به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «عبدالکریم ابراهیمی» یکی از اعضای گروهک تروریستی منافقین است که چندی پیش از این سازمان جدا شده و تلاش دارد تا گذشته خود را جبران کند. با وی در خصوص علت حضورش در اشرف و فعالیت وی در سازمان گفتوگویی داشتیم که از نظر خوانندگان میگذرد.
سوال: خود را معرفی کنید و توضیح دهید که چگونه جذب سازمان شدید.
ابراهیمی: عبدالکریم ابراهیمی هستم. سال 1368 بود که خدمت سربازیام تمام شد و برای یافتن کار بهتر از کشور خارج شده و به عراق رفتم تا از آنجا به یک کشور اروپایی بروم، اما آنجا بازداشت شدم و مدت 20 روز در زندان استخبارات به سر بردم. پس از آن به اردوگاه «الرمادی» رفتم که اردوگاه اسرای جنگی و پناهندگان سیاسی بود. پس از مدتی به مقر حزب بعث رفتم و در آنجا 40 دینار و یک پتو گرفتم. از آنجا که سر پناهی نداشتیم، تیم شکار سازمان پیشمان آمده و با وعده وضعیت بهتر، ما را به سازمان بردند.
سوال: در سازمان چه فعالیتهایی داشتید؟
ابراهیمی: به همراه جمعی که تازه جذب شده بودند، در همان ابتدا وارد فعالیتهای نظامی شدیم و آموزشهای ایدئولوژیک و عقیدتی به ما دادند. نوارهایی بود که ایدئولوژی سازمان در آن تشریح و سخنرانیهای مریم رجوی روی آن ضبط شده و همه ورودیهای جدید باید آن را گوش میدادند.
پس از آن وارد یگانها شدیم و من به بخش توپخانه رفتم. طراحی آتش، دیده بانی و حملات خمپارهای از دیگر آموزشها بود.
سوال: آیا پیش از ورود به سازمان شناختی از آن داشتید؟
ابراهیمی: شناخت کافی از ماهیت سازمان نداشتیم، اما شنیده بودم اسلام را تبلیغ و آزادی را دنبال میکنند و ما شیفته آنها شده بودیم و فکر میکردیم که اشرف بهشت روی زمین است، اما پس از یکسال به اصل ماهیت سازمان پی بردم.
سوال: نمیدانستید که این سازمان تروریستی در سال 67 به ایران حمله کرد؟
ابراهیمی: پس از خدمت سربازی برای تشکیل خانواده به مشکل مالی خوردم و برای فرار از این وضعیت به خارج رفتم، اما در چنگ سازمان گرفتار شدم و قصدی برای پیوستن به آنها نداشتم.
سوال: چه شد به این نتیجه رسیدید که اشرف بهشت نیست؟
ابراهیمی: عملکرد آنها باعث شد که من از نظر ذهنی و اعتقادی از سازمان دور شوم.
سوال: چه عملکردی؟ مصداق بیاورید.
ابراهیمی: در سازمان تبلیغ نماز میکردند اما در عمل به آن توجهی نداشتند. سران فرقه سخنرانیهای زیادی برای اعضا داشتند. زمانیکه سخنرانیهای آنها طولانی میشد از تاخیر در نماز یا حتی قضا شدن آن ابایی نداشتند. در واقع سخن آنها با عملشان در تضاد بود.
در مناسبات بین اعضا و به خصوص بین سران، فساد اخلاقی بالا بود و سران سازمان تلاش داشتند تا این مناسبات غیر اخلاقی و غیر اسلامی عیان نشود.
سوال: در سازمان به چه درجاتی رسیدید و چه مسئولیتهایی داشتید؟
ابراهیمی: من از نظر عقیدتی با آنها فاصله داشتم به همین دلیل مسئولیتی نگرفتم و پیشرفتی نکردم. تلاش داشتم هر طور که شده فرار کنم. این حس در بین بیش از 90 درصد اعضای سازمان وجود دارد، اما از آنجا که ترس و واهمه زیادی از خفقان و استخبارات عراق داشتند، جرات فرار نداشتند. به واسطه همین نگاه بود که در سال 1373 بازداشت شدم.
