خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

جمعه ۹ آذر ۱۴۰۳
۵:۵۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
شنبه
۱۵ بهمن
۱۳۹۰
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
فارس
کد خبر:
294788

اندیشکده واشنگتن:

غرب‌ستیزی با گوشت و خون اسلام‌گرایان مصری آمیخته است

اندیشکده «واشنگتن» در مقاله‌ای با موضوع پیروزی اسلام‌گرایان در انتخابات پارلمانی مصر، پایگاه غرب در این سرزمین را از دست رفته، و تنها راه حل فعلی را کار بر روی برنامه‌های بلند مدت می‌داند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ اندیشکده «واشنگتن» در مقاله‌ای به قلم «رابرت ساتلوف» و «اریک تریگر» با توجه به نتایج انتخابات پارلمانی در مصر و پیروزی اسلام‌گرایان مصری در به دست آوردن دو سوم از کرسی‌های نخستین دور از مجلس جدید مصر، به آینده مبهم منافع غرب در این کشور می‌پردازد. در این مقاله آمده است که در حالی که تنها امید آمریکا برای بازیابی کم و بیش موقعیت سابق خود در مصر، کار بر روی برنامه‌های بلند مدت و کمک به پا گرفتن احزاب و گروه‌های غیراسلام‌گراست، در آینده نزدیک تنها می‌تواند با استفاده از اهرم کمک‌های مالی، مسیر را برای دستیابی به این اهداف بلند مدت، هموار کرده و همینطور سعی در حفظ پیمان صلح 1979 این کشور با اسرائیل داشته باشد.

از دید آمریکا، وضعیت فعلی مصر بیشتر شبیه به یک کابوس است. یک سال پس از پیروزی قیام میدان تحریر، که منجر به سرنگونی مستبد مصری شد، حال این اسلام‌گرایان هستند که به «اراده مردم» مصر، قدرت را در دست گرفته‌اند. نه لیبرال‌ها، و نه سکولارها، بلکه این اسلام‌گرایان بودند که موفق شدند در جریان انتخابات، از طریق حزب «آزادی و عدالت»، وابسته به گروه اخوان‌المسلمین و حتی حزب بنیادگراتری چون «نور»، نزدیک به دو سوم از کرسی‌های مجلس آینده مصر را به دست آورند. علی‌رغم اینکه هر دو حزب، شفاها تعهدات بین‌المللی مصر را محترم شمرده و خود را ملزم به رعایت آنها دانسته‌اند، اما باز هم سران آمریکایی نمی‌توانند نگرانی خود را از به خطر افتادن سابقه بیش از 30 سال همکاری امنیتی واشنگتن و قاهره، مخفی کنند.

برخی می‌کوشند، واقعیت «قدرت گرفتن مسلمانان در مصر» را اندکی برای غرب دلپذیرتر کنند؛ آنها اینگونه استدلال می‌کنند که مسئولیت حکومت‌داری، می‌تواند رفتار اسلام‌گرایان را ملایم‌تر کند. در حالی که تجربه، چیز دیگری می‌گوید. حکومت‌های اسلامی در ایران، سودان، و غزه، حتی با وجود فشارهای سنگین بین‌المللی فشارهایی که مصر فارغ از آن است، و بعید به نظر می‌رسد که حتی در آینده نزدیک نیز با آنها روبه‌رو شود- باز هم عملکردی ارتجاعی و انعطاف‌ناپذیر از خود بروز داده‌اند؛ و ترکیه پیش از آنکه حضور اسلام‌گرایان را در راس قدرت شاهد باشد، در حال تجربه شکل جدیدی از حکومت‌داری با نظارت مستقیم ارتش است؛ پس از دو کودتای نظامی در ترکیه، که منجر به کنار گذاشتن مسلمانان از عرصه سیاست شد، به نظر می‌رسد که حالا ژنرال‌ها به فرمول جدیدی برای حکومت‌داری غیرمستقیم رسیده باشند.

