به گزارش خبرگزاري اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «جیم کرکیچ»، از اعضای «بنیاد دفاع از دموکراسی» در روزنامه آمریکایی «نیویورک دیلینیوز» حول پیوند میان گروه حماس و حکومت ایران نوشت: حماس و ایران همچنان به تحکیم روابط خود ادامه داده و این همکاری عملاً از راکتهایی که در منازعه اخیر از غزه به سمت اسرائیل پرتاب شد، قابل استنباط است.
ـ این روزها، درک و تحلیل حقایق ساده، به اندازه مسائل کلان سیاست جهانی پیچیده و دشوار مینماید.
کودکان فلسطینی چندی پیش به مناسبت بیست وچهارمین سالگرد تأسیس حماس با تفنگهای اسباببازی خود رژه رفتند. «جورج اورول» در سال 1946 نوشت: «گاهی برای دیدن آنچه نوک بینیات قرار گرفته، باید احمقانه تلاش کنی». او در این عبارت کنایی، موضعگیریهای ریاکارانه میانه قرن بیستم، برای اجتناب از رودررویی با حقایق تلخ را شرح میداد؛ افرادی که در گفتار علیه نازیسم جبهه میگرفتند اما هنگام عمل، آن زمان که میبایست برای تحذیر رایش سوم، وارد جنگ شد، صحنه را خالی میکردند. این روزها، درک و تحلیل حقایق ساده، به اندازه مسائل کلان سیاست جهانی پیچیده و دشوار مینماید.
ـ غفلت عامدانه غرب از ایدئولوژی و رفتارهای غیرانسانی اقتدارگرایان
انکار آگاهانه واقعیت آشکارا در گفتمان غرب با حکومتهای استبدادی و گروههای شبهدولتی اقتدارگرا به چشم میآید؛ غربیها عامدانه خود را در رویکرد به ایدئولوژی و رفتارهای غیرانسانی به غفلت میزنند. مثال بارز این ریاکاری «روبرت رایت»، از فینالیستهای جایزه پولیتزر و مولف چندین کتاب در حوزه دین و روانشناسی تکاملی است که اخیراً به بحث و جدل در مورد سیاستخارجه پرداخته.
ـ تأثیرپذیری حماس از ایران کذب محض است
رایت یکی از نویسندگان و ویراستاران نشریه «آتلانتیک» است؛ وی در مقالهای تحت عنوان «آیا واقعاً حماس بدل ایران است؟»، تأثیرپذیری حماس از ایران را به مثابه یک عروسک بطور کامل رد کرده، آن را موهن میخواند. او معتقد است این تئوری یا بواسطه افراد بیوجدانی مثل «بنیامین نتانیاهو» (کسیکه با مبالغهگویی از اتحاد میان ایران و حماس، قصد دارد نگاه ناسازگارانه خود به حکومت ایران توجیه کند) یا بواسطه تندنویسان بیملاحظهای، همچون خبرنگاران «نیویورک تایمز» تبلیغ میشود؛ افرادی که از سر تنبلی و ناآگاهی متعاقب آن، حماس را علیرغم اینکه در غزه بنیان شده، گروهی بازیچه دست ایران میخوانند.
ـ فاصله حماس از رژیم اسد به معنای کاهش روابط این گروه با تهران نیست
برخلاف نظر رایت، فاصله حماس از رژیم اسد (یک جدایی ناخواسته بدلیل جنگ داخلی در سوریه بود و نه یک اقدام نوعدوستانه در حمایت از مردم سوریه) چندان هم موجب کاهش روابط حماس با تهران نشده است.
«موسی ابو مرزوک» یکی از مقامات حماس، ماه گذشته به یک روزنامه مصری گفت: «اگرچه روابط میان گروه متبوعش با تهران تحت تأثیر تحولات سوریه قرار گرفته، اما ما امیدواریم، این ارتباطات به قوت خود باقی مانده و دو طرف اقدامات لازم را جهت تقویت هرچه بیشتر این پیوند انجام دهند.» در همین راستا، «خالد قدومی» رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران هم، بر اشتراکات استراتژیک ایران و حماس تأکید گذاشت.
ـ عمل رساتر از گفتار است
چنانکه میدانیم، عمل رساتر از گفتار است و از شواهد چنین برمیآید که ایران حماس را با موشکهای خود برای هدفگیری نقاط پرجمعیت اسرائیل تجهیز میکند. این همکاری، با درنظر داشتن محاصره غزه و انزوای بینالمللی آن، دستاورد کمی نیست.
رایت در نقل قول از یک دانشگاهیان اسرائیل میگوید: «نقش ایران در حمایت از حماس، تنها تأمین ادوات نظامی است و نه چیزی بیشتر.» چنین گزارهای برای کمرنگ کردن نقش ایران در بحرانهای منطقه، از پایه خطاست.
ـ عامل وحدتبخش ایران و حماس: تمایلات ضدغرب و سامیستیزی
رایت همچنین تمایلات ضدغرب و سامیستیز ایران و حماس را که به آنها به عنوان یک «جبهه مقاومت» وحدت میبخشد، نادیده میگیرد. حماس میبایست تکلیف خود را روشن کند؛ نمایندگی کردن ایران بلحاظ نظامی در منطقه با بهبود روابط با کشورهای معتدلی همچون مصر و قطر، تناقض دارند. این نطق از «اسماعیل هنیه»، رهبر گروه حماس در غزه که گفت: «از آنها که با پول و اسلحه به ما یاری رساندند، بخصوص ایران، متشکریم» به هیچ وجه قابل قبول نیست.
