به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ «ایلومیناتی ورلد» در مقالهای به قلم «پروتسیلائوس استاورو» به نقد روند اسلامهراسی در 2 کشور انگلیس و فرانسه پرداخت و به لزوم متوقف کردن آن اشاره کرد. در این مقاله همچنین از اهداف قانون ممنوعیت حجاب در فرانسه پردهبرداری میشود.
حضور انکارناپذیر اسلام در انگلیس و فرانسه
اسلام در انگلیس و فرانسه حاضر است و بخشی از جوامع چند فرهنگی این دو کشور را تشکیل میدهد. وقایع 11 سپتامبر و همچنین بمبگذاریهای لندن - مادرید موجب افزایش تعصب و ترس از اسلام شد؛ از آن زمان به بعد بحث پیرامون نفرت [از اسلام]، نقل محافل سیاسی بوده و با برخی واکنشهای دیگر در مورد هراسپراکنی همراه بوده است. «اسلامهراسی» به چنین واکنشهایی که اساس آنها شیوع ترس است و این دیدگاه متعصبانه علیه اسلام اطلاق میشود.
2 برداشت نادرست غرب در مورد اسلام
این هراس مبنی بر 2 برداشت نسبت به ریشه اسلام است. برداشت اول این است که اسلام کاملا با فرهنگ غرب بیگانه است؛ زیرا ظاهراً بسیاری از ارزشهایی که در جوامع غربی نفوذ کردهاند در جوامع اسلامی وجود ندارند؛ ارزشهایی مانند برابری مرد و زن. برداشت دوم در مورد اسلام این است که این دین بینهایت محافظهکار و متحجر است و تغییر را به هیچ وجه نمیپذیرد و به دلیل همین محافظهکاری زیاد است که موجب به وجود آمدن تروریسم میشود که ظاهراً با محافظهکاری رابطه مستقیم دارد. در حقیقت وقایع 11 سپتامبر موجب شده است تا بسیاری دین اسلام را با تروریسم مرتبط بدانند. این دو برداشت نظریهای را شکل داده است مبنی بر این که اسلام با جامعه غرب متناسب نیست و به همین خاطر میان غرب و اسلام و یا به طور دقیقتر میان مسیحیان ساکن در غرب و مهاجران مسلمانان، «برخورد تمدنها» به وجود آمده است.
دامن زدن جوامع غربی به اسلامهراسی
بحثهای سیاسی در انگلیس و فرانسه با هدف اسلامهراسی منجر به پیدایش نظریهای شده است مبنی بر آن که اسلام در حال حمله به این کشورها است؛ پدیده و روندی که «اسلامی سازی» نام گرفته است. در واقع این موضوع در برنامههای «حزب ملی انگلیس» و «جبهه ملی» فرانسه اولویت اول را به خود اختصاص داده است. با این وجود این دو [حزب] تنها قدرتهای سیاسی و سازمانی نیستند که به اندیشه «اسلامی سازی» دامن میزنند و وجود این روند را تأیید میکنند. کلیسای مسیحیت نیز به این اندیشه علاقهمند است؛ رسانهها نیز آن را ترویج میکنند و اخیراً دولت فرانسه نیز به طور غیر مستقیم آن را در برنامه سیاستهای خود گنجانده است؛ پس این موضوع تنها مربوط به برخی قدرتهای سیاسی فرامحافظهکار نیست؛ بلکه موضوعی است که بخش بسیار بزرگتری از جامعه در آن دست دارند.
بررسی حضور اسلام در فرانسه و انگلیس
هدف این مقاله بررسی حضور اسلام در انگلیس و فرانسه و تحلیل مسائل اسلامهراسی، اسلامیسازی، مهاجرت و بحثهای سیاسی مربوط به آنها است. هدف دیگر آن کمک به درک حقایق پیرامون به اصطلاح اسلامیسازی و معرفی نیروها، احزاب سیاسی و اقشار دیگری است که از گسترش ترس و نفرت نسبت به اسلام سود میبرند. در راستای رسیدن به این هدف، این تحلیل شامل موضوعاتی است که عبارتند از: آغاز اسلامهراسی، تعداد واقعی جوامع اسلامی در انگلیس و فرانسه، پروندههای واقعی مانند ممنوعیت «پوشیه» در آوریل 2011 در فرانسه، نتایج اسلامهراسی در زندگی سکولار این جوامع و در نهایت برخی سؤالات و برداشتهای رایج پیرامون موضوع.
حقایق و آمار
اسلام در اروپا و [به ویژه] انگلیس و فرانسه حضور بسیار بلندمدتی داشته است؛ زیرا این 2 کشور 2 قدرت و امپراتوری سنتی بودهاند که در تمام جهان مستعمره داشتهاند و از جمله کشورهایی بودهاند که اسلام در آنها دین غالب بوده است. استعمار کشورهای دیگر به خودی خود به آن معنا است که امواج مهاجرت از مستعمرات به سمت شهرهای اصلی [در کشور استعمارگر] به راه میافتد؛ مهاجرتی که این 2 قدرت [انگلیس و فرانسه] خود از آن حمایت میکردند. با تشویق مهاجرت و اعطای شهروندی به مهاجران از کشور مستعمره، ممکن نبود مهاجرت گروههای مسلمان به شهرهای اصلی اتفاق نیفتد. این موضوع به هیچ وجه مشکل محسوب نمیشد؛ به عکس انگلیس و فرانسه خود میخواستند این افراد به کشورهایشان بیایند تا به عنوان نیروی کار ارزان در همه نوع شغل فیزیکی مشغول شوند.
