خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲:۳۲
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۲۵ دی
۱۳۹۰
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
مجله پيام زن ـ شماره‏‏های 179 و 180
کد خبر:
291094

آیا دروغ به همسر و فرزند جایز است؟ ـ قسمت دوم

در کتاب های اخلاقی اسلامی پس از بحث از دروغ به عنوان یک رذیلت و غیر اخلاقی شمردن آن و نقل احادیثی که هر نوع دروغی را غیر اخلاقی می شمارد، غالبا چند مورد مجاز شمرده شده است. یکی از آنها جواز دروغگوییِ شوهر به زن خویش قلمداد شده است و دیگری دروغ والدین به فرزندان خود به انگیزه های تربیتی. این استثنا عمدتا به روایاتی مستند است که از رسول خدا(ص) نقل گردیده است. در این مقاله، نویسنده پس از طرح تأکید پیامبر بر لزوم صداقت در زندگی و تعریف مورد نظر خویش از دروغ و بیان علت غیر اخلاقی بودن آن، به تحلیل این دو استثنا پرداخته است. وی پس از نقل احادیث مورد استناد و بررسی محتوای دلالی آنها و ارائه نظرگاههای مختلف، به نقد دیدگاه مسلط پرداخته و در کارآیی تفسیر رایج در این باره تردید کرده است. قسمت اول این مقاله به بررسی صداقت به مثابه ارزشی اخلاقی،تأکید بر صداقت و نفی دروغ در سنت پیامبر(ص)، مفهوم دروغ مصلحتی،نظر فقهاء و علمای اخلاق درباره دروغ به همسر و فرزندان و مفهوم آن می پرداخت که پیش از این منتشر شد. قسمت دوم این مقاله به بررسی دلایل قائلین جواز دروغ به همسر و فرزندان و تفاسیر مرتبط با آن می پردازد.

آآ

یک: دلایل جواز دروغ به زن

مهم ترین مستند عالمان اخلاق برای مجاز دانستن چنین دروغی احادیثی است که از رسول خدا(ص) نقل می کنند و از آنها جواز دروغگویی شوهر به زن را استنباط می نمایند. اما مهم ترین روایت در این زمینه، حدیثی است که ام کلثوم دختر عقبة بن ابی معیط از حضرت رسول نقل می کند. این حدیث، مورد قبول غالب محدثان است و در عمده منابع روایی آمده است. احادیث دیگر نیز از نظر موضوعی شباهت بسیاری با این حدیث دارند و به نظر می رسند که نقل های دیگری از همان باشند. جالب این است که از ام کلثوم دختر عقبه، تنها یک روایت در صحیحین (صحیح بخاری و صحیح مسلم) آمده که همین حدیث است و همه محدثان و عالمان اخلاق آن را قبول کرده اند و آن را در کتاب های خود آورده و شرح و تفسیر کرده اند. مضمون این حدیث آن است که رسول خدا در سه مورد دروغگویی را مجاز شمرده است: در جنگ، برای اصلاح و دروغگویی میان زوجین. متن حدیثی که وی نقل می کند به شرح زیر است:

«لَمْ أَسْمَعْهُ یُرخِّصَ فی شَیْ ءٍ مِمِّا یَقُولُ النَّاسُ کِذْبا إِلاّ ثَلاث: اَلْحرْبُ وَ الإِصْلاحُ بَیْنَ النَّاسِ وَ حَدیثُ الرَّجُلِ امْرَأتَهُ وَ حَدیثُ الْمَرْأةِ زَوْجَها؛

نشنیدم که ایشان [رسول خدا] از مواردی که مردم در آنها دروغ می گویند، جز سه مورد را مجاز شمرده باشد: در جنگ، برای اصلاح میان مردم و سخن شوهر به زن خویش و سخن زن به شوهر خود.»

