خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳
۲:۲۹
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۱۲ آبان
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
فارس
کد خبر:
361780

«سپاه یمن» معروف‌ترین شبهه وهابیت درباره غدیر خم

مدیر شبکه جهانی ولایت گفت: وهابی‌ها برای تحریف واقعه تاریخی و روایت متواتر غدیر، ماجرای سپاه یمن را عنوان می‌کنند، در حالی که این واقعه از لحاظ زمانی دو سال قبل از غدیر بود.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‎بیت(ع)  ـ ابنا ـ «آیت‌الله سیدمحمد حسینی قزوینی» از استادان برجسته حوزه علمیه قم است.

وی علاوه بر اجتهاد در حوزه علمیه، دکترای فلسفه و تقارن ادیان از دانشگاه اسلامی الحره هلند را دارد و عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی آل البیت و موسس موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج) است و هم اکنون رئیس شبکه جهانی ولایت است.

از این استاد حوزه علمیه بیش از 23 جلد کتاب، منتشر شده و در حدود 45 جلد کتاب نیز آماده چاپ و انتشار است.

وی بیش از 200 جلسه گفتگو و مناظره با اساتید و مفتیان در عربستان و شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای انجام داده است.

به مناسبت عید غدیر خم،آیت الله حسینی قزوینی گفت‌وگوی مشروحی درباره «وهابیت و غدیر خم» انجام داده که متن آن تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 ماجرای سپاه یمن

* معروفترین شبهه‌ای که سال گذشته در ایام غدیر خم، از سوی وهابیت به صورت گشترده در اینترنت و ماهواره‌ها مطرح شد بحث سپاه یمن بود. لطفا در این‌باره توضیح بفرمایید.

ـ بله، اساسی‌ترین شبهه، جایگزینی یکی از وقایع تاریخی به جای علت اصلی غدیر است که این چنین مطرح می‌کنند: در سفری که علی علیه‌السلام به یمن داشت با سپاهیان دچار اختلاف شد، و آنها برای شکایت از علی علیه‌السلام  نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و بعد از آن، پیامبر مردم را به دوستی با علی فراخواند.

جریان سپاه یمن از لحاظ زمانی دو سال قبل از حادثه غدیر بود

* آیا این حادثه از نظر زمانی و مکانی متناسب با غدیر خم است؟

ـ اولا زینی دهلان، مفتی مکه مکرمه، از بزرگان اهل سنت در کتاب سیره نبوی جلد 2 صفحه 371 می‌گوید: شکایت سپاه یمن دو سال قبل از حادثه غدیر بوده است.

همچنین در معجم اوسط طبرانی جلد 6 صفحه 163 نقل شده که شکایت سپاه یمن در مدینه بوده و ارتباطی به مکه و واقعه غدیر نداشته است.

ثانیا وهابیت معتقدند که صحابه با علی علیه السلام مشکلی نداشتند در حالی‌ که این قضیه ثابت می‌‌کند که برخی از صحابه با علی عداوت داشتند.

ثالثا طبرانی در معجم اوسط جلد 6 صفحه 163 چنین نقل می‌‌کند: وقتی یکی از سپاهیان از یمن آمد، تعدادی از صحابه پرسیدند چرا زود بازگشتی؟ پاسخ داد: از علی شکایت دارم. آنها گفتند: برو به پیامبر شکایت کن تا علی از چشمش بیفتد. «فَخَرَجَ مُغضِبَاً»؛ پیامبر با ناراحتی از حجره بیرون آمد و فرمود: هر کس از علی بد بگوید از من بد گفته است.

می‌دانید که خداوند در مورد غضب پیغمبر فرموده است: «اِنَّ الَذینَ یوذون اللهَ ورَسولَه لَعَنَهُمُ الله فی الدُنیا وَالاخِرَه وَلَهُم عَذابٌ الیم»؛ همانا کسانی که خدا و رسولش را آزار می دهند خداوند آنها را در دنیا و آخرت لعنت می‌کند و برای آنها عذاب دردناکی است.

