به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «آیت الله جوادی آملی» امروز در مسجد اعظم در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه به ادامه تفسیر سوره مبارکه قصص پرداخته و گفتند: مقطع سوم زندگی موسی کلیم از مهاجرت به مدین شروع میشود، ایشان بعد از مهاجرت به مصر و قصد کشتن او از سوی دربار فرعون، به سرزمین مدین رفت که در آنجا نیز آلابراهیم زندگی میکرد.
این استاد تفسیر حوزه علمیه ابراز داشتند: هر نعمتی را که خدا میدهد در عین حال که ممکن است پاداش اعمال گذشته باشد، آزمون الهی است، کاری در دنیا بدون مسؤولیت نیست، تنها در بهشت است که کار بدون مسئولیت وجود دارد، آنچه که به مادر حضرت موسی(ع) وحی شد، «و أوحینا إلی أم موسی» امتحان الهی است تا مادر موسی(ع) را نسبت به قدرشناسی و قدردانی از این نعمت بیازمایند، این طور نیست که خدا چیزی را به کسی بدهد ولی امتحان نباشد، اجلال و تعظیم با نعمت هماهنگ است.
حضرت آیت الله جوادی آملی بیان داشتند: موسای کلیم(ع) از روشش پیدا بود که هم قدرت بدنی داشت، هم حامی مظلوم و مستعضف بود، قدرت بدنی داشت برای این که با یک مشت قبطی را از پا درآورد و هم توان آن را داشت که از مصر به تنهایی به طرف مدین حرکت کند، آن هم مهاجرت هراسناکی که شورای تأمین فرعون در تعقیب او بود و نیز وقتی که وارد مدین شد، به تنهایی از چاه آب کشیده و گوسفندان این دو تا بانو را سیراب کرد، همچنین حمایت حضرت موسی(ع) از مظلوم و مستعضف هم که در ماجرای مظلوم بنیاسرائیل و آب کشیدن برای دو بانو پیداست.
حادثه تلخ گرانی کمرشکن است
این استاد عالی حوزه علمیه قم گفتند: حضرت موسی(ع) وقتی وارد ماء مدین شد، نگاه کرد و دید که چوپانهای دیگر، هم قدرتی و نوبتی دارند و از چاه آب میگیرند و رعایت این دو بانو را نمیکنند، آن دوتا بانو هم خودشان جلو نمیآمدند و هم جلوی گوسفندان را میگرفتند که طرف آب نروند، خودشان پرهیز کردند از محرم و نامحرم؛ وجود مبارک موسی کلیم(ع) سوال کرد «ما خطبکما»، آنها گفتند که پدری داریم پیر و به غیر از ما کسی ندارد و اگر این جا آمدیم دامداری میکنیم ننگ نیست، اما از اختلاط ننگ داریم و پدر ما هم کسی را ندارد.
ایشان با اشاره به آیه «فسقی لهما ثم تولی إلی الظل...»، اظهار داشتند: در تاریخ نوشتهاند، حضرت جلو رفت و سنگ بزرگی را کنار زد و در أسرع وقت گوسفندان این دو بانو را آب داد، حالا اینکه چطور نوبت گرفت با جد یا با خواهش و اینکه چرا اینها را محروم کردند، در قرآن نیامده است؛ هوا گرم بود و رفت به سایه درختی پناهنده شد و گفت «رب إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر» .
این مفسر قرآن با اشاره به معنای فقیر، ادامه دادند: فقیر به معنای ندار نیست، فقیر به معنای کسی است که ستون فقراتش و فقار ظهرش شکسته است، ملتی که مشکل اقتصادی داشته باشد قدرت مقاومت ندارد و ستون فقرات این ملت شکسته است، چون ستون فقرات این ملت شکسته است به او میگویند فقیر و گرنه فقر به معنای نداری نیست. در آیه «وجوه یومئذ باصرة، تظن أن تفعل بها فاقرة» حادثه کمرشکن را فاقره میگویند، فقیر در معنای اسم مفعول به کار میرود، اگر کسی گرسنه باشد ولو اینکه ایستاده باشد، فقیر است، زیرا قدرت ایستادگی ندارد و حادثه تلخ گرانی کمرشکن است.
