به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «آیت الله العظمی مظاهری» طی سخنانی با اشاره به اهمیت ولایت و حفظ وحدت میان مسلمانان اظهارداشتند: به همگان خصوصاً جوانان سفارش ميکنم که به جاي ايجاد تنش و اختلاف بيشتر با اهل سنّت، در مورد تحکيم ريشههاي ولايت در وجود خود کار کنيد، به جاي اينکه بخواهيد بر طبل تفرقه بکوبيد، حقيقت مباني تشيّع و اصول ولايت را مطرح نماييد تا اطلاع و آگاهي عمومي مردم افزايش يابد؛ گفتار و رفتار شعاري بر عليه مخالفان اهل بيت«سلاماللهعليهم»، خصوصاً در مواجهه با اهل سنّت، مرضيّ اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» نيست. مراجع و علماي بزرگ تشيّع نيز نسبت به اينگونه کارها راضي نيستند و هيچ کس چنين دستوراتي نداده است.
ایشان با تاکید براینکه ختلاف افکني به بهانۀ ولايت، کار ناپسندي بوده و باید در راه اعتلاي فرهنگ ولايي جهاد همگانی صورت بگیرد، افزودند: در بسياري از دانشگاهها و مراکز علمي، به خاطر وجود يک شبهۀ ساده و عدم اطّلاع کافي استاد و دانشجو، پايۀ اعتقادي بسياري از افراد، سست ميشود. وقتي شبههاي مطرح شد و کسي پاسخگو نبود، در نتيجه دانشجويان با عدم اطّلاع کافي، در مورد آن به گفتگو ميپردازند و گفتگوي جاهل نيز نتيجهاي در بر ندارد.
این مرجع تقلید با بیان اینکه آنچه انسان را واقعاً متأثّر ميکند، آن است که جامعۀ حوزوي و طلاّب نيز در اين زمينه نقص دارند گفتند: مظلومي مانند اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» در دنيا نيامده است. از اهل سنّت انتظاري نيست، ولي مظلوميّت ايشان در جامعۀ شيعي به جايي رسيده که عليرغم بلند بودن نام ايشان بر مأذنهها ـ که بايد نسبت به اين نعمت شکرگذار باشيم ـ کسي در مورد معرفت و جايگاه ايشان، به شايستگي کار نميکند و حتّي در مدارس، دانشگاهها، حوزهها و سپس در ميان عوام جامعه، به ايجاد شبهه در مورد ولايت ميپردازند و به آن زرق و برق علمي هم ميدهند! و متأسفانه تکرار شبهات و عدم پاسخگويي مناسب و جهل عمومي، منجر به باور بسياري از عوام ميشود. ایشان با بیان اینکه يکي از تفاوتهاي اساسي شيعيان با اهل سنّت آن است که شيعيان مانند يک درخت با ريشه و اصالت هستند که به تعبير قرآن شريف، «شَجَرَةٍ طَيِّبَة» ميباشند،ادامه دادند: با این وجود جهل آنان، باعث ميشود قدر و منزلت حقيقي خود را ندانند و درّ گرانبهاي ولايت را به راحتي از دست بدهند.
متن کامل این مرجع تقلیددر خصوص اهمیت ولایت و هفته ولایت در ادامه تقدیم طلاب، اساتید و دانش پژوهان گرامی می گردد: بسمالله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري، وَ يَسِّرْ لي أَمْري، وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني، يَفْقَهُوا قَوْلي»
هفتۀ ولايت، يعني از هيجدهم تا بيست و پنجم ذيالحجه، هفتۀ فوقالعاده مهمّي براي مسلمانان بالاخص شيعيان است. در اين هفته، بيش از ده آيه در شأن اهل بيت«سلاماللهعليهم» نازل شده است؛ آياتي که از مهمترين آيات قرآن کريم هستند.در مورد هفتۀ ولايت توجّه به چند نکته بسيار حائز اهميّت است که ذيلاً به طور مختصر به آنها اشاره ميشود. عاشورا و دهۀ محرّم متوقّف بر هفتۀ ولايت است
نکتۀ اوّل، در مورد جايگاه اين هفتۀ مهم، نزد شيعيان است که متأسّفانه آنچنان که شايسته و بايسته است، به آن توجّه نميشود. در تعاليم و آموزههاي ديني، روزي بزرگتر و شريفتر از عيد غدير وجود ندارد. چنانکه از امام صادق«سلاماللهعليه» سؤال شد: آيا مؤمنان غير از دو عيد فطر و قربان و جمعه، عيد ديگرى دارند؟ حضرت فرمودند: آري! عيدى بزرگتر از آنها دارند، روزى كه امير مؤمنان على«سلاماللهعليه» به خلافت منصوب شد و رسول خدا «صلّياللهعليهوآلهوسلّم» پيمان ولايت وى را در غدير خم بر مردان و زنان محكم ساخت.[1]
همچنين در روايات، از عيد هجدهم ذي الحجّه، به عنوان «عيد اکبر» ياد شده است.[2]
با همۀ اين اوصاف، شيعيان نسبت به هفتۀ با فضيلت ولايت، بسيار کوتاهي کرده و ميکنند، در حالي که بايد اين هفته را مهمترين ايّام در سال خود قرار دهند و از آن، با شکوهتر از همۀ ايّام و اعياد تجليل کنند.
