خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳
۱۵:۰۰
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
پنجشنبه
۲۳ آذر
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
372105

اخبار همايش ملي شبيه پژوهی ـ 6

روایتی خواندنی از ملاقات «رستم دستان»، «سلیمان نبی» و «امیرالمؤمنین علی»

اين نسخه تعزیه ای است که «ملاقدم علي عرب خراساني» نوشته است و «دكتر جابر اماسبي» نسخه اي از آن را در واتيكان پيدا كرده و آن را توضيح داده است.

آآ

به گزارش خبرگزاري اهل‎بيت(ع) ـ ابنا ـ همزمان با ایام سوگواری محرم و صفر و نیز هفته پژوهش، "نخستين همايش ملي شبيه پژوهي" امروز در قم برگزار كرد.

در اين همايش که در سالن اجتماعات سازمان تبليغات اسلامي برگزار گردید، به شكل متمركز به شبيه خواني و تعزیه به عنوان "يگانه شاخصه هنرهاي نمايشي منسجم ملي و ديني ايرانيان" پرداخته شد.

در آغاز اين همايش و پس از گزارش دبیر همایش، «حجت  الاسلام و المسلمين دكتر هادي صادقي» رييس دانشكده علوم حديث و معاون فرهنگي قوه قضاييه به ايراد سخن پرداخت.

نظر به اهمیت این سخنرانی علمی، متن کامل آن به خوانندگان فرهیخته ابنا تقدیم می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم

هنر تعزيه از جمله هنرهايي است كه اساس آن ديني است و از بدو پيداش تا به امروز لحظه اي از دين و شعائر ديني جدا نشده است. بنابراين وجوهي در تعزيه هست كه توجه به اين وجوه براي ادامه مسير مي تواند روشني بخش و راهگشا باشد.

اول وجه ديني تعزيه است. از آنجا كه دين حقيقتي الهي دارد و تنزلات ان در ساحات مختلف و جهان هاي مختلف از جمله جهان طبيعت اتفاق مي افتد و تنزل دنيايي پيدا مي كند، اين تنزل ها به حسب مراتبي كه دارند از منشأ اصلي دين كه امری الاهی و مقدس است فاصله مي گيرند؛ اما ربط خود را با هم حفظ مي كنند. در سيري نزولي قرار گرفته اند اما بازگشتي صعودي دارند. تنزل هاي متفاوت در قالب ها و صور متفاوت مي يابند.

قالب هايي كه تنزلات ديني در آنها شكل گرفته در قالب هاي بياني، قالب هاي صوتي و حتي تصويري و نمايش امكان پذير است. از سويي ديگر نمايش افرينش گر جهاني ممكن ست كه در ان جهان ممكن، زيست جديدي عرضه مي شود. هر نمايشي براي خود زيست جهاني دارد كه در اين زيست جهان، واقعيتي مجازي باز نمايي مي شود. و بلكه بالاتر از باز نمايي، توليد مي شود.

هم توليد كنندگان نمايش ها و هم مخاطبان آنها خود را در لحظه ي نمايش عضو اين جهان مي پندارند؛ اگر نمايشي حقيقي و موثر و تاثير گذار باشد.

نمايش تأثيرگذار، مخاطب را به خود جذب مي كند و مخاطب در تمام لحظات نمايش با قهرمان داستان همزاد پنداري مي كند. در اين همزاد پنداري در لحظات غم و شادي او شريك مي شود و با او زندگي مي كند كه زندگي انساني عمدتا عبارت ست از همين غم و شادي ها و البته بحث از نمايش بحث هاي زيادي دارد كه من به آنها نمي پردازم. فقط اشارتي داريم به اينكه كار اصلي نمايش چيست؟

در هر نمايشي عنصر تخيل يك عنصر اصيل و ركن نمايش است. بي تخيل نمايشي پديد نمي ايد. اين تخيل مي تواند وامدار حس باشد يا عقل. اگر وامدار حس شد رو به سوي دناعت و پستي مي نهد. خيلي از نمايش هاي را ملاحظه مي كنيد نمايش هاي زيادي كه رو به طبيعت و غرايز دون آدمي دارند. و اگر تخيل تابع عقل شد رو به سوي تعالي دارد.

