مسلمان و جنبشهای آزادیخواه و مقاوم و کشورهای مبارزه کننده باشد.
ما در این جا شاهد چیز عجیب و متناقضی هستیم، برخیها گفتوگو با دشمنان را آسان میدانند اما نمیتوانند با برادران دوستان و همپیمانان از جمله جنبشهای آزادیخواه و مقاوم و کشورها و ملتها خود گفتوگو کنند.
از سوی دیگر این مسوولیت وجود دارد که مبارزه ملی برای دستیابی به استقلال کامل به آزادی تا زمان سرنگونی دیکتاتور و سقوط نظام حاکم بر کشور و مجموعهای که در سطح بینالملل و منطقه از آن حمایت میکند ادامه داشته باشد تا ملتها بتوانند تصمیمگیری را در دست بگیرند و امور خود را اداره کنند و کشور قوی دارای سیاستی در راستای منافع خود تشکیل دهند. به ویژه اگر آن کشور جزیی از امت عرب و یا امت اسلامی باشد نه جزیی از مجموعهی بینالمللی استعمار و استکبار.
بر اساس همه آن چه گفتم، من میتوانم به ملت ایران، فلسطین و لبنان اشاره کنم. در طول 70 سالی که این مجموعه استعمارگر به وجود آمده است، ایران تحول بزرگی و دستاورد بزرگی به وجود آورد که سردرگمی و سرگیجه را برای این مجموعه به همراه داشت.
از سوی دیگر افقهای روشنی از امید برای امت اسلامی جهت ازسرگیری نقش خود به همراه داشت و ارزش ایمانی، اخلاقی و سیاسی انسان و توانایی وی برای ساختن آینده نشان داد.
من در اینجا به 4 مساله اشاره میکنم. اول این که بزرگتر از سرنگونی شاه و اخراجش از ایران سرنگونی مجموعهی وی و بیرون کردن مجموعهی آمریکایی موجود در ایران بود.
دوم این که جمهوری اسلامی با استقلال کامل و توانایی و پیشرفت همراه بود هر چند که در این مدت شاهد جنگ، محاصره و تحریمهای زیادی علیه خود بودیم.
سوم این که سرنگونی شاه گامی بود در راستای آن که جمهوری اسلامی موقعیت، نقش و مسوولیت خود در برابر پروژهی سلطهی استعمارگران بر منطقه را به دست آورد و گامی بود در راستای متحد کردن امت اسلامی و مسوولیت و نقش آن برای آزادسازی فلسطین و قدس.
چهارم این که با افتخار میگویم جمهوری اسلامی، موضعگیریهای شجاعانه، قوی و ثابتی در راستای حمایت از فلسطین و قدس اتخاذ کرد که این موضعگیریها از موضعگیریهای ایران در راستای منافع داخلی خود بیشتر بود.
هر آن چه که در ایران گذشته و هنوز نیز میگذرد به دلیل مسایل داخلی این کشور نیست، ـ با آگاهی نسبت به این که ایران دارای یکی از پیشرفتهترین نظامهای جهانی از نظر آزادی مشارکت و استقلال است. ـ بلکه به دلیل موقعیت، نقش و مسوولیت آن دربارهی فلسطین و قدس و همچنین حمایت ایران از جنبشهای آزادیخواه و مقاوم به ویژه در لبنان و فلسطین است.
این همان الگوی پیشرفته و مناسب برای همهی ملتهایی است که دنباله آزادی، استقلال و کرامت خود در جهان هستند.
در این راستا باید نگاهی به سوریه نیز بیندازیم. شکی در این وجود ندارد که نظام حاکم در سوریه جزیی از مجموعه آمریکایی در منطقه نیست بلکه نظامی است مقاوم و مبارزه کننده با رژیم صهیونیستی.
این نظام از جنبشهای مقاومت در فلسطین، لبنان و سایر کشورهای منطقه در راستای آزادسازی از دست استعمار و اشغالگران صهیونیستی در فلسطین و سایر کشورهای عربی حمایت کرده و به آنها کمک رسانده است. به دلیل نقش موقعیت و مسوولیت آن این نظام با محاصره، تحریم، تهدید و توطئه مواجه بوده و هست.
ه