خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

چهارشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۳
۳:۲۴
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۷ آبان
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
ایسنا
کد خبر:
360540

عذرخواهی سرباز آمریکایی از بازماندگان یک خانواده عراقی!

یک سرباز سابق آمریکایی که یگانش در اولین روزهای جنگ عراق، به اشتباه اعضای یک خانواده عراقی را کشتند، از بازماندگان عذرخواهی کرد و با آنها بر سر میز شام نشست!

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‎بیت(ع) ـ ابنا ـ «لو لوبلو» سرباز آمریکایی که در اولین روزهای حمله آمریکا به عراق در سال 2003 تنها 20 سال داشت می‌گوید، یگانش به سمت خانواده کاچادوریان تیراندازی کردند و پدر خانواده به همراه دو پسرش کشته شدند.

این خانواده در حال فرار از بمباران‌های ارتش آمریکا بودند و تلاش داشتند تا با سه خودرو به خانه خود بازگردند اما به طور تصادفی با ایست بازرسی نیروهای آمریکایی مواجه شدند و در آن زمان این ایست بازرسی تحت حمله باقی مانده سربازان صدام بود.

لوبلو و سایر سربازان یگانش به سمت خودروهای این خانواده آتش گشودند و سه راننده این خودروها که پدر و دو پسر خانواده کاچادوریان بودند را به قتل رساندند. نام پدر جیمز و نام دو پسرش نیکولاس و ادموند بود.

نورا کاچادوریان دختر 20 ساله این خانواده نیز مجروح شد. پس از اینکه نورا از خودرو خارج شد و فریاد کشید: "ما مردم صلح هستیم!" ، سربازان آمریکایی که دستور داشتند به سمت رانندگان تیراندازی کنند متوجه شدند که اشتباه بزرگی را مرتکب شده‌اند.

این اشتباه وحشتناک که یکی از ده‌ها اشتباه مشابه در روزهای اول حمله به عراق بود، در خاطرات دکستر فیلکینز، خبرنگار نیویورک تایمز نیز آمده است.

پس از پایان جنگ لوبلو که شدیدا دچار عذاب وجدان شده بود و از اختلال روانی (PTSD) به خاطر این حادثه رنج می‌برد تصمیم گرفت بازماندگان این خانواده را پیدا کند و از آنها عذرخواهی کند.

تابستان سال گذشته، هشت سال پس از این حادثه، لوبلو شنید که برخی از بازماندگان این خانواده به کالیفرنیا آمده‌اند تا در کنار سایر اقوام خود باشند. وی تصمیم گرفت آنها را پیدا و از آنها عذرخواهی کند.

لوبلو در گفتگو با یک رسانه گفت: این اقدام تنها برای احساس گناه نبود بلکه احساس می‌کردم افرادی هستند که زندگی آنها شدیدا به خاطر اقدامات ما به عنوان یک یگان نظامی تحت تاثیر قرار گرفته است و ما نسبت به آنها وظیفه‌ای داریم و باید خود را به آنها برسانیم تا ببینیم در چه حالی هستند و اگر این اقدام را می‌کردم احساس بهتری داشتم.

زمانی که لوبلو در نهایت موفق به دیدار بازماندگان خانواده کاچادوریان مانند مارگارت، مادر خانواده و نورا، دختر خانواده شد، آنها در ابتدا برخورد سردی با وی داشتند.

مارگارت در این ملاقات خطاب به لوبلو که در حال گریه کردن بود گفت: شما گریه می‌کنید اما من دیگر اشکی برای گریه ندارم.

در نهایت خانواده کاچادوریان برخورد سرد خود با لوبلو را کنار گذاشتند و حتی به او شام دادند. آنها درباره درد و فشارهایی که در طول هشت سال گذشته تحمل کردند با یکدیگر صحبت کردند.

لوبلو اظهار داشت: همین که آنها به من اجازه دادند وارد منزلشان شوم و با آنها شام صرف کنم بدین معنا بود که آنها به من می‌گویند: ما تو را بخشیده‌ایم و تو را درک می‌کنیم.

...............پایان پیام/ 218