رابعا اگر - به فرض محال - قبول کنیم که علت غدیر شکایت سپاه یمن از علی است، آیا سبب حدیث، باعث تخصیص موضوع می‌‌شود؟

توضیح آنکه در قضایای مختلف، مثلا در مورد ازدواج پیامبر با زن سابق زید بن حارثه - پسرخوانده پیامبر - خداوند فرموده که زن پسرخوانده عروس نیست و می‌تواند با او ازدواج کند. این یک حکم کلی است که تا قیامت شامل همه مسلمانان می‌شود. پس اگر - بر فرض محال - علت اصلی واقعه غدیر خم، شکایت سپاه یمن بوده و باعث شده پیامبر در مقابل جمعیت 124 هزار نفری بفرماید: «من کنت مولاه فعلی مولاه» نشان می‌دهد که این مربوط به زمان خاصی نیست. سبب که مخصّص موضوع نیست.

نظر احمد بن حنبل درباره حدیث سپاه یمن

* نظر علمای اهل سنت درباره این موضوع چیست؟

ـ احمد بن حنبل در مسندش جلد 5 صفحه 350  می نویسد: بعد از شکایت سپاه یمن از علی، پیغمبر فرمود: «مَن کُنتُ وَلیهُ فَعلی وَلیه» ؛ مردم هر کس من ولی امر او هستم، علی، ولی امر اوست.

همچنین ابن ابی شیبه در مصنف جلد 7 صفحه 504 همین مطلب را نقل می‌‌کند و حاشیه هم نمی‌زند و نیز طبرانی در معجم کبیر جلد 18 صفحه 128 آن را نقل می‌‌کند.

در مستدرک جلد 3 صفحه 110 نقل شده و می‌گوید: «هذا حَدیثٌ صَحیحٌ علی شَرط مسلم» این حدیث تمام شرایط صحیح مسلم را دارد.

قاضی عبدالجبار معتزلی در کتاب المغنی فی الإمامة، ج20، ص154 می‌گوید: حدیث غدیر اگر صحیح باشد، دلالت بر ولایت دینی علی  علیه‌السلام میکند و شکایت سپاه یمن اگر صحت داشته  باشد مانع دلالت آن بر ولایت علی نمی‌کند «دون بیان السبب الذی وجوده کعدمه فی أن وجود الاستدلال بالخبر لا یتغیر»

دو آیه‌ای که غدیر را اثبات می‌کند

* سرچشمه جاودانگی غدیر چیست؟

ـ دو آیه قرآن که اهل سنت با اسناد صحیح می‌گویند که مربوط به غدیر است و این باعث جاودانگی حادثه غدیر شده است:

الف- در آیه 67 سوره مائده خداوند می‌فرماید: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرین» یعنی ‏اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملًا (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمى‏کند.

"در ده‌ها کتاب اهل سنت آورده‌‌اند که این آیه مربوط به غدیر خم است."

یکی از علمای سلفی، آقای آلوسی متوفای 1270 در کتاب روح المعانی جلد 6 صفحه 193 اینگونه نقل می‌‌کند که: عبد الله بن مسعود گفته که در زمان پیامبر، ما این آیه را اینطور می‌‌خواندیم: «یا اَیها الرَسول بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک أنَّ عَلِیاً ولِی المُؤمِنِین واِنْ لَم تَفعَلْ فَما بَلَّغتَ رِسالَته».

این مطلب  کوچکی نیست و آلوسی هم کوچکترین اشکال سندی و مناقشه‌‌ای بر آن نمی‌کند.

یکی دیگر از مفسران نامی اهل سنت ابن ابی حاتم است که در جلد 4 صفحه 1172 تفسیرش می‌گوید که این آیه در حق حضرت علی علیه‌السلام نازل شده و جالب است که او می‌گوید من در این کتاب  صحیح ترین روایت را انتخاب کردم.

و وقتی ابن تیمیه به تفسیر ابی حاتم می‌‌رسد می‌گوید که این تفسیری است که مطالب دروغین ندارد و احادیثش قابل اعتماد است و اینها بیانگر آن است که آیه در حق حضرت علی علیه‌السلام نازل شده و نشانه جاودانگی واقعه غدیر خم است.

