خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳
۲۳:۴۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
یکشنبه
۲۱ آبان
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
khamenei.ir
کد خبر:
364297

برای اولین بار منتشر شد

بیانات رهبر انقلاب درباره تمدن بزرگ اسلامی ـ 1

بى‌شک تمدّن اسلامى مى‌تواند وارد میدان شود و با همان شیوه‌اى که تمدّنهاى بزرگ تاریخ توانسته‌اند وارد میدان زندگى بشر شوند و منطقه‌اى را - بزرگ یا کوچک - تصرّف کنند و برکات خود یا صدمات خود را به آنها برسانند، این فرآیند پیچیده و طولانى و پُرکار را بپیماید و به آن نقطه برسد. البته تمدّن اسلامى به صورت کامل در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه است.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه را که در سال 79 ایراد شده بود، برای اولین بار منتشر کرد.

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدللَّه ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام على سیّدنا و نبیّنا سیّد الأنبیاء والمرسلین. حبیب قلوبنا ابى‌القاسم‌المصطفى محمّد و على آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین. الهداة المهدیّین المعصومین. سیّما بقیّةاللَّه فى الأرضین.

 در خدمت شما علماى محترم، فضلاى گرامى، فضلاى جوان، طلاّب زحمتکش و خدوم حوزه‌ى علمیه‌ى قم، در این مدرسه‌اى که محور و مرکز خاطره‌هاى بزرگ و حوادث شورانگیز تاریخ نیم قرن اخیر کشور ماست، این اجتماع براى من بسیار مغتنم، شیرین و هیجان‌انگیز است. از آقایان علماى محترم و اساتید معظّم حوزه‌ى علمیه و دیگر عزیزانى که در جلسه حضور دارند - فضلاى جوان و خواهرانى که در مدرسه‌ى دارالشفاء اجتماع کرده‌اند - صمیمانه تشکّر مى‌کنم و امیدوارم این مجلس ما و دیدار ما و اجتماع ما، مشمول نظر لطف و عنایت و قبول حضرت حق قرار گیرد.

جلسه، جلسه‌اى بسیار صمیمى است؛ جلسه‌اى طلبگى، و گوینده و شنونده، همه طلبه‌ها و فرزندان این حوزه و این مدرسه‌ایم. مطلبى که امروز در نظر گرفتم در این اجتماع عزیز در میان بگذارم، مطلبى راجع به حوزه است؛ ولى مسائل حوزه از مسائل کلّ جامعه، مسائل کشور، مسائل جهان، بلکه مسائل تاریخ جدا نیست. حوزه و روحانیت جزیره‌اى نیست که با پیرامون خود ارتباطى نداشته باشد. برحسب بافت معمولىِ همیشگىِ تغییرناپذیر نظام اجتماعى و روابط انسانى ما، حوزه و روحانیت مثل خونى است که در سرتاسر پیکره‌ى جامعه در جریان است؛ در حرکت است؛ با همه جا مرتبط است. لذا مسائل روحانیت و مسائل حوزه، پیوندى ناگسستنى با مسائل کشور، مسائل نظام اسلامى، مسائل دنیاى امروز و حتى با مسائلى از تاریخ و گذشته دارد که من در بحث امروز، فهرست‌گونه‌اى از آن را عرض مى‌کنم.

یک مطلب درباره‌ى این نکته است که نظام اسلامى چه خطّى را براى خود ترسیم کرده است؟ مسیرى که نظام اسلامى براى خود در نظر گرفته و فرض کرده است، چیست؟ مطلب بعدى این است که در این مسیر - که بى‌گمان از فراز و نشیبها و چالشها و افت و خیزها خالى نیست - نقش‌آفرینان اصلى چه کسانى هستند و حوزه‌ى علمیه در این میان کجا قرار دارد؛ چه نقشى دارد؛ چه نقش‌آفرینى‌اى دارد؟ مطلب سوم این است که در نظام اسلامى در حال حاضر، بر حسب طبیعت این نظام، چالشهایى هست؛ این چالشها چیست؟ نظام با چه موانعى، با چه مزاحمتهایى، احیاناً با چه معارضه‌هایى، با چه پدیدارهایى که باید با آنها مقابله کند، روبه‌روست؟ نوع تقابل با این چالشها باید مورد توجّه و تعمّق و ژرف‌اندیشى حوزویان قرار گیرد. مطلب بعدى این است که با این مقدمات، امروز واجبات روحانیت چیست؟ واجباتى داریم و مستحبّاتى - به محرّمات نمى‌پردازم - امروز واجبات روحانیت و حوزه‌ى علمیه چیست؟ همان‌طور که در گزارش مدیر محترم حوزه‌ى علمیه‌ى قم شنیدیم، در این چند سال کارهاى مهمى شده است. برخى از این کارها، کارهایى است که آثار آن در آینده‌هاى میان‌مدّت و حتى بلندمدّت دانسته خواهد شد. این کارها شده است؛ این خلأها بوده و پُر شده است؛ اما باز هم ما خلأهایى داریم که باید آنها را شناسایى کنیم و راه پُر کردن آن خلأها را بشناسیم. در پایان، بخش پنجم است که توصیه‌هایى است به شما عزیزان؛ برادران و فرزندان من.