عيد نوروز، يک عيد ملّي است و گراميداشتن آن، مخصوصاً عمل به آداب آن نظير نظافت و رفت و آمد، خوب است؛ امّا شايسته است که شيعيان، به عيد غدير بيش از عيد نوروز توجه کنند و آن را در صدر اعياد قرار دهند.
دهۀ اوّل محرّم نيز بحمد الله با شور و شوق فراواني برگزار ميشود که بايد بابت توجّه عمومي مردم به آن، خداوند متعال را سپاسگذار بوده و مواظب باشيم جايگاه و تقدّس آن از بين نرود، ولي آنچه مهمتر است، توجّه به هفتۀ ولايت است. عاشورا و دهۀ محرّم متوقّف بر هفتۀ ولايت است. اگر پيروي از ولايت اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» نباشد، عزاداري و بزرگداشت محرّم و عاشورا، چه ارزشي دارد؟ عاشورا و دهۀ محرم وقتي به جايگاه حقيقي خود ميرسد که به دنبال هفتۀ ولايت باشد.
شيعيان با توجّه بيشتر به اين هفتۀ با برکت، بايد به جهانيان بنمايانند که اين عيد، بزرگترين عيد آنهاست و ريشۀ تشيّع خود را وابسته به آن بدانند. همچنين آنان بايد آيات ولايت و ساير آيات نازل شده در اين هفته را مورد دقّت و تحقيق و تبيين قرار دهند و بدين وسيله، ريشههاي اعتقادي خود را محکم و استوارتر گردانند. ریشه اعتقادات شیعه در آموزه های اصیل اسلام است
نکتۀ دوّم در مورد لزوم تحکيم اعتقادات خصوصاً در هفتۀ ولايت است. شيعيان، ريشۀ اعتقادات خود را در آموزههاي ناب و اصيل اسلام ميدانند و هفتۀ ولايت، فرصت مناسبي براي بررسي بيشتر و تبيين مباني تشيّع و استحکام عقايد و باورهاي راستين شيعي است.
مخالفان اسلام با توجّه به عمق اعتقادات شيعه، براي مبارزه با اسلام ناب محمّدي و تشيّع حقيقي، به جنگ نرم روي آورده و با تلاشهاي فرهنگي و ايجاد شبهه و تزلزل اعتقادي در جوانان، به مبارزه با شيعيان پرداختهاند. اگر جوانان در دانشگاهها يا ساير مراکز ديني و مذهبي، بدون فکر و مطالعۀ دقيق، بخواهند به مصاف دشمن بروند، حتماً در ورطۀ شبهات غوطهور خواهند شد و ايمان آنان به نابودي ميانجامد و اين در حالي است که همۀ اين شبهات، خرافاتي بيش نيست و علما و بزرگان شيعه، بارها و بارها به آنها پاسخ گفتهاند. آنچه موجب تأثيرگذاري اين شبهات بيپايه و اساس در ميان جوانان ميشود، جهل آنان نسبت به مسائل اعتقادي و مباني شيعي است.
اگر جوانان، راجع به ولايت و حقيقت آن به درستي کار کرده بودند، شبهات معاندان و مخالفان هيچ اثري بر آنها نداشت و به راحتي ميتوانستند به آن پاسخ بگويند. اگر دشمن توانسته است با حربۀ شبهه پراکني در اعتقادات جوانان و جامعه رسوخ کند، به خاطر سختي شبهه يا حقيقي بودن شبهه نيست، بلکه ناشي از جهل جوانان به مسائل ديني است.
