به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ اندیشکده «کاتو» در مقالهای به قلم «کریستوفر پربل» معاون رئیس موسسه مطالعات دفاعی و سیاست خارجی و «مالو اینوسنت» تحلیلگر سیاست خارجی آمریکا پیرامون دیوانگی سیاست دو حزبی آمریکا در خاورمیانه نوشت: به دنبال تظاهرات خشونتآمیز در مصر، لیبی و دیگر مناطق، زمانی که سفارتخانهها و کنسولگریهای آمریکا در تلاش برای افزایش تدابیر امنیتی هستند، تمرکز ایالات متحده به مبارزات انتخاباتی منتقل شده است.
در حالی که نامزدهای انتخاباتی عکسهای خود از تورهای عذرخواهی و واکنشهای زشت را مبادله میکنند، مجادله احزاب حقیقت زشتتری را در ابهام فرو میبرد: هر دو حزب اصلی از سیاستهایی حمایت کردهاند که در ارائه مزایای ملموس به آمریکاییها ناموفق بوده و باعث شده آمریکا ضعیفتر به نظر برسد.
اینکه آیا کمکهای اقتصادی به متحدان استبدادی، یا جنگهای آزادی و ملت سازی از سوی قویترین کشور جهان بیانگر مفهوم التماس به کشورهای دیگر برای کمک است، اهمیت چندانی ندارد.
دولتهای دموکراتیک و جمهوریخواه به طور یکسان این سیاستهای غلط را پیش گرفتهاند. دیگر زمان توقف این روند است و پاسخ مخوف به ساخت فیلم کم مایه درباره پیامبر اسلام، نشان میدهد که باید چنین تغییری بیدرنگ صورت گیرد.
در مصر که پرجمعیتترین کشور عرب و شریک بلند مدت آمریکا است، برخی از مضمون این فیلم بهانهای به دست آوردند تا سفارت ما را غارت کرده و پرچم آمریکا را به آتش بکشند.
در کشور همسایهاش لیبی، عدهای علیه این فیلم به راه افتادند و از آن برای حمله به سفارت آمریکا استفاده کردند که منجر به کشته شدن چهار آمریکایی در محل خدمت از جمله سفیر آمریکا شد.
اعتراضات از آن زمان به بعد به یمن، تونس، مراکش، اندونزی و بر اساس گزارشها به 25 کشور دیگر گسترش یافت به تخریب اموال و کشتار مقامات رسمی ایالات متحده.
در حالی که بسیاری از ناظران، این فیلم بحث برانگیز را برای این بحران سرزنش میکنند، «میت رامنی» نامزد جمهوری خواه انتخابات ریاست جمهوری، سیاستهای شکست خورده اوباما را محکوم کرده است. رامنی تا حدی درست میگوید؛ سیاستهای آمریکا شکست خوردهاند اما این شکست هر دو حزب محسوب میشود.
برخی از سیاستها مانند تلاش متمرکز در جهت بهبود روابط اسرائیل با همسایگان عرب خود، یا روشهای مبارزه با تروریسم برای کاهش قابلیت گروهک القاعده، سازنده بوده و برخی از آنها حتی موجب افزایش امنیت آمریکا شده است.
* حمله و اشغال عراق و برنامههای کمک آمریکا در جهت پشتیبانی از دولتهای وحشی و فاسد، آمریکا را به منازعات محدود منطقه وارد کرد
با این حال سیاستهای دیگر مانند حمله و اشغال عراق و برنامههای کمک آمریکا در جهت پشتیبانی از دولتهای وحشی و فاسد، آمریکا را به منازعات محدود منطقه وارد کرد و به افراط گرایان اجازه داد با سرزنش غرب برای مشکلات کشورشان، نفوذ بیشتری پیدا کنند. به عنوان مثال، واکنش و جواب آمریکا به بهار عربی (بیداری اسلامی) است. افزایش هزینههای خوراک و آشفتگی اقتصادی برانگیخته از همین «بیداری» منطقه است.
