به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ «نعیمه اشراقی» فرزند «آیت الله شهاب الدین اشراقی» در مصاحبه با دیلی تلگراف به بیان دیدگاه های خود پیرامون آرمانهای انقلاب ، شرایط روز کشور ، تقابل ایران و غرب و فعالیتهایش در عرصه مجازی و اینترنت پرداخت و پس از این گفتگو در یادداشتی در صفحه شخصی خود در فیس بوک از شیوه انعکاس آن در دیلی تلگراف انتقاد کرد و نوشت: دوستان عزیز، حسرت دموکراسی در غرب را نخورید! آن جا هم از آزادی بیان خبری نیست، متأسفانه بخشهایی از مصاحبه من با روزنامه دیلی تلگراف تحریف شده و مورد تایید اینجانب نمیباشد.
متن کامل و تحریف نشده گفتگوی اشراقی با دیلی تلگراف که برای خبرنگار مهر ارسال شده، به درخواست وی در ادامه می آید:
دیلی تلگراف: شما نقش خود را در میان اعضای خانواده آیتالله خمینی و میراث او چهگونه میبینید؟
نعیمه اشراقی: برای پاسخ به این سوال، ابتدا لازم میدانم به مقدمهای مختصر از آتمسفر و فضای حاکم بر خانواده امام خمینی و تاثیر ایشان در تبیین آن اشاره کنم: این سیستم بر مبنای دو اصل صداقت و شفافیت پایهریزی و شکل گرفته است، در این روابط معنوی که برآمده از دل است، دروغ و پنهان کاری جایی ندارند. این یک شعار نیست چرا که با پذیرش قلبی این تفکر امام از سوی تکتک اعضای خانواده (بدون توجه به آن که اظهار حقایق تا چه میزان ممکن است برای آنان دردناک و دردسرآفرین باشد)، کسی جز گفتن حقیقت به معادل دیگری نمیاندیشد.
از زمان حیات امام این سنت نیکو به یادگار مانده است که اعضای خانواده خود را موظف میدانند تا طی جلساتی دور هم جمع شوند و فارغ از مشغلههای روزانه، زمان متمرکزی را برای دیدار با یکدیگر اختصاص دهند. در لحظهلحظه این جلسات همیشگی، اعضای خانواده با مشارکت و تبادلنظر در مورد مسایل مختلف و پرداختن به موارد حساسیت برانگیزی که طرح آنها بسیار مهم به نظر میرسند، به بحث و مشورت میپردازند. نتایج قریب به اتفاق چنین جلساتی به اخذ تصمیمات واحدی میانجامد که افراد خود را مستلزم به رعایت آن میدانند.
خاطرنشان میکنم در خانوادهای بزرگ شده و زندگی میکنم که اساس اداره آن بر خردجمعی استوار است. در چنین اجتماع کوچکی، رشد و بالندگی شخصی مانند گرایش به تخصص و یا احترام بهعقاید دیگر اعضا، در اولویت قرار دارد. اختلاف عقاید احتمالی و موارد سلیقهای هم کوچکترین تاثیری در روابط خانوادگی نمیگذارد و طرفین با ایجاد فضایی بر مبنای گفتمان و دیالوگ، سعی در درک حساسیتهای متقابل را تمرین میکنند.
در این میان، نقش امام تحت عنوان مرجع قدرت در کانون خانواده گرچه فضای مقتدرانهای را ترسیم میکرد، اما این اقتدار قابلیت انعطاف بسیاری نیز در بر داشت. بهطوری که قبل از اتخاذ هر تصمیم تاثیرگذاری، امکان تغییر در آن را (با شنیدن نظرات هر یک از اعضای خانواده) امکان پذیر میکرد. بهعبارتی، هر عضو خانواده فرا گرفتهاند تا با ابراز آزادنه از احساس خود نسبت به تصمیمات جاری، امنیت و جایگاهی مسوولانهای برای خود داشته باشند. همچنین برای هر عضو بین احساس تعلق به خانواده و حفظ هویتی جداگانه نوعی تعادل وجود دارد.