تخيلِ تابع عقل، كاري كه مي كند مخاطب را با اموري فراتر از طبيعت و متعالي پيوند مي دهد. در هنر نمايش نويسنده و بازيگر و تمام دست اندركاران در ساختن جهاني خيالي كه يا انسويي ست يا اين سويي، يا از فطرت عقلاني مايه گرفته ست يا از غرايز شهواني يا مخلوط از اين دو. مخاطب شريك اين مي شود يا همراهي مي كند يا نمي كند. اگر اثر گذار باشد مخاطب را همراه خود مي كند و اگر همراه شد مخاطب را تربيت مي كند. در آن جهان نمايش مخاطب تربيتي جديد پيدا مي كند.

در تعزيه از همين سنخ نمايش هاست كه خودش امري ديني است؛ در عين حالي كه نمايش ست از شعائر ديني هم هست.و همين امر باعث شده كه تعزيه هيچ گاه اگر هم بخواهد نتواند از آن جنبه هاي قدسي جدا شود. بنابراين چندان نگراني از به غريضه گرايش پيدا كردن تعزيه وجود ندارد. در تعزيه اما اسيب هاي ديگري مي تواند باشد كه در جاي خود به آنها پرداخته مي شود.

اما اين نگراني و اين آسيبي كه در ساير نمايش ها بايد به جد گرفته شود در اينجا جايي ندارد. به دليل همان عنصر اصيلي كه در تعزيه ست و در ماهيت آن هست.عنصر ديني . يعني يك هنر و نمايش ذاتا ديني ست. كه خود از شعائر ست.

ملاك ديني بودن نمايش، ارجاع آن به غايات ديني حركت دادن مخاطب در مسير هدايت ست. هدايت به امر مقدس و تعالي خواهي و تعالي يابي مخاطب و در نقطه برابر نفرت از پلشتي و زشتي و از ان سو ميل و گرايش به سعادت، خير و خوبي ست. اين مهم ترين ملاك توفيق يك نمايش ديني ست.

مقايسه ي كامل نمايش به طور عام و تعزيه به طور خاص؛ با تاريخ اشتباه ست.

نبايد انتظار داشت در نمايش تعزيه همان ملاك هايي جاري باشد كه در منبر جاري ست. يك منبري و يك مداحي كه مي خواهد مديحه سرايي كند يا مرثيه سرايي كند، اينها بايد ضوابط خاص خودشان را رعايت كنند. در مقامي كه تاريخ نقل مي كنيم بايد كاملا وفادار به متن باشيم.

اما هنگامي كه در متن تعزيه وارد مي شويم اين متن تاريخ نيست و لذا جا براي جولان خيال فراهم مي شود و مي تواند ار تاريخ طبيعي فاصله بگيرد و به تاريخ قدسي ميل كند و البته نبايد از تاريخ قدسي خارج شود چون ديگر از قدسيتش كه بيفتد ديگر نمي تواند از شعائر قدسي به حساب بيايد.

بنابراين شرط مهم تعزيه ي موفق اين ست كه ضمن پاسداشت شعائر ديني و ضمن روايتي از تاريخ اوليا و اشقيا در برابر يكديگر سعي كند عرصه ي خيال را نيز دربنوردد. و در متن تاريخ باقي نماند. از اين روي مي تواند هر چه بيشتر هنري شود. به سبب گسترش دست خيال در ان مي تواند هنري تر شود.منتهي ملاك مي خواهد. براي اينكه در امر قدسي فاصله نگيرد ، بايد مشاركت كند در تاريخ قدسي. از تاريخ طبيعي مي تواند فاصله بگيرد و اشكالي ندارد. به همين دليل ست كه در متون تعزيه مي بينيم كه گاه روايت هايي مي شود از وقايعي كه واقع نشده اند و از روايتي كه در تاريخ قدسي وارد نشده اند اما اينها در عالم قدس و ملكوت واقع شونده اند. نمونه هايي از اين ها فراوان است كه در انتها بيان خواهم كرد.

بنابراين انتظار نداشته باشيم كه همانطور كه شرايطي براي يك منبري گفته مي شود كه چگونه با صداقت و ارجاع به منابع معتبر بايد اين معيارها را رعايت كند عين انها را بايد در تعزيه باشد. خرده نگيرند در تعزيه كه شايد در تاريخ هاي معتبر نيست. زيرا انتظار از نمايش اين نيست كه عين تاريخ را به نمايش بگذارد. او حق دارد كه ساير عرصه ها را نيز در برنوردد.با حفظ آن ملاكي كه عرض شد.

نكته ديگر اينكه در عالم غيب، گونه هايي از حوادث رخ مي دهد كه در عالم طبيعت شايد نتوان نظيرش را يافت يا نازله هاي ان وجود دارد. ما در پس پرده ي غيب، خيلي از امور را م