به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ "ترانه اکبری"، کودک 10 سالهای است که در نزدیکی زیارتگاهی منسوب به حضرت ابوالفضل(ع) در مرکز شهر کابل زندگی میکند.
وی روز عاشورا و لحظاتی قبل از وقوع حمله انتحاری در جمع عزاداران حسینی به همراه خانواده خود به این زیارتگاه رفته بود.
ترانه، شاهد مشاجره لفظی عامل انتحاری با محافظ زیارتگاه حضرت ابولفضل(ع) بوده است و بر اثر این حمله انتحاری که منجر به کشته و زخمی شدن بیش از 200 عزادار شد، وی نیز زخمی شد.
عکسهای ترانه اکبری در حالی که لباس سبز بر تن دارد و در میان انبوهی از کشته و زخمی شدگان فریاد میکشد، بازتاب بینالمللی داشت.
ترانه در گفت و گویی اظهار داشت: در روز عاشورای حسینی برای دعا و نیایش به همراه خانواده و همسایهها به زیارتگاه حضرت ابوالفضل(ع) رفته بودیم و زمانیکه پشت درب ورودی زیارتگاه برای لحظاتی متوقف شدیم، دیدم که فرد جوانی با لباس "فراشی" به طرف درب آمد و از محافظ زیارتگاه خواست تا او را به داخل راه دهد، اما وی از این کار سر باز میزد.
شاهد عینی حادثه عاشورای افغانستان ادامه داد: سرانجام پس از مشاجره لفظی میان محافظ و آن فرد، به عامل انتحاری اجازه ورود داده شد، درب را به رویش گشودند و او وارد محوطه زیارتگاه شد.
وی تصریح کرد: دقایقی بعد انفجار مهیبی اتفاق افتاد و تمامی اعضای خانوادهام، دوستانم و دیگر افراد حاضر در آن محل به زمین افتادند.
ترانه با بیان این که من روی پای عمهام پرت شدم و دست و پایم زخمی شده بود، گفت: وقتی از زمین بلند شدم، دیدم برادرم عباس، خواهرم، زن عمویم و پسر کوچکش داخل جوی آب کنار جاده افتادهاند.
وی ادامه داد: هنگامی که با دقت بیشتری نگاه کردم متوجه شدم، مادر بزرگم، نوههای خالهام، دوستان و همسایههایی که با هم به زیارتگاه رفته بودیم، هرکدام به یک طرف افتادهاند، تعدادی شهید شده بودند و برخی دیگر هم زخمی و در میان خاک و خون دست و پا میزدند.
این شاهد عینی اظهار داشت: برادرم را دیدم که صورتش سوخته و پسر عمویم به روی او افتاده بود، با دیدن این صحنه به شدت ترسیدم، با این حال باز هم در میان پیکر شهیدان و زخمی شدگان دوستان و نزدیکانم را جستجو میکردم.
ترانه ادامه داد: یکی از دوستان پدرم که ما را شناسایی کرده بود به کمک ما آمد، همه را یکی یکی برداشت و با کمک دیگران ما را به بیمارستان انتقال داد.
این دختر 10 ساله افغان گفت: در این حادثه مادر بزرگم، برادر کوچکم ، پسر عمویم و نوههای خالهام شهید و هشت عضو دیگر خانواده ما نیز زخمی شدند.
وی با بیان این که پس از آن حادثه تلخ هر شب در خواب کابوس میبینم، گفت: تنها دیشب که در کنار مادرم خوابیدم، کابوس به سراغم نیامد.
ترانه گفت: بعد از این که آن حادثه اتفاق افتاد متوجه شدم که فردی از ما عکس میگیرد و در روزهای بعد آن عکسها را در سایتها و تلویزیونهای داخلی و خارجی دیدم.
ترانه در ادامه با اشاره به این که این روزها انسانهای خیر به عیادت ما میآیند، افزود: سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل هم با کمکهای نقدی و ابراز تسلیت به خانوادههای شهدا در کنار دیگر هموطنانم غم و اندوه ما را کاهش دادند.
"ذبیحالله" عموی ترانه که هفت عضو خانواده خود را در این حادثه از دست داده است، گفت: خواهرم در این حادثه شهید شد و 2 دخترش که از ناحیه پا آسیب جدی دیدهاند، هم اکنون در بیمارستان بستری هستند.
ذبیحالله با بیان این که سفارت ایران در کابل و شخص سفیر با کمکهای نقدی خود خدمت زیادی به خانوادههای داغدیده شهدای عاشورای کابل انجام داده است، گفت: اکنون در خانه هیچ کسی را نداریم که برای ما غذا تهیه کند و به فرزندانم که از این حادثه جان سالم به در بردهاند، رسیدگی کند.
وی ادامه داد: من نگران آینده زخمیشدگان این حادثه هستم، دختران زیادی در این حادثه معلول شدند، نمیدانم زندگی ما و زندگی آنان چه خواهد شد.
حمله انتحاری در روز عاشورا، انعکاس وسیعی داشت زیرا برای نخستین بار بود که چنین حمله ای در افغانستان رخ میدهد.
....................................
پایان پیام/104