10 درصد جمعیت فرانسه و 4 درصد از جمعیت انگلیس مسلمانند
بنا به آخرین تخمین رسمی در فرانسه، تعداد کل مسلمانان در این کشور حدود 6 میلیون نفر است؛ جمعیت کل فرانسه تقریباً 62 میلیون نفر است؛ بنابراین تقریباً از هر 10 نفر [در فرانسه] 1 نفر مسلمان است. این آمار در انگلیس باز هم کمتر است؛ بنا به سرشماری رسمی سال 2008، تعداد مسلمانان در این کشور 62 میلیونی 5/2 میلیون نفر بوده است؛ این یعنی تنها 4 درصد. این آمار به تنهایی برای توجیه ادعای حمله اسلام به این کشورها کافی نیست. در حقیقت این ادعا بر اساس تعداد واقعی مسلمانان مطرح نمیشود؛ بلکه مبنی بر تعداد احتمالی آنان است.
ادعاهای نادرست در مورد افزایش جمعیت مسلمانان اروپا
بحث اصلی در این راستا این است که آمار زاد و ولد در میان مسلمانان بسیار بیشتر از بقیه جمعیت در این کشورهاست؛ اما این آمار عموماً در مورد مسلمانانی که در اروپا زندگی میکنند صحت ندارد و تنها در مورد مسلمانان کشورهای دیگر جهان صادق است؛ بنابراین، ترس از افزایش جمعیت مسلمانان در کشورهایی نظیر انگلیس و فرانسه پایه و اساس ندارد. به علاوه عدم صحت این بحث را میتوان از دیدگاه اجتماعی ـ اقتصادی نیز ثابت کرد؛ زیرا همان دلایل اجتماعی و اقتصادی که باعث کاهش آمار زاد و ولد در جوامع غربی و افزایش سن میانگین در قاره اروپا شده است، همین آثار را بر مسلمانانی نیز دارد که هم اکنون در اروپا زندگی میکنند و یا در آینده با این قاره مهاجرت خواهند کرد. خانوادههای مسلمان نیز نسبت به نیاز زنان به کار کردن و یا تمایل آنان به داشتن شغل، «مصون» نیستند و نمیتوانند از نیاز به آموزش و سایر هزینههای بزرگ کردن فرزندانشان در جوامع غربی غفلت کنند؛ نیازهایی که عملاً بزرگ کردن فرزند را بسیار دشوارتر و پرهزینهتر کردهاند؛ بنا بر این داشتن فرزند زیاد [برای مسلمانان نیز] گزینه مناسبی نیست.
تروریسم و اسلامهراسی
احساسات ضد اسلامی مدتها در اروپا وجود داشته است و ریشه در دیدگاه تعصبی و وارثتی دارد که دین مسیحیت نسبت به هر دین دیگر، به ویژه 2 دین ابراهیمی یعنی اسلام و یهودیت داراست. بنابراین بخشی از سنت دینی اروپا، نوعی نفرت از اسلام است. با این حال، اسلامهراسی با اعتقادات ضد اسلامی که ریشه در بحثهای متافیزیکی دارد، برابر نیست. اسلامهراسی یک ایدئولوژی سیاسی است که از طریق حوادث تروریستی نظیر 11 سپتامبر و بمبگذاریهای لندن و مادرید برای گسترش ترس از اسلام استفاده میکند تا برنامه سیاستهای ضد سکولار، ضد مهاجرت و فرا محافظهکار را پیش ببرد. حوادث تروریستی 11 سپتامبر و بمبگذاریهای لندن و مادرید به طور مستقیم به بنیادگرایی اسلامی مربوط بودند و تبلیغات وابسته به اسلامهراسی نیز در همین جا ریشه دارد. با این وجود این حقیقت که گروهی از بنیادگراهای مسلمان این حملات را انجام دادهاند باز هم کافی نبود تا بتوان همه پیروان اسلام را محکوم کرد و همچنین به هیچ وجه اعمال تبعیض علیه آنان را توجیه نمیکرد. به علاوه هیچ رابطه علت و معلولی میان تروریسم و تعصب مذهبی چه در این دو پرونده و چه در موارد دیگر به اثبات نرسیده است.
تأثیر تبلیغات اسلامستیزی، کاهش حساسیت مردم به تبلیغات ضد اسلامی
تأثیر مستقیم همه این موضوعات این است که اظهار نفرت به امری پذیرفته شده از لحاظ سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است؛ اتفاقی که در صورت بروز ندادن حملات تروریستی هرگز صورت نمیگرفت. از آن زمان به بعد، بازتاب اجتماعی علیه بیگانههراسی بسیار ضعیفتر شده است و مردم نسبت به تبلیغات ضد اسلامی حساسیت کمتری دارند.
ممنوعیت پوشیه در فرانسه توسط دولت «سارکوزی»
دولت فرانسه در تاریخ 11 سپتامبر سال 2011 قانونی را تصویب کرد که به موجب آن پوشاندن صورت توسط فرد در مکانهای عمو