خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
۲۰:۲۳
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۷ مهر
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
352060

پیام آيت‌الله جوادي آملي به همايش ملي صيانت از كرامت انساني در انديشه حقوقي اسلام

مرجع تقلید شیعیان در پیامی به این همایش كرامت را از فضائل برجسته‌اي عنوان کردند كه خداوند سبحان فرشتگان را به اين وصف ستود و انسان‌هاي وارسته را به اين وصف موصوف كرد و منشأ اتصاف فرشته‌ها را از يك سو و انسان‌هاي وارسته را از سوي ديگر تكريم خودش دانست.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‎بیت(ع) ـ ابنا ـ  "همايش ملي صيانت از كرامت انساني در انديشه حقوقي اسلام" از سوی كميسيون حقوق بشر اسلامي ايران و با همكاري نهادهاي برجسته پژوهشي و آموزشي حوزه علميه و مراكز دانشگاهي قم روز پنجشنبه ششم مهرماه پس از برگزاري پنج پيش نشست علمي طي ماه‌هاي اخير در قم، تهران و تبريز، در مركز فقهي ائمه اطهار علهيم السلام در قم برگزار گرديد.

«آیت الله العظمی جوادی آملی» در پیامی تصویری به این همایش کرامت را از آن فضائل برجسته‌اي دانستند که خداوند سبحان فرشتگان را به اين وصف ستوده است و انسان‌هاي وارسته را به اين وصف موصوف کرده اند.متن پيام مرجع تقلید شیعیان به همايش «صيانت از کرامت انساني در انديشه حقوقي اسلام» به شرح زیر است:

"اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي جميع الانبياء و المرسلين و الائمة الهداة المهديين سيما خاتم الانبيا و خاتم الاوصيا عليهما آلاف التحيه و الثناء بهم نتولي و من اعدائهم نتبرأ الي الله"

مقدم حضار ارجمند، نخبگان، فرهيختگان، دانشمندان حوزوي و دانشگاهي و اساتيد محترم را گرامي مي‌داريم. از برگزارکنندگان اين همايش وزين حق شناسي مي‌کنيم. توفيق همه کساني که در ايراد مقال و يا ارائه مقالت تلاش و کوشش كرده اند روز افزون باشد. سعي همه بزرگواراني که در احياي اين وظيفه ديني کوشش و تلاش کرده و مي‌کنند، ان‌شاءالله مشکور خداوند سبحان باشد. محور بحث صيانت از کرامت انساني در انديشه حقوق اسلامي است.

کرامت از آن فضائل برجسته‌اي است که خداوند سبحان فرشتگان را به اين وصف ستود و انسان‌هاي وارسته را به اين وصف موصوف کرد و منشأ اتصاف فرشته‌ها را از يک سو و انسان‌هاي وارسته را از سوي ديگر تکريم خودش دانست چون حضرت الله ذاتا کريم است و درس کرامت مي‌دهد و آفرينش او کريمانه است اگر خداوند سبحان درباره انسان چنين تعبيري دارد: لقد کرمنا بني آدم مشابه اين تعبير را براي فرشتگان نيز دارد: بايدي سفر کراما برره

راز اتصاف فرشته‌ها به کرامت و سرّ اتصاف انسان‌هاي وارسته به اين وصف ممتاز است که خداوند اکرم مدرس اين‌ها است. در سوره مبارکه علق که از عتائق سور قرآني محسوب مي‌شود خداوند سبحان جوامع بشري را به حضور در کلاس درس کرامت دعوت کرده است؛ فرمود: «اقرأ و ربک الاکرم الذي علم بالقلم علم الانسان مالم يعلم»

خدا در عين حال که اسماء حسناي فراواني دارد در اين آيه به عنوان يک استاد و معلم جهاني در کلاس درس کرامت حضور يافته و مي‌فرمايد: من شما را با قلم تعليم مي‌نمايم. وقتي گفتند خداي اکرم تدريس و تعليم مي‌کند يعني درس کرامت مي‌دهد اگر گفتند که فلان حکيم فقيه طبيب تدريس مي‌کند يعني اين‌ها هر كدام دروسي مثل حکمت، فقه و طب به شاگردانشان منتقل مي‌کنند. پس اگر گفتند خداي اکرم تدريس مي‌کند يعني تعليم کرامت مي‌دهد. همين معنا درباره فرشته‌ها هم وجود دارد، چون خداوند سبحان اول آنها را عالم مي‌کند و بعد آنها را مأمور مي‌کند، اينطور نيست که خداوند درس کرامت را منحصر در انسان نموده باشد چراكه اگر چنين بود فرشته‌ها از کرامت سهمي نمي‌بردند در حالي که در سوره مبارکه انبياء از آنها تعبير مي‌نمايد: بل عباد مکرمون و هم بأمره يعملون.