اگر جوانان بدانند که بسياري از مباني تشيّع را حتّي خود اهل سنّت به صراحت بيان کردهاند، آن وقت حقيقت را به درستي خواهند شناخت. نگاهي بر تفسير آيات نازل شده در هفتۀ ولايت، خصوصاً در منابع اهل سنّت، به خوبي بيانگر حقّانيّت و استحکام اعتقادات شيعه است که با آگاهي از آنها، ميتوان در برابر هرگونه خدشۀ اعتقادي ايستادگي کرد. در مورد شأن نزول برخي از آيات ولايت، بيش از سي سند از اهل سنّت وجود دارد که اکنون فرصت بازگويي آن نيست. فراواني منابع در موضوع ولايت
روايات اهل سنّت در مورد مسائل مربوط به ولايت، واقعۀ غدير خم، ولايت اميرالمؤمنين، وجود امام دوازدهم، خصوصيّات غيبت و ظهور و ... از مرز سه ـ چهار هزار روايت ميگذرد و حتّي برخي از بزرگان ايشان، کتابهاي مستقلّي در اثبات اين مسائل نوشتهاند. امّا متأسّفانه جامعۀ جوانان شيعي، اطّلاع چنداني از آنها ندارد. جالب آنکه اکثر اين کتابها، در کتابخانههاي بزرگ اهل سنّت، مانند کتابخانههاي مکّه و مدينه و حتّي کتابخانههاي غرب وجود دارد و بسياري از آنها به زبانهاي مختلف نيز ترجمه شده است.
با وجود اين همه منابع، جداي از منابع غني و پربار شيعي، باز جامعۀ علمي و حتّي دانشگاهي شيعيان، از نظر آگاهي نسبت به مسائل ولايت، فقير و ناآشناست. اگر کسي نيز خود را واقعاً مقيّد بداند، حدّاکثر تلاش او شرکت در مراسمات ديني و دعاي کميل يا دعاي ندبۀ صبحهاي جمعه است. شرکت در اين مجالس، بسيار نيکو و لازم است، ولي آنچه اين دعاها را معنادار و پرمغز ميکند، استحکام مباني اعتقادي است. وقتي کسي بدون آگاهي و شناخت لازم، در اين جلسات شرکت کند، با يک شبهۀ ساده، آن جلسات را نيز ترک خواهد کرد. کمکاري جامعۀ دانشگاهي و حوزوي در موضوع ولايت
نکتۀ سوّم، جهاد همگاني در راه اعتلاي فرهنگ ولايي است. در بسياري از دانشگاهها و مراکز علمي، به خاطر وجود يک شبهۀ ساده و عدم اطّلاع کافي استاد و دانشجو، پايۀ اعتقادي بسياري از افراد، سست ميشود. وقتي شبههاي مطرح شد و کسي پاسخگو نبود، در نتيجه دانشجويان با عدم اطّلاع کافي، در مورد آن به گفتگو ميپردازند و گفتگوي جاهل نيز نتيجهاي در بر ندارد.
آنچه انسان را واقعاً متأثّر ميکند، آن است که جامعۀ حوزوي و طلاّب نيز در اين زمينه نقص دارند. مرحوم علاّمۀ اميني«ره»، با تلاش فراواني کتاب شريف «الغدير» را با محوريّت واقعۀ غدير خم، به رشتۀ تحرير در آوردند و در تأليف اين کتاب، قصد داشتند که از منابع شيعي استفاده نکنند و فقط از منابع اهل سنّت بهره ببرند. در جلد اوّل و دوّم اين کتاب، به طور مستقيم به واقعۀ غدير و آيات نازل شده در هفتۀ ولايت پرداخته شده است. ايشان براي تدوين اين دايرة المعارف غدير، زحمات بسياري را متحمّل شدند و مشقّات فراواني را به جان خريدند. ولي با اين همه، بسياري از طلاّب، اصلاً اين کتاب شريف را نديدهاند، چه برسد به آنکه آن را مطالعه کنند و در آن تحقيق و تفکّر نمايند!
اگر کسي به راستي بر کتاب شريف الغدير مسلّط باشد، به راحتي ميتواند با شبهات برخورد کند و همۀ آنها را به هيچ انگارد. شبهات پر زرق و برق مخالفان، در برابر آگاهان به الغدير، به پشيزي ارزش و اعتبار ندارد، ولي چه ميتوان گفت که شيعيان، در مورد مسائل ولايت به درستي و شايستگي کار نکردهاند و بي توجّهي آنان، از مصاديق ظلم به اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» است.