ب- در آیه 3 سوره مائده خداوند متعال می‌فرماید: «...الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا...»

یعنی امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم... ‏

جبرئیل بعد از منصوب کردن حضرت علی علیه‌السلام به امامت و برای اولین بار در طول 23 سال نازل می‌شود و می‌گوید که خداوند فرمود: امروز من دین را کامل کردم و امروز از اسلام راضی هستم و قبل از این اعلام رضایت نکرده است.

تبریک خلیفه دوم به علی(ع) بعد از خطبه پیامبر در غدیر

در روایتی منقول از خطیب بغدادی در کتاب تاریخ بغداد جلد 8 صفحه 284 اینگونه آمده که در روز 18 ذی الحجه در محل غدیر خم و پس از آنکه پیامبر (ص)، حضرت علی علیه‌السلام را به عنوان خلیفه و جانشین خود نصب کرد این  آیه  بر پیامبر نازل شد.

و در ادامه می‌نویسد:  پس از آنکه حضرت علی علیه‌السلام به مقام امامت منصوب شد خلیفه دوم آمد و در مقابل آن حضرت ایستاد و گفت: بخ بخ لک یابن أبی طالب، أصبحت مولای ومولى کل مسلم؛ به ! به ! ای فرزند ابی‌طالب امروز مولای من و مولای همه مسلمانان شدی!

حال آنهایی که می‌گویند خداوند، محبت حضرت علی علیه‌السلام را در روز غدیر مشخص کرده است. باید از آنها پرسید آیا محبت آن حضرت تبریک دارد؟ مگر در قرآن کریم نیامده: المومنون بعضهم اولیاء بعض، اگر پیامبر هم در غدیر خم مرادش این باشد که هر کس مرا دوست دارد علی علیه‌السلام را نیز دوست دارد. آیا این خلل در حکمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایجاد نمی‌کند که 120 هزار نفر جمعیت را با شرایط و سختی،  به خاطر دوستی علی علیه‌السلام نگه دارد؟!!

ابن کثیر در کتاب تاریخ اسلامش به نام البدایه و النهایه جلد 7 صفحه 350 اینگونه نقل می‌کند که خلیفه دوم آمد و در مقابل حضرت علی علیه‌السلام ایستاد و گفت: هنیئاً لک یابن أبی طالب أصبحت الیوم ولی کل مؤمن». ای فرزند ابوطالب! مبارک باد بر شما که امروز ولی امر تمام مؤمنان گشتی!

(أسد الغابة لابن الأثیر ج 4 ص 28، البدایة والنهایة ج 7 ص 350 (386) تاریخ مدینة دمشق ج 42 ص 220)

کلمه «ولی» یعنی چه؟ / دلالت کلمه ولی در کلام خلیفه اول و دوم به خلافت، زعامت و رهبری

حال آیا کلمه ولی مانند کلمه مولا شبهه دارد؟ در کتاب صحیح مسلم جلد 5 صفحه 152 حدیث 4468 عمر خطاب می‌گوید: «فَلَمَّا تُوُفِّی رَسُولُ اللَّهِ (ص)  قَالَ أَبُوبَکْر أَنَا وَلِی رَسُولِ اللَّهِ ثُمَّ تُوُفِّی أَبُو بَکْر وَأَنَا وَلِی رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَوَلِی أَبِی بَکْر.»

یعنی پیامبر که از دنیا رفت ابوبکر گفت من ولی و خلیفه بعد از پیغمبرم. بعد از این که ابوبکر از دنیا رفت من ولی و خلیفه پیغمبر و ولی و خلیفه ابوبکرم.

یا ابوبکر می‌گوید: «وُلِّیتُ أمرکم ولست بخیرکم» ؛ من ولی شما هستم درحالی که بهترین شما نیستم.  ابن کثیر سلفی هم در کتاب البدایة والنهایة، ج 6 ، ص 301 می‌گوید: وهذا إسناد صحیح. سند این روایت صحیح است.

در تاریخ طبری، ج 3 ص 429، آمده که ابوبکر در رابطه