همين وصف کرامت که در سوره انبيا براي فرشته‌ها ياد شده است، در زيارت جامعه کبيره نيز براي اهل بيت عصمت و طهارت صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين ياد شده است که آنها عباد مکرمند لايسبقونه بالقول و هم بامره يعملون. بنابراين اصل کرامت از خداوند سبحان است و او در کلاس درس کرامت کريمانه حضور مي يابد و شاگردان اين کريم هستند و کرامت مي‌آموزند.

مطلب دوم آن است که هر وصفي و هر حقي که براي انسان و امثال انسان نظير فرشته صادر شود مثل هويت خود اين‌ها بالغير است نه بالاصل اگر هويت يک موجودي مال خود او نبود از جاي ديگر به او داده مي‌شود. انسان‌ها هويتشان را از خدا دارند زيرا خداوند هم فرشته را آفريد و هم انسان را خلق کرد. پس اصل هستي فرشته و انسان مال خودشان نيست و از ناحيه غير است. از همين روي کرامت آنها هم از آن خداست زيرا ممکن نيست، اصل هويت بالغير باشد، ولي وصف کرامت يا وصفي ديگر ذاتي باشد. بنابراين اين خداوند است كه انسان و فرشته‌ها را کريم کرد.

اما منشأ کرامت انسان و فرشته چيست؟ در پاسخ به اين سؤال ابتدا درباره انسان که فعلا محور بحث است سخن مي‌گوييم تا بعدا درباره فرشتگان که بحث‌هاي ديگري برعهده آنهاست روشن‌تر شود. درباره انسان که کرامت را از خدا مي‌گيرد به استناد خلافت اوست چون انسان ذاتا هويت ندارد و ذاتا کرامت ندارد و هويت او براي خلافت از ناحيه خداوند سبحان است. کرامت او هم به استناد خلافت اوست، چون انسان خليفة الله است و خليفه کريم، هم کريم خواهد بود؛ از اين جهت انسان سهمي از کرامت دارد و همگان بايد کرامت انسانيت را حفظ کنند، هم خود انسان موظف است که کرامت خود را پاس بدارد و هم افراد ديگر موظف‌اند به عنوان يک وظيفه متقابل و متعامل، کرامت يکديگر را حفظ و پاسداري کنند.

راز کرامت انسان در اين است که خليفه کريم است: اني جاعل في الارض خليفه و اگر کسي خليفه کريم شد، براي حفظ کرامت بايد حرف مستخلف عنه را بزند نه حرف خودش را؛ اگر کسي قائم مقام شخصيت ممتاز شد و از طرف او سخن گفت و بجاي او نشست و از طرف او امضا کرد، بايد حرف، اراده، افکار، انديشه و حقوق او را بفهمد و باور کند و عمل کند؛ درواقع خليفه آن است که حرف مستخلف عنه را بزند اگر انسان خليفه کريم شد و حرف مستخلف عنه را زد از کرامت طرفي مي‌بندد يعني هم شامل لقد کرمنا بني آدم مي‌شود و هم او را در حضور درس اکرم راه مي‌دهند؛ إقرأ و ربک الاکرم الذي علم بالقلم.

البته کرامت مراتبي دارد و مرتبه بالا و قله بخش کرامت، مخصوص انبيا و معصومين و اهل بيت عليهم الصلاة و السلام است و مراحل مياني و نازلش بهره اوساط الضعاف از اهل ايمان است.

پس کرامت انسان به استناد خلافت است و خلافت رهن آن است که حرف مستخلف عنه را بفهمد و باور کند و متخلق شود وعمل کند، اما اگر کسي در کنار سفره خلافت نشست و نان خلافت را خورد و خواست از اين رهگذر بهره‌اي از کرامت ببرد، ولي حرف خودش را زد، خودش را تقديس کرد و کار خودش را کرد، اين غاصب است و خليفه نيست، و قهرا طرفي از کرامت نمي‌بندد و به جاي لقد کرمنا بني آدم مشمول غضب الهي است و ديگر در اين باره آياتي که نازل شده است را نقل نکنيم.

بنابراين کرامت انسان به استناد خلافت اوست و خلافت او در پاسداشت مستخلف عنه است به طوري که حرف غير خدا را نزند و دين غير الهي نپذيرد و عمل نکند.