ـ کمک نظامی ایران به حماس در گرو حمایت این گروه از ایران در صورت بروز هرگونه جنگ میان ایران و اسرائیل است
رایت آن هنگام که بر موضع بیطرفی حماس در جنگ احتمالی میان ایران و اسرائیل، تأکید میورزد، اظهارات رهبران حماس را نادیده میگیرد. در واقع، انتقال مستمر تسلیحات نظامی از جمله راکت از تهران به غزه، در صورت موضعگیری این گروه به نفع ایران انجام میگیرد. چنانکه «محمود الظهر»، یکی از رهبران حماس، ماه پیش گفت: «اسرائیلیها باید مراقب رفتار خود در قبال ایران باشند.»
تساهل رایت میتواند بسیار مضر و خطرناک باشد. او در یکی از مناظراتش درست پیش از شروع جنگ عراق، با خبرنگار «جفری گلدبرگ»، نسلکشی «صدام حسین» از کردهای عراق را انکار کرد: «در لغاتنامه من نسلکشی عبارتست از کشتار عامدانه و سیستماتیک افراد یک قوم، نژاد و یا یک گروه سیاسی یا فرهنگی. از این رو، صدام حسین را نمیتوان به معنای دقیق و موشکافانه کلمه عامل نسلکشی قلمدادکرد.»
ـ فهم رایت از «کنوانسیون منع و مجازات نسلکشی» اشتباه است
صرف نظر از احتیاط نابجا و مهلک رایت در انتساب جرم نسلکشی به صدام حسین بدلیل فاجعه مرگ دهها هزار کرد، از مرد گرفته تا زن و کودک، در اثر مسمومیت گازی، ادعای وی بلحاظ قانونی، یک کذب محض است. کنوانسیون منع و مجازات نسلکشی، این جرم را مجموعه اعمالی تعریف میکند که به قصد نابودی کلی یا جزئی، یک قوم، ملت، نژاد یا یک گروه مذهبی انجام شود. براساس تعریف رایت از نسلکشی، نازیها هم از جنایاتی که در حق قوم یهود انجام دادند، تبرئه خواهند شد، زیرا آنها تمامی یهودیان را از هستی ساقط نکردند.
ـ مسئولیت روزنامهنگاران جلوگیری از قطبی شدن شرایط است
بیشک رایت گمان میکند، انگیزهاش از اتخاذ چنین مواضعی کاملاً خیرخواهانه است. او هفته گذشته نوشت: «هنگامیکه وقوع جنگ محتمل مینماید- همانطور که در سال 2002 عراق به پیشواز جنگ رفت و اکنون طبلها برای ایران یه صدا درمیآیند- روزنامهنگاران مسئولیت ویژهای برای جلوگیری از قطبی شدن شرایط دارند.» اما رایت با کتمان حقیقت برای پیشگیری از وقوع جنگ کاری از پیش نخواهد برد. او با این کار، فقط بهانه بدست خودکامگان و تروریستها میدهد تا به ارتکاب قتل، ایجاد آشوب و دیگر جنایت نابخشودنی ادامه دهند.
ـ نرمخویی همواره به طرفداری از اقتدارگرایان و سلطهجویان انجامیده است
چنین اظهارات و جدلیاتی، سیاستخارجه افراد فضلفروشی را تشکیل میدهد که برای خود جایگاه اسقفی قائلند و خود را نئورئالیستهای مترقی خوانده، ارزش را در تبری جستن از نئوکانها و جنگگرایان میدانند. چنین گرایشی از جانب آنها همواره به حمایت ناخواسته از اقتدارگرایان و سلطهجویان انجامیده است.
ـ انزواجویان: آمریکا میبایست از دخالت در مسائل جهان کنارهگیری کند
این طرفداریها چیز جدیدی نیست. در حقیقت، اگر بخواهیم آنها را ریشهشناسی کنیم به انگیزههای ایدئولوژیک متفاوتی برمیخوریم. دستچپیهایی که خباثت اتحاد جماهیر شوروی را رد میکردند یا از طرف دیگر انزواجویانی که معتقد اند آمریکا هیچ دشمنی در جهان نداشته، میبایست از دخالت در مسائل جهان کنارهگیری کند.
ـ آرا و عقاید رازآلود، در مقایسه با صلابت و خودبیانگری امور واقع، فاقد ارزش و یا هرگونه اصابت هستند
جورج اورول در مقاله سال 1946 خود به نقیضهگوییها و چرندپرانیهای این مفسران سیاسی اشاره کرد و گفت: «آرا و عقاید رازآلود، در مقایسه با صلابت و خودبیانگری امور واقع، فاقد ارزش و یا هرگونه اصابت هستند.» ارزیابی او به تمامی توصیف جایگاه و جهانبینی واقعگرایانی است که به اندازه سر سوزن، درکی از واقعیت ندارند.
...............پایان پیام/ 218