به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «حضرت آیت الله العظمی مكارم شيرازي» امروز ـ چهارشنبه 18مردادماه ـ مصادف با نوزدهمین روز از ماه مبارک رمضان در جلسه تفسیر قرآن کریم که با حضور زائران و مجاوران کریمه اهلبیت(ع) در شبستان امام خمینی(ره) برگزار شد، در ادامه تفسیر آیات 16 و 17 سوره مبارکه احزاب که می فرماید: «قُلْ لَنْ ينْفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا * قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيا وَلَا نَصِيرًا» اظهار داشتند: مخاطب اين دو آيه جمعيتي هستند كه قصد فرار از ميدان جنگ احزاب را داشتند، در حالي كه قبلا با پيامبر پيمان بسته بودند كه فرار نكنند و پشت به دشمن نكنند.
ایشان افزودند: قرآن مجيد در آیه16خطاب به پيامبر می فرماید: اي پيامبر به آنان بگو فرار كردن از ميدان جنگ با دشمن، مشكلي را از شما حل نميكند. چون يا پيمانه ي عمر شما تمام شده و بيرون از ميدان جنگ هم از دنيا خواهيد رفت منتهي عاقبت بخير نمي شويد بلكهعاقبت به شر خواهيد شد. يا اينكه شما پشت به دشمن مي كنيد ولي دشمن شما را اسير مي كند. حال اگر از دنيا برويد عاقبت به شر شده ايد و اگر بمانيد هم اسير و ذليل شده ايد؛ پس فرار كردن شما سودي براي شما ندارد. اگر مي مانديد يا پيروز ميشديد و يا اينكه كشته مي شديد كه در اين صورت شهيد بوديد.
حضرت آيت الله مكارم شیرازی در تفسير آيه 17 گفتند: خداوند در این آیه مي فرمايد اگر خداوند اراده كرده باشد شما از بين برويد محال است بتوانيد از چنگال قدرت خدا خارج شويد و اگر تمام دنيا جمع شوند تا جلوي اراده خدا را بگيرند محال است پيروز شوند. خيال مي كنيد فرار مي كنيد و خارج از قدرت پروردگار زندگي ميكنيد؟ محال و اشتباه است.
استاد دروس خارج فقه حوزه سپس به بيان نكات اين ايات پرداختند و گفتند: هر انساني سرآمد عمري دارد كه به آن اجل مي گويند. دو رقم اجل داريم. اجل حتمي و قطعي و ديگري اجل مشروط و معلق. اجل حتمي و قطعي كه در آن تغييري نيست. به عنوان مثال شما يك باطري در ساعت گذاشته ايد. قدرت فعاليت آن دوسال ست.وقتي دوسال تمام شد اجل قطعي فرارسيده زيرا بيش از اين قدرت ندارد. چيزي كه به عنوان قلب در سينه انسان مرتب در حال كار است بعد از 80سال عمر با ايست قلبي از كار مي افتد و اين همان اجل قطعي و حتمي است و خدا اراده كرده بيش از اين عمر نكند.
اما اجل معلق و مشروط اين ست كه اگر شرايطي را رعايت كني مي ماني و اگر رعايت نكني از بين ميروي مثلا انساني سوار ماشين مي شود عمر خودش 100سال و عمر ماشين30 سال است . اگر خوب رانندگي كند و مراقب باشد هر دو عمر كافي خود را ميكنند اما اگر بي دقتي كند عمر هر دو در همان آغاز از بين مي رود.
حضرت ايه الله مكارم كارهايي كه باعث تاخير در اجل مشروط مي شود را با توجه به احاديث ائمه معصومين چنين برشمرد:
1. امام صادق(ع) مي فرمايند: كسي كه حسن نيت داشته باشد عمرش زياد مي شود.
2. امام صادق(ع) به يكي از دوستانش به نام ميّسر فرمود : چند بار اجل تو فرا رسيده بود ولي خداوند اجل تو را تاخير انداخت. چون صله ي رحم داشتي.
3. حديثي ست كه از حضرت محمد(ص) كه فرمود: نيكوكاري عمر را زياد مي كند.
درباره هركس كه مي خواهد باشد. يتيمي را نوازش كردي. زنداني بيگناهي را كمك كردي و آزاد شد. جهيزيه ي دختري را كمك كردي تامين شد و.. هركار نيكي حتي برداشتن سنگي از راه مردم ، عمر انسان را زياد مي كند.