این حدیث با همه شهرتی که دارد، با الفاظ متفاوتی نقل شده است. گاه به نظر می رسد که این سه مورد را رسول خدا(ص) معین ساخته و گاه الفاظ روایت به گونه ای است که گویا ام کلثوم از سخنان حضرت چنین دریافته است که در این سه مورد دروغ رواست و در نتیجه این الفاظ از اوست؛ برای مثال شارح «ریاض الصالحین» هنگام نقل این حدیث و شرح آن می گوید که مقصود ام کلثوم از سه مورد: جنگ و ... است. با این حال این حدیث را عالمان شیعه و اهل سنت قبول کرده اند و به گفته مرحوم محمدباقر مجلسی، مضمون آن مورد اتفاق فریقین (= شیعه و اهل سنت) است. تقریبا همه محدثان اهل سنت این حدیث را نقل کرده و مضمون آن را پذیرفته اند، از جمله: بخاری، احمد حنبل، مسلم، ابوداود، ترمذی، طیالسی، عبدالرزاق، ابن حبان، طبرانی و بیهقی، همچنین در کتاب «المجالسة و جواهر العلم» طی سه صفحه بیش از پنجاه منبع ـ که این حدیث در آن آمده ـ معرفی شده است.

همین حدیث را دیگران با الفاظ زیر از ام کلثوم نقل می کنند:

«ما سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه ِ یُرَخِّصَ فی شَیْی ءٍ مِنَ الْکذبِ إِلاّ فی ثَلاث. کانَ رَسُولُ اللّه ُ یَقُولُ: لا أعِدُّهُ کاذِبا الرَّجُلَ یُصْلِحُ بَیْنَ اثْنَیْنِ یَقُولُ الْقَوْلَ لا یُریدُ بِهِ إِلاّ الاْءِصْلاحَ وَ الرَّجُلُ یَقُولُ الْقَوْلَ فِی الْحَرْبِ وَ الرَّجُلُ یُحَدِّثُ امرأتَهُ وَ ألمَرْأةُ تُحَدِّثُ زَوْجَها؛

نشنیدم رسول خدا چیزی از دروغ را مجاز شمرد مگر در سه مورد: رسول خدا(ص) می فرمود: «دروغگویش نمی شمارم، مردی را که میان دو تن آشتی برقرار می کند و سخنی می گوید که از آن جز اصلاح مقصودی ندارد و کسی که در جنگ سخن می گوید و مردی که با زن خود سخن می گوید و زنی که با شوهر خود سخن می گوید.»

اگر دقت کنیم، در این حدیث فقط مضمون، ثابت است و تقریبا بیشتر الفاظ این حدیث با حدیث قبل تفاوت می کند و تعابیر به کار رفته در آن چندان واضح نیست که مجددا به آن خواهیم پرداخت.

دیگران نیز احادیثی با همین مضمون از رسول خدا(ص) نقل کرده اند، که بعضی از آنها تنها دو نوع دروغ را مجاز دانسته اند، با این حال این حدیث مشهورتر است، از این رو همین روایت را مبنای بحث خود قرار می دهیم، اما پیش از تحلیل این حدیث، اشاره ای به شخصیت ام کلثوم مناسب است.

ام کلثوم، خواهرِ مادریِ عثمان بن عفان، خلیفه سوم، است که در آغاز بعثت به پیامبر(ص) ایمان آورد و در سال هفتم بعثت به حبشه هجرت کرد. گویند او نخستین زن قرشی بود که با پیامبر اکرم(ص) بیعت نمود. ابتدا با زید بن حارثه ازدواج کرد و پس از شهادت او در جنگ موته، به همسری زبیر بن عوام در آمد و چون از او جدا شد، با عبدالرحمان بن عوف ازدواج کرد و سرانجام به ازدواج عمرو بن عاص در آمد و در دوران خلافت امام علی(ع)، درگذشت. در کتاب بخاری و کتاب مسلم جز این حدیث، از او حدیث دیگری نقل نشده است. تذکره نویسان نیز در نقد و قدح او چیزی ننوشته اند و حدیث او را با دیده قبول نگریسته اند.

