به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ "حجتالاسلام والمسلمين محمدصادق يوسفی مقدم" رئيس مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) درباره معارف فقهی موجود در الميزان اظهار كرد: يكی از نكاتی كه در بيان علامه طباطبايی در حوزه فقهالقرآن مشاهده میشود، اين است كه ايشان بيان میكند كه دين مبين اسلام، دينی است كه تمام آنچه را كه انسان در زندگی خود به آن نياز دارد، برآورده میكند: «هو الدين الوحيد الذى احصى جميع ما يتعلق به حياة الانسان من الشئون و الاعمال ؛ هرچه كه زندگی انسان بدان نياز دارد، همه را دين مبين اسلام احصاء كرده است».
وی احصاء و برطرف كردن جميع نيازهای انسان را از جمله ويژگیها و خصوصيات فقه اسلامی و فقه قرآنی از نظر علامه طباطبايی دانست و افزود: مقصود علامه قطعاً اين نيست كه تمام احكام برای موضوعات جزيی كه ما اكنون بدان نياز داريم يا برای حوادث پيشامد و حوادث واقعه، قرآن برای تمام اينها بالفعل حرف دارد؛ بلكه مقصود ايشان اين است كه اگر انسان به قرآن مراجعه كند، به مبانی و قواعدی دست پيدا میكند كه میتوانند حكمساز باشند و در هر موضوعی كه پيش میآيد، برای تبيين حكم آن موضوع راهكار در اختيار فقيه قرار میدهد.
حجتالاسلام يوسفیمقدم در تشريح اين مطلب خاطرنشان كرد: علامه طباطبايی پس از ذكر اين مطلب میگويد: بر همين اساس است كه در فقه قرآنی و اسلامی اعمال و شئون به دو قسم طيبات و خبائث تقسيم شده و خداوند طيبات را حلال و خبائث را حرام كرده است. علامه بحث مفصلی در تعريف طيب و خبيث ارائه كرده و بر آن است كه احكام شريعت بر اساس همين طيبات و خبائث، صادر میشوند.
رئيس مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم افزود: علامه در بيان ديگری معتقد است كه فقه اسلامی و قرآنی دارای ظرفيتی است كه هيچ فقهی نمیتواند معادل آن قرار بگيرد: «ولا يعادله فی تفصيل القوانين المشرعة ای شريعة دينية و قانون اجتماعية». ايشان بر آن است كه در تفصيل قوانين شرعی نيز هيچ شريعتی همسان شريعت اسلام نيست و اين تفصيل قوانين شرعی را نه در تورات و نه در انجيل نمیتوان مشاهده كرد.
اين محقق و قرآن پژوه، نسخ جميع احكام شاق برای امتهای گذشته را به عنوان يكی ديگر از ويژگیهای فقه اسلامی و قرآنی از منظر علامه طباطبايی برشمرد و تصريح كرد: علامه معتقد است كه فقه اسلامی و فقه قرآنی جميع احكام شاق برای امتهای گذشته را نسخ كرده است. همچنين قرآن كريم تمامی بدعتهايی را كه احبار و رهبان(علمای يهود و نصاری) به عنوان احكام در دين قرار داده بودند، نفی و نهی كرده است.
حجتالاسلام يوسفیمقدم بيان كرد: علامه اين خصايص را جزء ويژگی های فقه قرآنی میداند و بر آن است كه ما در هيچ فقهی اين ويژگیها را ملاحظه نمیكنيم. اولاً فقه اسلامی و فقه قرآنی ناظر به تمام نيازهای مجتمع انسانی است و ثانياً فقه قرآن، فقهی است كه دارای تفاصيلی است و تفصيل نيازهای انسان را در بر دارد و نكته بعدی اين كه دين مبين اسلام تمام احكام شاقی كه علمای اديان گذشته به وجود آوردهاند، نسخ كرده است.
رئيس مركز فرهنگ و معارف قرآن كريم بحث كيفيت دوام تكاليف شرعی را يكی از مباحث مطرح شده از سوی علامه طباطبايی در حوزه فلسفه فقه برشمرد و خاطرنشان كرد: كيفيت دوام تكاليف شرعی درباره اين مطلب بحث میكندكه چرا احكام استمرار پيدا میكنند و به چه دليل حكم شرعی كه از جانب خداوند بيان میشود، بايد استمرار يابد.
