به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی» امروز پنجشبه 5 مردادماه مصادف با ششمین روز از ماه مبارک رمضان در جلسه تفسیر قرآن کریم که با حضور زائران و مجاوران کریمه اهل بیت(ع) در شبستان امام خمینی(ره) برگزار شد؛ در ادامه تفسیر سوره مبارکه احزاب با اشاره به آیه «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ من قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ وَ مَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءکُمْ أَبْنَاءکُمْ ذَلِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ وَاللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ» اظهار داشتند: خداوند در این آیه به سه نمونه از خرافات عصر جاهلیت اشاره نموده و همه آنها را نفی کرده اند.
ایشان اضافه کردند: یک خرافه این بود که آنها معتقد بودند برخی از انسان ها دو قلب دارند و با هر یک از قلب ها مطالبی را درک می کند، منافقان نیز می گفتند پیامبر دو قلب دارد که یکی از آنها متوجه ما و دیگری متوجه خودش است.
آیت الله مکارم شیرازی ادامه دادند: شخص باهوشی در میان عرب ها بود به نام "جمیل بن معمّر" و برهمین اساس درباره وی میگفتند دو قلب دارد و با دو قلبش چیزهای زیادی میفهمد، چرا که آنها قلب را مرکز ادراکات می دانستند.
این مرجع تقلید گفتند: در تاريخ ذكرشده در جنگ بدر وقتي لشكر كفار فرار كرد جميل بن معمّر هم در ميان آنان بود، بسيار دستپاچه شده بود و با آن همه ادعا در هوش، حواسش را به حدي گم كرده بود و در حالي كه يك لنگه كفشش به دستش و لنگه ديگرش به پايش بود، مي دويد. ابوسفيان به او رسيد و گفت اين چه وضعيتي است؟ گفت: همه فرار ميكنند من هم فرار ميكنم؟ ابوسفيان پرسيد پس چرا اينگونه؟ معمّر نگاهي به خود انداخت و متعجب ماند.
مفسر برجسته قرآن کریم با بیان اینکه منافقان فكر ميكردند پيامبر دو قلب دارد كه يكي متوجه اصحابش هست و يكي متوجه آنهاست تاکید کردند: خداوند براي هيچ كس دو قلب قرار نداده است؛ نه براي پيامبر، نه براي جميل و نه براي هيچ كس ديگري.
ایشان نكته مهم در آيه 4 سوره احزاب را محل ادراكات بودن قلب دانسته و گفتند: از آيات متعدد قرآن استفاده ميشود كه انسان به وسيله قلب مسايل را مي فهمد در حالي كه دانشمندان ميگويند انسان به وسيله مغز مي فهمد و قلب صرفا يك دستگاه گردش خون است.
آیت الله مكارم شيرازي مانند جلسات قبل در بخش دیگری از سخنان خود در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه ممكن است براي جوانان اين پرسش مطرح شود كه محل ادراكات مغز است نه قلب. پس معني اين آيات چيست؟ تصریح کردند: مفسران در اين مورد تفسيرهايي داشته اند: یک تفسیر این است که قلب دو معنا دارد که یکی از آنها عقل است، برخی می گفتند هنگامی که انسان چیزی را با مغز درک می کند، نخستین اثر آن در قلب ظاهر می شود، بنابراین قلب مظهر و جایگاه ظهور ادراکات است. مانند وقتی که شادي آفريني براي انسان ايجاد مي شود در قلب او شور و شعفي ايجاد مي شود.
ایشان با اشاره به عمل پیوند قلب اظهار داشتند: کسی که دچار مرگ مغزی میشود و قلب او را به شخص بیماری پیوند میزنند؛ فردی که قلب را میگیرد دچار یک سری تغییرات شده و پزشکان و متخصصان دریافته اند افرادی که قلب تازه و جدید پیدا کرده اند شخصیت و افکارشان در حال دگرگونی و تغییر است.
این مرجع تقلید اضافه کردند: اخیرا کتابی با عنوان "رمز و رازهای قلب" در این باره نوشته شده و در آن متن مصاحبه با افرادي كه قلب پيوندي دارند درج شده و به این نتیجه رسیده اند کسانی که قلب جدید دربافت کرده اند افکار و حالاتشان تغییر کرده است.