مطلب ديگر آن است که کرامت يک بحث اخلاقي دارد و يک بحث حقوقي. چون فعلا درباره صيانت از کرامت انسان در انديشه حقوق اسلامي است و نه اخلاق اسلامي است؛ گرچه بحث‌هاي نزديک و شبيه به هم در مسأله اخلاق و حقوق مطرح است. اما اينجا چون از صبغه حقوقي بحث مي‌شود، بايد عنايت کرد به اين که حقوق علمي است که مواد حقوقي دارد، اين مواد از مباني حقوقي گرفته مي‌شود و مباني حقوقي از منابع استنباط مي‌شود، در واقع حقوق يک علم استدلالي است، همانطور كه فقه و اصول اينطور است ساير علومي که استدلالي و برهاني‌اند از همين قبيل‌اند.

مواد حقوقي همين است که در رساله‌هاي عملي آمده است و مواد اخلاقي همين است که در کتب اخلاقي به صورت ماده يا تبصره ذکر شده است، مباني حقوقي عبارت از آن اصول کلي است كه استخراج مي‌شود، مثل مبناي عدل، آزادي، مبناي عقل، استقلال، مبناي صيانت از حق متقابل و مانند آن حق امنيت، حق امانت، حق اشتغال و حق انتخاب؛ اين‌ها حقوقي است که مبناي تدوين مواد حقوقي است و مهم‌ترين مبنا در بين اين مباني مسأله عدل است و عدل هرچند كه معناي آن بسيار شفاف و روشن است که به معناي وُضِع کل شي في موضعه؛ هر چيزي را در جاي خود قرار دادن ولي اين كه جاي اشياء و جاي اشخاص کجاست اولين و مهم‌ترين سوال است.

کساني که انديشه حقوق اسلامي ندارند فقط در محدوده کرامت انسان از در انديشه حقوقي سخن مي‌گويند نه حقوق اسلامي زيرا دستشان بسته است يعني مواد حقوقي دارند اين مواد از مباني حقوقي استنباط مي‌شوند و مبنا دارند كه مهم‌ترين مبناي آنها عدل است كه همانطور كه بيان شد وضع کل شي في موضعه است اما براي اين‌ها جاي اشياء و اشخاص مشخص نيست، زيرا به آن منبع حقوقي که دين است رجوع نکرده‌اند درحالي كه بايد مباني به منابع حقوقي استناد داشته باشد.

درواقع کسي که به جهان بيني الهي باور نيافت و به وجود خدا عقيده پيدا نکرد به اين که علوم الهي فراوان است و ذاتي خداست دسترسي پيدا نخواهد کرد؛ زيرا اين خداست كه انسان را خلق کرده و براي او حقوقي مشخص کرده ولي اين فرد اين را نمي‌داند که اين حقوق چيست. پس كسي كه بدون منبع بخواهد از مبنا شروع کند و از مبنا بخواهد فروع را استنباط کند ره به جايي نخواهد برد.

بنابراين در انديشه اسلامي اين اضلاع سه گانه مثلث منسجم است يعني مواد حقوقي از مباني گرفته مي‌شود و اين‌ها از منابع استنباط مي‌شود اما اگر معاذالله کسي از مسائل اسلام طرفي نبسته و حقوق بشر را درست ادراک نکرده باشد، او توان تدوين حقوق بشر و حقوق جوامع انساني را نخواهد داشت زيرا او يک سلسله مواد را از مباني دارد اما نمي‌داند مهمترين مبنا را که عدل است از کجا بگيرد زيرا عدل وضع کلي است و معناي آن روشن است، اما جاي اشيا و اشخاص مشخص نيست، جاي اوصاف و مبادلات مشخص نيست، چون کسي که اينها را آفريد جاي اينها را آگاه است و باخبر مي کند، لذا کساني که ارتباط ديني ندارند قطعا دستشان از اين منبع مواد حقوقي مقطوع است.

اميد است که خداوند سبحان اين توفيق را عطا کند که ما هم خودمان کريمانه زندگي کنيم وهم در کلاس کرامت بنشينيم ( اقرأ ...) و همه همتاي فرشته‌ها بنشينيم که بل عباد مکرمون و هم پاسدار حقوق يکديگر و ادراک کننده صحيح مباني حقوقي و فراگيرنده صحيح منابع و مباني حقوقي باشيم ان‌شاءالله.

مجددا مقدم همه شما را گرامي مي‌دارم از برگزار کننده اين همايش وزين قدرداني مي‌کنم همه بزرگواراني که با سخنراني و ايراد مقالت بر غناي اين همايش علمي افزودند از خداوند سبحان مي‌خواهم بر توفيقاتشان بيافزايد و خداوند سبحان امر فرج ولي‌اش را تسريع کند. نظام ما و رهبر، مراجع ما، ملت و مملکت ما را در سايه امام زمان عج محافظت بفرمايد غفرالله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمه الله و برکاته

..................پایان پیام/ 221 ـ 218