مطلب اوّل این است که خط کلّى نظام اسلامى چیست؟ اگر بخواهیم پاسخ این سؤال را در یک جمله ادا کنیم، خواهیم گفت خط کلّى نظام اسلامى، رسیدن به تمدّن اسلامى است. این یک پاسخ کلّى و قابل توضیح و تشریح. البته این‌که در مقابل تمدّن کنونى بشر - یعنى تمدّن مادّى غرب - مى‌تواند تمدّن دیگرى مطرح شود یا نه و این تمدّن براى پیدایش خود و سپس براى ماندگارى و استوارى خود، از چه عناصر و از چه عواملى کمک خواهد گرفت، در این‌باره سخنها هست. اگر شما به بلندگویانِ تمدّن کنونى غرب مراجعه کنید، آنها خواهند گفت تمدّن مادّى غرب ابدى و تغییرناپذیر است. از اوایلى که این تمدّن اوج گرفته بود - یعنى از قرن نوزدهم میلادى - بحث معارضه‌ى سنّت و مدرنیته را مطرح کردند. یعنى همه‌ى آنچه که این تمدّن تقدیم بشریّت مى‌کند، چیزهاى مدرن و نو و تازه و اجتناب‌ناپذیر و جذّاب و خواستنى است و هرچه در مقابل آن است، این سنّت است، این منسوخ است، این قدیمى است، این زوال‌پذیر است. این بحث را شما امروز هم گاهى در برخى از محافل روشنفکرى ما مى‌بینید؛ اما این بحثِ نویى نیست؛ این بحثِ قرن نوزدهمىِ دنیاى غرب است که ادامه پیدا کرده است؛ با این هدف که تمدّن غرب در راه خود، همه‌ى فرهنگها را، همه‌ى تمدّنها را، همه‌ى زیرساختهاى مدنى را، همه‌ى روابط انسانى و اجتماعى را، همه‌ى آن چیزى را که تمدّن غرب آن را نمى‌پسندد، از سر راه خود بردارد و حاکمیت مطلق خود را با پشتوانه‌ى قدرت مادّى و سرمایه‌دارى از یک سو، قدرت نظامى و سیاسى از یک سو، قدرت رسانه‌یى از یک سو، ابدى کند.

شما دیدید وقتى که نظام مارکسیستى در شوروى سابق و اروپاى شرقى برافتاد - با این‌که نظام مارکسیستى تمدّنى جدید و نو نبود؛ تفکّرى بود بر اساس همان تمدّن غربى؛ عمدتاً با همان پایه‌هاى تفکّر و تمدّن غربى؛ با همان پایه‌هاى مادّى؛ درعین‌حال با دستگاه سرمایه‌دارى غرب و نگهبانان و افسونگرانِ پاسدار تمدّن غربى معارضه‌اى داشت - مسأله‌ى نظم نوین جهانى و مسأله‌ى تک ابرقدرتى در دنیا را مطرح کردند. یعنى امروز تمدّن غرب حتى در میان اجزاى خود، آن وحدت و انسجام و آن یگانگى و صداقت لازم را ندارد. یک نقطه که یک رشد مادّى بیشترى کرده است، بنا به طبیعت تمدّن مادّى، افزون‌طلب است؛ کلیّت‌طلب است؛ تمامیّت‌طلب است و بقیه‌ى بخشها را نادیده مى‌گیرد.

 در تمدّن مادى غرب - همچنان که در همین ماههاى جارى در دنیا مشاهده کردید - هرچه حرف مى‌زنند، طرّاحى هزاره‌ى دوم را مى‌کنند! حالا مگر تمدّن مادّى غرب، سرتاسر هزاره‌ى اوّل را فرا گرفته بود که شما مى‌خواهید هزاره‌ى دوم را هم به آن ملحق کنید؟! مگر بشر از این دو، سه قرنى که از سیطره‌ى تمدّن مادّى غرب گذشته، راضى است؟! مگر تمدّن مادّى غرب توانسته است زخمهاى کهنه‌ى بشریّت را علاج کند؟! آیا فقر در دنیا از بین رفت؟ آیا گرسنگى از بین رفت؟ آیا ظلم و تبعیض از بین رفت؟ آیا آرامش خاطر انسان تأمین شد؟ آیا مهربانى و صفاى میان انسانها تأمین شد؟ یا بعکس، تمدّن مادّى غرب در دوره‌ى استعمار، سپس در دوره‌ى استثمار - که سلطه‌ى حکومتهاى غربى در دوره‌ى استثمار، مثل دوره‌ى استعمار، مستقیم نبود؛ به شکل استثمار نیروها در دنیاى عقب‌افتاده و فقیر بود؛ همان سلطه‌ى پنهانى قاهرى که همه‌ى سرمایه‌ها و همه‌ى نیروها را از آنها مى‌ربود و در خود هضم مى‌کرد و جیب کمپانیهاى سرمایه‌دارى را بیشتر مى‌انباشت - و سپس در دوره‌ى رسانه و در دوره‌ى ارتباطات - یعنى امروز - در همه‌ى این سه دوره، با زور، با قدرت‌نمایى، با زورگویى، با ایجاد اختناقِ طرف مقابل و صف مقابل همیشه وارد میدان شده است؛ در حالى که در بالاترین مراکز خود هنوز تبعیض هست؛ تبعیض نژادى هست؛ فاشیسم هست! با این سابقه، با این همه گرفتارى، با این همه مشکلات، تمدّن مادّى غرب ادّعاى ابدیّت مى‌کند! اما این ادّعا، ادّعاى واهى، غیرعملى و ناکام است.