برخی دیگر نیز این نکته را مطرح می‌کنند که اگر آمریکا موفق شده است که روابط امنیتی نزدیکی با بیشتر کشورهای مسلمان محافظه‌کار، مانند عربستان سعودی و قطر ایجاد کند، بنابراین مسلما خواهد توانست با مصری که به دست اخوان‌المسلمین اداره می‌شود نیز کنار آید. اما حقیقت این است که موقعیت مصر، بسیار با عربستان و قطر متفاوت است. اسلام‌گرایان مصری سال‌های سال مجبور بودند که برای حفظ بقای خود، در برابر مشت آهنین یک دیکتاتور فاسد که توسط آمریکا حمایت می‌شد، بجنگند. آمریکاستیزی -در کنار غرب‌ستیزی و اسرائیل‌ستیزی حالا دیگر با گوشت و خون گروه‌های اسلامی مصر آمیخته است و نسل به نسل منتقل خواهد شد.

عده‌ای نیز می‌کوشند به روند اصالتا دموکراتیکی که این اسلام‌گرایان را به قدرت رسانید، امیدوار باشند. آنها می‌گویند به فکر پیروزی در بلند مدت باشید جایگزین سیاسی غیراسلام‌گرایی علم کنید که بتواند در دومین یا سومین دوره انتخابات، در کسب آرای مردم مصر، با اسلام‌گرایان رقابت کند. چنین پیشنهادی می‌تواند ارزشمند بوده و مثمر ثمر واقع شود، اما تنها در صورتی که در این مدت، اسلام‌گرایان دست به اقداماتی نزنند که بتواند مانع از شکل گرفتن رقابت‌های انتخاباتی حقیقی در آینده گردد؛ اقداماتی چون متقاعد کردن اقلیت قبطی ـ حدود 10 تا 15% جمعیت ـ که آینده روشنی در یک مصر اسلامی در انتظار ایشان نیست. اگر آنها موفق شوند که قبطی‌ها را به مهاجرت دسته‌جمعی از مصر وادار کنند، آنگاه دیگر غیراسلامگرایان هیچ شانسی در انتخابات‌های آینده نخواهند داشت.

اما حالا دیگر کار از گمانه‌زنی گذشته است؛ زیرا رفتار و گفتار اسلام‌گرایان در چند ماه گذشته، به اندازه کافی گویای وخامت آینده منافع غرب در مصر بوده است. به عنوان نخستین نشانه، سران گروه اخوان‌المسلمین اعلام کردند که پایبندی مصر به پیمان صلح 1979 با اسرائیل، به نظر مردم مصر و نتیجه یک انتخابات سراسری بستگی خواهد داشت -یک حرکت راهبردی معتقدند به آنها به این اجازه را خواهد داد که بی‌آنکه متحمل پیامدهای ناخوشایند بین‌المللی شوند، از این پیمان کناره گیرند. روش حیله‌گرانه این گروه برای ابطال سندی که توانست بیش از سه دهه، مانع از وقوع جنگ میان مصر و اسرائیل شود، نشان می‌دهد که اخوان ترجیح می‌دهند افراط‌گرا باشند، تا واقع‌گرا.

نکته دوم این است که مصر، با سکان‌داری اخوان‌المسلمین، بیش از آنکه در پی مقابله با تندروی‌های خشونت‌آمیز باشد، به احتمال زیاد به آنها دامن خواهد زد. برای نمونه، در شرایط فعلی، دعوت اخوان از «جماعه الاسلامیه» برای تشکیل یک ائتلاف، حتی اگر پذیرفته نشود، باز هم باید به عنوان هشداری جدی برای غرب در نظر گرفته شود. جماعه الاسلامیه، یک سازمان تروریستی است که مشخصا آمریکا را هدف اقدامات خود قرار داده، و از اولویت‌های این گروه می‌توان به آزادسازی «عمر عبدالرحمان»، یا «شیخ نابینا» که به اتهام دست داشتن در بمب‌گذاری مرکز تجارت جهانی در سال 1993 دستگیر شده است، اشاره کرد.

اما مساله سوم. با روی کار آمدن حکومتی اسلامی در قاهره، مصر دیگر نمی‌تواند برای اقلیت‌های دینی و سکولارهای مصری، محیطی امن و دوستانه به شمار آید. مجلس اسلام‌گرای جدید مصر، خواهد کوشید تا شریعت را به تنها و نه صرفا مهم‌ترین منبع قانون‌گذاری مصر بدل کند؛ و در ادامه در پی آن خواهد بود که منعی قانونی برای نقد قوانین اسلام وضع کند. شکایت اسلام‌گرایان علیه «نجیب ساویرس»، میلیاردر قبطی، و به دادگاه کشاندن او به علت انتشار تصویری طنزآمیز از میکی‌ماوس و مینی‌ماوس در لباس و هیئت سلفی‌ها، نشانه هولناکی از اتفاقاتی است که به زودی در مصر رخ خواهد داد.