جز این روایت، روایات دیگری در این زمینه وجود دارد که پاره ای از آنها در اینجا ذکر می شود:

1. ابن شهاب می گوید:

«وَ لَمْ أَسْمَعْ یُرَخَّصُ فی شَی ءٍ مِمَّا یَقُولُ النَّاسُ کِذْبا إِلاّ فی ثَلاثٍ: الْحَرْبُ وَ اْلإصْلاحُ بَیْنَ النَّاسِ وَ حَدیثُ الرَّجُلِ امْرَأتَهُ وَ حَدیثُ المَرْأةِ زَوْجَها؛

نشنیده ام که در آنچه مردم دروغ می گویند، جز سه مورد جایز باشد: جنگ، اصلاح میان مردم و گفتگوی مرد با زنِ خود و گفتگوی زن با شوهرِ خویش.»

گفتنی است که این روایت، همان است که ام کلثوم آن را نقل کرده و برخی معتقد هستند که ابن شهاب آن را از ام کلثوم نقل می کند، اما نکته مهم آن که مُسلم نیشابوری ـ از راویان بزرگ اهل سنّت و صاحب کتاب صحیح مسلم ـ بر آن است که بخش سوم را به حدیث نبوی افزوده اند؛ و گرنه اصل حدیث تنها دو مورد را ذکر می کند: جنگ و اصلاح میان مردم.

2. اسماء بنت یزید از رسول خدا(ص) نقل می کند که ایشان فرمود:

«لا یَحِلُّ الْکَذِبُ إِلاّ فی ثَلاثٍ: یُحَدِّثُ الرَّجُلُ إِمْرَأتَهُ لِیُرْضِیَها وَ الْکَذِبُ فی الْحَرْبِ وَ الْکَذِبُ لَیُصْلِحَ بَیْنَ النَّاسِ؛

دروغ روا نیست، جز در سه مورد: مرد با زن خود گفتگو می کند تا خشنودش سازد، دروغ در جنگ و دروغ برای آنکه میان مردم اصلاح کند.»

همین حدیث را بیهقی از اسماء بنت یزید با همین مضمون ـ اما با الفاظی متفاوت ـ این گونه نقل می کند:

«لا یَصْلُحُ الْکَذِبُ إِلاّ فی ثَلاثٍ: الرَّجُلُ یَکْذِبُ لاِمْرَأتِهِ لِتَرْضی عَنْهُ أوْ إِصْلاحٌ بَیْنَ النَّاسِ أوْ یَکْذِبُ فی الْحَرْبِ؛

دروغ به صلاح نیست، جز در سه مورد: مرد برای زنِ خود دروغ گوید تا زن از او خشنود شود یا اصلاح میان مردم یا آنکه در جنگ دروغ بگوید.»

نواس بن سمعان نیز همین حدیث را از رسول خدا(ص) با این الفاظ متفاوت نقل می کند:

«إِنَّ الْکَذِبَ لا یَصْلُحُ إِلاّ فی ثَلاثٍ: الْحَرْبُ، فَإِنَّها خُدْعَةٌ وَ الرَّجُلُ یُرْضیِ اِمْرَأتَهُ وَ الرَّجُلُ یُصْلِحُ بَیْنَ النَّاسِ؛

دروغ به صلاح نیست، جز در سه مورد: جنگ، چرا که نیرنگ است و مرد زن خود را خشنود می سازد و شخصی که میان مردم اصلاح می کند.»

احادیث دیگری نیز مضمونی از این دست دارند. لیکن همین مقدار برای طرح بحث کافی است. در باره اختلاف الفاظ و سند این احادیث بحثی نمی کنیم، چرا که این بحث خارج از حوزه این نوشتار است. از آنجا که مضمون این حدیث و احادیث مشابه آن مقبول عالمان اخلاق و فقیهان بوده است، به بررسی دلالت های آن و ملاک استثنا بسنده می کنیم.

با این همه، از مقایسه این سه حدیث به دو نتیجه مختلف، اما بسیار مهم و کلیدی می رسیم. در ح