 آرى؛ بى‌شک تمدّن اسلامى مى‌تواند وارد میدان شود و با همان شیوه‌اى که تمدّنهاى بزرگ تاریخ توانسته‌اند وارد میدان زندگى بشر شوند و منطقه‌اى را - بزرگ یا کوچک - تصرّف کنند و برکات خود یا صدمات خود را به آنها برسانند، این فرآیند پیچیده و طولانى و پُرکار را بپیماید و به آن نقطه برسد. البته تمدّن اسلامى به صورت کامل در دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه ارواحنافداه است. در دوران ظهور، تمدّن حقیقى اسلامى و دنیاى حقیقى اسلامى به وجود خواهد آمد. بعضى کسان خیال مى‌کنند دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه، آخرِ دنیاست! من عرض مى‌کنم دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه، اوّلِ دنیاست؛ اوّلِ شروع حرکت انسان در صراط مستقیم الهى است؛ با مانع کمتر یا بدون مانع؛ با سرعت بیشتر؛ با فراهم بودن همه‌ى امکانات براى این حرکت. اگر صراط مستقیم الهى را مثل یک جاده‌ى وسیع، مستقیم و هموارى فرض کنیم، همه‌ى انبیا در این چند هزار سال گذشته آمده‌اند تا بشر را از کوره‌راهها به این جاده برسانند. وقتى به این جاده رسید، سیرْ تندتر، همه‌جانبه‌تر، عمومى‌تر، موفقتر و بى‌ضایعات یا کم‌ضایعات‌تر خواهد بود. دوره‌ى ظهور، دوره‌اى است که بشریّت مى‌تواند نفس راحتى بکشد؛ مى‌تواند راه خدا را طى کند؛ مى‌تواند از همه‌ى استعدادهاى موجود در عالم طبیعت و در وجود انسان به شکل بهینه استفاده کند. امروز از امکانات بشر استفاده‌ى بهینه نمى‌شود؛ استعدادها ضایع و نابود مى‌شود؛ استعدادهاى طبیعى هم همین‌طور. همه‌ى این پدیده‌هایى که شما مى‌بینید علیه محیط زیست و در آلوده‌سازى محیط زیست وجود دارد، ناشى از بد استفاده کردن از امکانات طبیعى است. بشر در این راه افتاده است و پیش مى‌رود؛ اما این راه درستى نیست؛ راه منحصرى نیست. راه دانش، راههاى فراوانى است. بشر مى‌تواند در سایه‌ى نظام الهى آن راه را بیابد و طى کند. فعلاً نمى‌خواهیم وارد این بحث شویم؛ این بحث مجال وسیعترى مى‌طلبد. به‌هرحال خطّى که نظام اسلامى ترسیم مى‌کند، خطّ رسیدن به تمدّن اسلامى است.

 زوال تمدّنها معلول انحرافهاست. تمدّنها بعد از آن‌که به اوجى رسیدند، به خاطر ضعفها و خلأها و انحرافهاى خود رو به انحطاط مى‌روند. ما نشانه‌ى این انحطاط را امروز در تمدّن غربى مشاهده مى‌کنیم، که تمدّنِ علم بدون اخلاق، مادیّتِ بدون معنویّت و دین و قدرتِ بدون عدالت است. وقتى که در فلسطین اشغالى، در خانه‌ى مردمى که خودِ صاحبخانه‌ها از زندگى در آن یا از زندگى آسوده در آن محرومند، یک فلسطینى از سرِ ناچارى حرکتى انجام دهد و آسیبى به یک صهیونیستِ بیگانه‌ى غریبه‌ى به‌زور آمده بخورد، همه‌ى دستگاههاى تبلیغاتى غرب بسیج مى‌شوند تا این حادثه را بزرگ کنند! اگر کسى کشته شده باشد، عکس پدر او، مادر او، بچه‌ى او، خواهر او، گریه‌ها و ناراحتیهایشان، در مجلاّت امریکایى و سایر مجلات دنیا چاپ مى‌شود! اما امروز یک کودک، یک نوجوان، در آغوش پدرش و در مقابل چشم او، در فلسطین کشته مى‌شود؛ زن و مرد و کودک نمازگزار در مسجدالاقصاى مسلمانان به گلوله بسته مى‌شوند. دستگاههاى ارتباطاتى جمهورى اسلامى روز اوّل با اروپا تماس گرفتند که خبرها