با این حال هنوز هم، سرمایه‌گذاری در مصر، می‌تواند امتیازاتی برای واشنگتن به همراه داشته باشد. آمریکا، به عنوان کمک نظامی، 2/1 میلیارد دلار بودجه خرید، به نیروهای مسلح مصر اختصاص داده است. با اینکه ظاهرا اسلام‌گرایان علاقه‌مندند که ارتش را از عرصه سیاست کنار بگذارند، اما با این وجود، هیچ دوست ندارند که به تضعیف قوای کشور متهم شوند. حمایت مالی مستقیم آمریکا از حکومت، بسیار کمتر است؛ چیزی نزدیک به 250 میلیون دلار. اما باید توجه داشت که آمریکا نفوذ زیادی بر آن دسته از موسسات مالی بین‌المللی دارد، که به طور قطع، مصر در صورت نیاز، به آنها مراجعه خواهد کرد. در دوره پیش رو، یعنی زمانی که سیاستمداران اسلام‌گرای مصری هنوز در حال بررسی میزان انعطاف‌پذیری آمریکا در هماهنگی با ماهیت سیاسی جدید مصر هستند، بهتر است واشنگتن کماکان از هر دوی این ابزارها برای پیشبرد منافع خود در این کشور استفاده کند.

پیام واشنگتن به رهبران نوخاسته قاهره باید گویای این مساله باشد که حمایت‌های آمریکا - چه مستقیم و چه غیرمستقیم - مشروط و منوط به همکاری مصر در پاسداشت وضعیت صلح با اسرائیل و حفظ کثرت‌گرایی سیاسی و احترام به حقوق دینی و اقلیت‌ها است. آمریکا باید تاکید کند که این عملکرد رهبران جدید قاهره در خصوص این قبیل مسائل است که به ماهیت روابط آمریکا با مصر جهت خواهد داد، نه خوش‌زبانی سخنگویان انگلیسی زبان آنها در ملاقات با روزنامه‌نگاران، دیپلمات‌ها، و سیاستمداران آمریکایی.

به علاوه، در خصوص اسرائیل، تنها پایبند ماندن به قرارداد صلح کافی نیست. در حقیقت، روابط مصر و اسرائیل تا اینجا چنان محدود و بی‌محتوا شده است که در حال حاضر می‌توان گفت دیگر چیز زیادی برای پیمان صلح باقی نمانده که بخواهد آن را تضمین کند؛ مگر ممانعت از درگرفتن جنگ. از توجه مصر به تعهدات خود در زمینه تامین نیروی انسانی و منابع لازم برای حفظ امنیت شبه‌جزیره سینا، می‌توان به عنوان آزمون کارآمدی برای واشنگتن در جهت ارزیابی سمت و سوی قاهره یاد کرد. تنها تلاش مصر است که می‌تواند مانع از آن شود که این منطقه به جایی شبیه به غزه در دهه 50، یا جنوب لبنان در دهه 70، بدل شود؛ خانه امنی برای افرادی که به دنبال آن هستند که در نهایت مصر و اسرائیل را به سمت درگیر شدن با یکدیگر سوق دهند.

حفظ کثرت‌گرایی سیاسی و احترام به حقوق دینی و اقلیت‌ها را، هر چند سخت‌تر می‌توان کنترل کرد، اما نمی‌توان اهمیت آن را کمتر از آزمون قبلی دانست؛ به ویژه مساله محافظت از قبطی‌ها، که در این مورد می‌توان لقب قناری‌های معدن زغال مصر را به آنها داد. سرنوشت دموکراسی در مصر و همینطور فرصت ظهور یک گزینه سیاسی غیراسلام‌گرا وابسته به این خواهد بود که آیا قبطی‌ها، این قوم چند هزار ساله این سرزمین، از این پس نیز می‌توانند درست مانند دیگر گروه‌ها، به راحتی در این کشور زندگی کنند، یا خیر. تاکید بر لزوم رعایت کثرت‌گرایی سیاسی و حقوق اقلیت‌های دینی، بسیار ساده و کم‌هزینه‌تر از تلاش‌های پرا