شاخصه مدیران در نظام اسلامی
آیت الله جوادی آملی ادامه دادند: وقتی آن دو بانو رفتند، پدر پیر آنان فهمید که زودتر آمدهاند، در آیات قرآن اسم حضرت شعیب(ع) نیامده است، آنان نیز برای پدرشان ماجرای آب کشیدن حضرت موسی(ع) را گفتند«و قص علیه القصص» و گفتند که او نیرومند است و میتواند گوسفندان ما را تأمین کند و چه بهتر که او را اجیر کنی «یا أبت استأجره إن خیر من استئجرت القوی الأمین»، در قرآن ویژگی مدیریت اسلامی و مسؤول در یک نظام اسلامی را بیان کرده، گذشته از اوصاف عامه مسلمانی، اهل نماز بودن و روزهداری و معصیت نکردن، مدیر در جامعه اسلامی باید دو عنصر داشته باشد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه خاطرنشان کردند: اول این که درایت خوبی در کارش داشته باشد، دیگر این که پاک باشد، اگر کسی به جز شرایط عامه، در رشتهای متخصص نبود یا اگر تخصص داشت و طاهر نبود، در نظام اسلامی مدیر محسوب نمیشود، «القوی الامین»، این وظیفه عمومی مدیران است که در هر رشتهای که مسؤولیت پذیرفتند باید نیرومند باشند و از طرفی هم امین باشند ولو موسای کلیم(ع) باشد، اگر در حد یک چوپانی و شبانی، نازلترین و سادهترین کار را به عهده بگیرد باید قوی و امین باشد و اگر مانند حضرت یوسف(ع) عالیترین کار که صدارت است باشد باید «حفیظ علیم» قرآن هر دو را ذکر کرده ولی عمل به آن دشوار است.
این استاد عالی حوزه علمیه قم به بیان جایگاه اجتماعی زن در جامعه پرداخته و گفتند: زن میتواند در خارج از خانه کار انجام دهد و حتی چوپانی هم برای وی ننگ نیست، اما باید توجه داشت که این دو دختر تنها نبودند و از اختلاط با نامحرم هم پرهیز داشتند، «حتی یصدر الرعاء و أبونا شیخ کبیر» این که میبیند ما اینجا آمدیم این است که پدر ما پیرمردی است تنها، در قرآن ندارد که پدر اینها شعیب بود، اما این که قرآن ماجرای شان را ذکر کرد، نشاندهنده این است که این تربیت، تربیت صحیح است، اگر منشأ تربیت شعیب(ع) است، بر ما لازم است که راه انبیا را برویم، اگر پدرشان غیر شعیب(ع) بود آن معلوم است که از روش شعیب(ع) استفاده کرده و راه انیبا را ادامه داده است.
گروهی دین خود را بازی قرار دادند
ایشان افزودند: جوانان ما در روستاها بودند ولی رسانهها این بازی و فوتبال را نشان دادند و آنها را از روستا به شهر آوردیم و شغلهای نازل به آنها دادیم؛ مگر ما چقدر ورزش نیاز داریم، در درجه پنج و درجه ششم درست است، دنیا را دیگران دارند میگردانند؛ از وجود مبارک امام صادق(ع) پرسیدند پس از شما چه کسی به مقام امامت میرسد، فرمود «من لایلهو و لایلعب»، کسی که اهل بازیچه نیست، بازی یک حدی دارد؛ ورزش خوب است روزی یک ساعت نه این که دنیا به آن سمت رفته است، ایران پیام تازه دارد و این پیام تازه را باید به گوش جهانیان رساند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه ادامه دادند: یک عده «اتخذو دینهم لهو و لعبا»، بعضی دین را بازی قرار دادند و با حیلههای شرعی آبروی نظام را میبرند و دین را بازیچه قرار دادند و بعضی هم اتخذو لهو و لعبا دینا، گروه دیگری بازی را دین قرار دادند، میبینی در سید ایام که نماز جمعه تهران است و از فضیلت کم ندارد، صدهزار نفر بینماز جمع میشوند، آن که با بازیگری و ریش گذاشتن و با اختلاس سه هزار میلیاردی، آبروی نظام را میبرد و آن که به بازی بیش از نماز و روزه اهمیت میدهد، دین خود را بازی قرار داده است.
................
پایان پیام/ 226