در مصر، مالیات دهندگان آمریکایی، دهها میلیارد دلار در قالب کمکهای خارجی را برای بیش از یک ربع قرن به قاهره داده بودند، با این وجود این کمک در توسعه اقتصادی بلند مدت ناکام ماند و در واقع آن را به تأخیر انداخت.
چیزی که مسئله را وخیمتر میکند، اولویت واشنگتن در کمک محدود از طریق ستمگران بود که باعث شد آمریکا به دشمن مخالفان آنها تبدیل شود. مخالفانی که طیف گستردهای را از جهادگران القاعده تا معترضان لیبرال شامل میشود.
در واشنگتن، دورهگردهای نومحافظهکار و لیبرال، به طور یکسان به دنبال معکوس کردن این الگو هستند تا بر سرنگونی ستمگران دیگر مانند «معمر قذافی» لیبی صحه بگذارند.
* واشنگتن سابقه کمرنگی در چیدن برندگان و بازندگان در جنگهای مدنی دور دارد
واشنگتن سابقه کمرنگی در چیدن برندگان و بازندگان در جنگهای مدنی دور دارد که این سابقه، حتی مشاور ارشد رامنی در امور خارجه را از این ادعا منع نمیکند که تسلیحات ندادن به مخالفان سوریه، «به ما اهرم کمتری برای دیکته آینده سوریه بعد از اسد را میدهد».
«آنه ماری اسلاتر» مقام سابق وزارت امور خارجه اوباما با این نظر موافق است. او در اتاق بحث نیویورک تایمز ادعا میکند که قتل چهار آمریکایی از جمله سفیر «کریستوفر استیونس» در لیبی، باید بیدرنگ واشنگتن را در جنگ داخلی سوریه حتی عمیقتر درگیر کند.
اینگونه اعلانهای دو دستگی، خلاف سیاستهای آمریکا در منطقه، صرف میلیاردها دلار برای کمک، جنگهای گاه به گاه و دههها دیپلماسی پر زحمت، به نظر میرسد حداقل خوشنیتی را برای آمریکا به ارمغان آورده است.
در واقع حقیقت صرف این است که وقتی یک ویدئوی آماتور منتشرشده در یوتیوب، میتواند چندین دهه سیاستگذاری آمریکا را ظرف چند روز تضعیف کند، یعنی جایگاه واشنگتن تا چه میزان شکننده است.
آمریکاییها را میتوان برای پرسیدن اینکه دقیقاً تمام پول آنها و فداکاری سربازانشان چه چیزی عایدشان کرده، بخشید. مانند احساسات ضد آمریکایی در منطقه، حتی «ویکتور دیویس هانسون» که 10 روز قبل از حملات پرسید:«پس چرا، زحمت؟»!
*هرچند اوباما و رامنی در جزئیات متفاوت هستند؛ ولی هر دو به همان سیاستهای شکست خورده پایبندند
متأسفانه این چیزی نیست که اوباما و رامنی میپرسند. هرچند این دو در جزئیات متفاوت هستند ولی هر دو به همان سیاستهای شکست خورده پایبند اند.
اوباما و رامنی هر دو در محدود کردن دلارهای مالیات دهندگان آمریکایی در کشورهای خارجی و مداخله نظامی در جهت رسیدن به اهداف غیرمتعارف هم عقیدهاند. اجماع دو دستگی در سیاست خارجی نمونهای از تعریف دیوانگی آنها است: تکرار مکرر اشتباهات و انتظار نتایج متفاوت!
رایدهندگان نگران برداشت از ضعف آمریکا هستند که باید ماهیت و وسعت این ضعف را در نظر گرفته شود. تعریف جامع ضعف، عدم قدرت فیزیکی است که به وضوح ایالات متحده را توصیف نمیکند. قدرت فیزیکی ما فوق العاده است، اقتدار اخلاقی ما باید این قدرت را تقویت کند. سیاستگذاران وقتی که کشور ما را در مجادلات ایدئولوژیک و مذهبی و سیاسی که هیچ ارتباط روشنی با منافع حیاتی ما ندارد، گرفتار میکنند، قدرت فیزیکی و اقتدار اخلاقی را نادیده میگیرند.
..................پایان پیام/ 218