وی افزود: مرحوم علامه در اينجا بحث فطرت انسانی و انطباق احكام شرعی با فطرت انسان و سپس بحث انطباق فطرت انسان با نظام تكوين را مطرح میكنند و يك نوع انطباق و تلائمی بين احكام شرعی و نظام تكوين به وجود میآورند كه نظام تكوين بر اساس نظام علت و معلول است و بر همين اساس ضرورت دارد كه آنچه را خداوند به عنوان احكام شرعی بيان كرده است، در دامنه تاريخ زندگی انسان استمرار پيدا كند.
حجتالاسلام يوسفی مقدم بحث «نظام های فقهی» را از ديگر نكات مورد توجه علامه طباطبايی در الميزان خواند و اظهار كرد: علامه گرچه تفصيل فراوانی درباره اين موضوع ندادهاند، ولی بر اين نكته تأكيد دارند كه بايد نظامهای فقهی را از قرآن كريم استخراج كنيم و قرآن كريم اين ظرفيت را دارد كه ما نظام فقهی اقتصادی، نظام فقهی سياسی، نظام فقهی تربيتی و ديگر نظامهای فقهی گوناگون را كه مجتمع انسانی نيازمند بدانهاست، از قرآن استخراج كنيم.
وی ادامه داد: استخراج نظامهای فقهی از قرآن نيز ضرورتاً به معنای اين نيست كه بالفعل اين نظامهای فقهی در قرآن وجود دارد؛ بلكه به معنای اين است كه برخی از موضوعات و بسياری از مبانی كه برای حوزه بحثهای مربوط به نظامهای فقهی لازم است، در قرآن كريم وجود دارد و ما میتوانيم از اين ظرفيت عظيم برای تدوين نظامهای فقهی قرآنی استفاده كنيم.
نويسنده كتاب «بررسی ديدگاهها درباره اختصاصات پيامبر خاتم(ص) از نگاه قرآن» در بخش ديگری از سخنان خود گفت: مرحوم علامه بر اساس همين ديدگاه كه احكام شرعی اسلامی و قرآنی احكام منطبق بر فطرت انسانی هستند. بر اساس همين ديدگاه ايشان هنگام پرداختن به مباحث «ناسخ و منسوخ»، بحث نسخ را به معنای آن نمیدانند كه حكم ديگری آمد و جايگزين حكم قبلی شد و آن را نسخ كرد؛ بلكه نسخ را به معنای پايان اَمَد خود آن حكم میدانند.
وی دانست و عنوان كرد: علامه طباطبايی ميگويد: «فحقيقة الحكم المنسوخ أنه حكم ذو امد خاص لطايفة من الناس فی زمنٍ خاص»؛ معنای نسخ اين است كه زمان اين حكم به پايان رسيد، نه به اين معنا كه اين حكم ادامه داشت، اما حكم ديگری جايگزين اين حكم شد. به بيان ديگر بر اساس نياز فعلی بشر، در زمان خاصی و برای طايفه خاصی جعل شد و اگر نسخ شد، بدان معنا نيست كه ظرفيت و استمرار داشت و بعد نسخ شد.
حجتالاسلام يوسفی مقدم با اشاره به تشريح مباحث مربوط به مسئله نسخ از سوی علامه طباطبايی در جلد 18 الميزان (ص 29 تا 31 ) اظهار كرد: از منظر علامه طباطبايی معنای اين كه برخی از احكام در شرايع گذشته نسخ شدهاند، اين است كه آن حكم اَمَد، اقتضاء و ظرفيتش به پايان رسيد و ديگر اقتضائی برای بقاء ندارد؛ نه اين كه حكم ديگری آمد و حكم دارای ظرفيت و اقتضاء گذشته را از بين برد.
وی در پايان سخنان خود با بيان اين كه تفسير الميزان علامه بزرگوار طباطبايی دريايی از معارف فقهی، البته در معنای عام و «فقه القرآن»، را در خود جای داده است، تصريح كرد: ما می توانيم استفادههای بسياری از الميزان در حوزه مباحث فلسفه فقه، روششناسی تفسير فقهی و تبيين نظامهای فقهی و مبانی آنها استفاده كنيم.
....................
پایان پیام/146