مفسر برجسته قرآن کریم انسان و تمام اعضای بدن وی را ناشناخته و عجيب توصیف کرده و همه اینها را نشانه عظمت پروردگار ذکر کرده و ابراز امیدواری کردند که وقتی در کشوز ما هم پیوند قلب ایجاد می شود بعد از انجام عمل با افرادی که صاحب قلب جدید شده اند، مصاحبه هایی صورت گیرد تا متوجه شوند احساسات آنها با قبل از عمل پیوند قلب چه تفاوت هایی پیدا کرده است.
آیت الله مکارم شیرازی گفتند: نكته دوم در آیه شریفه سوره احزاب که مفسران به آن توجه کرده اند این است كه اي انسان تو يك قلب داري و عشق يك نفر را ميتواني در آن جای دهي؛ يا عشق خدا يا عشق شيطان. يا عشق علي بن ابيطالب يا عشق يزيد بن معاويه، اگر عاشق امام زماني پس چرا اين ثروت و مقام تو را چنين مشغول خود كرده و وقت گراني اموال را ذخيره ميكني؟ كسي كه راست ميگويد كه عاشق خدا و امام زمان(عج) است نبايد عشق مخالف آنها در دلش باشد.
ایشان با اشاره به سرگذشت میثم تمار از اصحاب حضرت امام علی(ع) که دارای شخصیتی پاک و صاف و دلداده امیرالمومنین بود کرده و اضافه کردند: حضرت امیر(ع) وقتي ديدند او مشتاق درك حقايق است و ظرفيت آن را نيز دارد علوم خاصي را به او ياد دادند كه باعث روشن بيني باطني او شد و بعضا حوادث آینده را ميديد.
آیت الله مکارم شیرازی افزودند: به عنوان مثال در تاريخ آمده كه ميثم تمار در شط فرات با عده اي سوار كشتي بود، بادي وزيدن گرفت و میثم برخواست نگاهي به اطراف كرد و به همراهان گفت: ت كشتي را كنار بزنيد و كه طوفان عجيبي در راه است و باز نگاهي به اطراف انداخت گفت: الان معاويه از دنيا رفت. همراهان تاريخ و ساعت را يادداشت كردند و بعدا به درستي آن پي بردند.
مفسر برجسته قرآن کریم عشق میثم تمار را به حضرت امام علی(ع) بسیار زیاد دانست و تاکید کرد: علاقه و عشق او به اميرالمومنين به حدي بود كه حضرت علي(ع) به وی فرمود: تو را بخاطر عشق به من به دار مي آويزند. پرسيد: يا علي كجا؟ حضرت او را به پاي درختي كه میثم را بر روی آن به دار آویختند برد. نقل ميكنند میثم روزهاي متوالي مي آمد زيردرخت را جارو ميكرد؛ نماز ميخواند و به درخت ميگفت تو براي من و من براي تو آفريده شده ام. كي ميشود كه من براي بخاطر علي به تو آويزان كنند؟
ایشان در ادامه به ماجرای به زندان افتادن میثم تمار و مختار ثقفی اشاره کرد و گفتند: ميثم به مختار گفت تو از زندان آزاد ميشوي ابن زياد را ميكشي و انتقام قاتلان امام حسين(ع) را هم ميگيري ولي من كشته ميشوم. مدتي نگذشت كه نامه اي آمد و مختار آزاد شد و ميثم را بردند و به همان درخت آويختند.
مرجع تقلید شیعیان در پایان تاکید کرند: شیعه باید با یکی کردن قلب خود با خدا باشد و امکان این نیست که در یک طرف خدا باشد و در طرف دیگر بت های مقام و ثروت؛ اگر بت مقام، ثروت و شهوت در دل و قلب ما باشد، بی فایده است، باید قلب خود را خالص کنیم که در آن صورت انسان حالت روشن بینی پیدا کرده و راه خود را مستقیم پیدا می کند.
............................پایان پیام/ 221 ـ 218