سوال: پس شما هم جز 500 زندانی معروف به نفوذیها در سازمان بودید؟
ابراهیمی: بله در آن زمان عده زیادی دستگیر شدند که برخی از آنها زیر شکنجه کشته شدند و برخی از آنها به دلیل بیماریهای مرموزی در ماههای بعد کشته شدند.
بر اثر فشارهای وارده به اعضا، عدهای دست به خودکشی میزدند که عمده اقدام به خودکشیها در حمام صورت میگرفت زیرا کسی در آنجا مراقب افراد نبود. بعدها قفل داخلی درب حمام برداشته شد و افرادی همواره در بیرون کشیک میدادند تا کسی در حمام خودکشی نکند.
سوال: چرا ترس از بازداشت به دست استخبارات عراق مانع از فرار میشد، اما اعضا دست به خودکشی میزدند؟
ابراهیمی: وقتی فردی از سازمان فرار میکرد، پس از بازداشت از سوی استخبارات مورد شکنجههای وحشتناکی قرار میگرفت که بارها آرزوی مرگ میکرد، اما در خودکشی تنها یک بار درد را احساس میکردیم.
سوال: شما دوره توپخانه دیدید، آنجا به کارتان آمد؟
ابراهیمی: ما در سال 1991 در کردستان عراق و جنوب این کشور فعال بودیم، البته من به عنوان تدارکاتچی فعالیت میکردم. نیروهای سازمان که موسوم به «ارتش آزادیبخش» بودند، بازوی صدام در مقابله با کردها به حساب میآمدند و همین ارتش بود که رژیم صدام را نگه داشت.
سازمان در سرکوب شیعیان در جنوب نیز فعال بود که 3 تن از فرماندهان این گروهک در آن عملیات کشته شدند.
سوال: زاغههای مهمات زیادی در اشرف وجود دارد. چه تسلیحاتی در این سازمان قرار میگرفت؟
ابراهیمی: سازمان هر مهماتی که میخواست تهیه میکرد. سال 1373 فرانسه زاغههای بزرگی در اطراف اشرف ساخت که مهمات را از زاغههای خود به آنجا منتقل میکردند، انواع خمپاره یا تیربار، مین، تانک، مهمات مهندسی و انواع چاشنی در این زاغهها وجود داشت. هلیکوپترهای نظامی نیز در اختیار سازمان بود و یک یگان هوایی هم داشتیم.
سوال: گفته میشود در واقعه 19 فروردین سال 1391 که طی عملیات ارتش عراق بخشی از پادگان اشرف تخلیه شد، سران سازمان اقدام به کشته سازی کردند تا در مجامع بینالمللی از آن استفاده کنند. این موضوع چقدر صحت دارد؟
ابراهیمی: در ماجرای 19 فروردین اگر از دستور سرپیچی کرده و جلو نمیرفتیم، احتمال سر به نیست شدنمان از سوی سران سازمان وجود داشت. سران فرقه گفته بودند برای برون رفت از مخمصه احتیاج به کشته داشتند. آنها اجازه نمیدادند که به زخمیها رسیدگی شود تا آنها کشته شوند و در مجامع بینالمللی برگههایی برای ارائه داشته باشند.
سوال: آیا برنامههای سیمای آزادی را میدیدید؟
ابراهیمی: تلویزیون سیمای آزادی که روزی یک تا 2 ساعت برنامه داشت را باید به اجبار میدیدیم، زیرا برخی اخبار و تحلیلهای مورد نظر سازمان را نشان میداد.
سوال: سازمان در لیبرتی چه فعالیتهایی دارد؟
ابراهیمی: سران سازمان در پی وقت کشی هستند. آنها تصور میکنند که با رفتن مالکی و روی کارآمدن یک دولت جدید بتوانند در لیبرتی پناهندگی گرفته و به حیات پادگانی خود ادامه دهند.
سوال: برای آینده خود چه برنامهای دارید؟
ابراهیمی: تلاش دارم تا ماهیت این فرقه را برای مردم ایران و دنیا افشا کنم.
...............پایان پیام/ 218