4. امام باقر(ص) فرمود: شيعيان ما را سفارش كنيد به زيارت قبر امام حسين(ع) بروند كه زيارت قبرش سه اثر مهم دارد. افزايش رزق و روزي، افزايش طول عمر، دوري بلاها و بيماري ها و مشكلات و آفات از انسان.
حضرت ايه الله مكارم در ادامه تفسير آيات16و17سوره احزاب گفت: قرآن مجيد به آنان مي گويد شما ميخواهيد از ميدان جنگ فرار كنيد كه بيشتر عمر كنيد، در صورتي كه بدبخت و بيچاره مي شويد.
ايشان براي تشريح بيان خود از واقعه ي روز كه مربوط به اميرالمومنين است چنين استفاده كردند: از آنجا كه امروز روز نوزدهم ماه رمضان ست به سراغ اميرالمومنين برويم. در خطبه224 نهج البلاغه دو مطلب مهم است كه در تاريخ نظير نداشته و ندارد. يكي داستان عدالت علي(ع) و ديگر داستان بيزاري علي(ع) از رشوه گرفتن است.
آیت الله العظمی مکارم سپس افزودند: آمدن عقيل نزد حضرت علي(ع) و ابراز گرفتن سهم بيشتر از بيت المال معروف است. اميرالمومنين از او خواست كه دستش را باز كند و تكه اي از اتش را نزديك دستش گرفت واو فرياد كشيد كه برادر چه مي كني؟ فرمود تو از يك اتش مختصر دنيا داد مي كشي اما برادرت را مي خواهي با تبعيض در بيت المال به اتشي سوزان دعوت كني كه قهر و غضب خداوند ان را برافروخته، اگر بخواهي از سهميه خودم به تو مي دهم اما بيش از اين نمي توانم.
در كجاي دنيا سراغ داريد كسي اين چنين مته به خشخاش بگذارد و عدالت را رعايت كند در حالیکه كساني رابطه را بر ضابطه مقدم کرده و ميلياردها پول را به ناحق جابجا مي كنند.
ايشان سپس به داستان اشعث بن قيس چنين اشاره كردند:اشعث مرد بسيار بزرگي در قومش بود ولي بسيار منافق مفسد بود كه با مسلماني سر مسله آب مشكل پيدا كرد. قرار بود صبح فردا در محضر اميرالموننين درباره ي انها قضاوت شود. شب حلوايي لذيذ پخت و به در خانه حضرت علي آمد. حضرت مي فرمايد: من به اين حلوا نگاه كردم انگار با اب دهان مار درست شده بود. علي باطن امر را مي بيند. كسي كه باطن امورات را مي بيند مال يتيم را آتش مي بينند. نگاهي به اشعث كردم و گفتم صدقه و زكات است؟ اينها بر ما حرام ست. يا اينكه رشوه است؟ كه بعضي ها اسم آن را حق و حساب مي گذارند.
عرض كرد يا اميرالمومنين هديه ست. حضرت علي كه مي دانست منظورش چيست گفت عزاداران به عزايت بنشينند. پوشش و نام ديگري بر آن گذاشتي. اين حلوا و ان آب و ملك به جاي خويش. اگر تمام دنيا را به من بدهند اما از من ظلم كوچكي بخواهند كه كوچكتر از آن نيست كه پر كاهي را از دهان موري بگيرم والله من اين كار را نخواهم كرد. پيشواي ما اين ست. بعد مي فرمايد اشعث تو مرا نشناختي. مي داني چرا حاضر نيستم كوچكترين ظلمي دربرابر بزرگترين پاداش دنيا بكنم؟ چون اين دنيا در نظر من كوچك ست. مثل يك برگ نيمه جويده اي در دهان ملخي است.
حضرت آیت الله مكارم اين نگرش اميرالمومنين(ع) را ناشي از آشنايي عميق ايشان با خداوند دانستند و گفتند: آنهايي كه با خدا آشنا شدند غير خدا در نظر انها كوچك ست. كسي كه خورشيد عالم تاب را ببيند شمع كوچك در نظر او اهميت ندارد. مهم آشنا شدن با عظمت خداست. بياييد به موازت اينكه در اين شب ها براي اميرالمومنين(ع) سياه پوش هستيم و عزاداري مي كنيم وسينه مي زنيم؛ از زندگي علي بن ابيطالب(ع) الگو بگيريم. بتوانيم روز قيامت بگوييم اي اميرالمومنين ما اين چند قدم را پشت سر تو حركت كرديم.
......................................
پایان پیام/221 ـ 104