لازم بهیادآوری است که توازون بین تصمیمات جمع و حفظ هویت شخصی در خانواده ما، همواره گزینههای تعادل و تعامل را به ارمغان میآورد. در چنین اجتماع دمکرات و کوچکی چنانچه عقاید یک فرد مورد تایید همه اعضا نباشد، کوچکترین تاثیری در روابط شخصی و خانوادگی نمیگذارد. بهطور مثال حسن و حسین خمینی (دو چهره مطرح خانواده)، هرچند دارای دیدگاههای سیاسی متفاوتی هستند، ولی هیچگاه پیوند عموزادگی بینشان قطع و یا کمرنگ نشده است. بنابراین، نقش من (به عنوان یک نوه)، از هارمونی این جمع گسستنی نیست. ستاندن میراث امام هم از ما ستاندنی نیست. چرا که امام چیزی را که قابل پس گرفتن باشد به ما نداد!
فکر میکنید جمهوری اسلامی امروز با حکومتی که پدربزرگ شما خواهان برقراری آن بود، چه تفاوتهایی دارد؟
- بر کسی پوشیده نیست که یکی از اهداف مهم امام در شکل گیری انقلاب، برقراری عدالت اجتماعی بود. از اولین و مهمترین راه های برقراری عدالت در جامعه، تشکیل حکومت است تا حکومتی نباشد نهادی نیز برای برقراری عدالت وجود ندارد. عهده دار حکومت شدن از نظر امام در ذات خود تمایز و مقامی نیست بلکه تنها وسیلهای برای اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است. بر همین اساس، شکلگیری نظام جمهوریاسلامی در ایران بهمعنای آن بود که این حکومت از یک سو بهنقش تعیینکننده اراده مردم نظر دارد و از سوی دیگر قصد دارد در چارچوب اندیشههای اسلامی گام بر دارد. در چنین دورنمای آرمانی که تلفیقی از نقش مردم و حکومت دینی بود، هیچ عامل تحمیل در آن وجود نداشت. از طرفی، مشارکت مستقیم مردم هم که بهعنوان یکی از شاخصهای عمده توسعه سیاسی خواست رهبر فقید انقلاب شناخته شده، یکی از دلایل اثبات اصالت رای مردم از دیدگاه ایشان این است که تعیین نظام سیاسی یعنی طرح اولیه جمهوری اسلامی به آرای عمومی گذاشته شد.
با تایید بینظیر مردم، نظام جمهوری اسلامی رسمیت یافت. پس از این رفراندوم تاریخی، موضوع تدوین قانون اساسی (که پیش از این و طبق خواست امام در هنگام اقامت در پاریس به تیمی به سرپرستی دکتر حبیبی سپرده شده بود)، در دستور کار قرار گرفت. پیشنویس اولیه با الگوبرداری از قانون اساسی فرانسه که دربرگیرنده کاملترین و مترقیترین قوانین بشری در دنیا به حساب میآید، بر پایه اصول متعالی اسلام تدوین و با نگاهی به مقوله آزادی بهعنوان نیاز اولیه بشر، اصلی صریح را در کتاب قانون لحاظ کرد.
طبق پیشنهاد و اصرار مهندس بازرگان (نخست وزیر دولت موقت) برای تاسیس مجلس موسسان، که البته با عنوان خبرگان قانون اساسی، با نمایندگان منتخب مردم تشکیل شد، اصل ولایت فقیه پس از بررسی - که در پیشنویس قانون اساسی بهصورت نظارتی طرح و عرضه شده بود- به شکل فعلی درآمد. پس از فوت امام، توسط مجلس خبرگان متمم قانون اساسی، لفظ مطلقه نیز اضافه گردید.
پس از پیروزی انقلاب، امام طبق تصمیمی که از قبل داشتند در شهر قم ساکن شدند. و نظرشان بر این بود که تنها نظارت عالیه داشته باشند و در امور اجرایی دخالت نکنند و با دخالت روحانیون نیز مخالف بودند، اما مواجهه با جامعهای ملتهب و انقلابی نوپا در کوران اتفاقات ناگوار از جمله: ترورها، بمبگذاریها و آتشافروزیهایی با نام استقلالطلبی در استان های مرزی و... امام را به یک جمعبندی رساند که نه سیاست های گام به گام مهندس بازرگان در آن برهه حساس زمانی و نه روحانیونی که تازه به قدرت رسیده بودند و با تشکیک در نظرات و نحوه اداره کشور، جوابگوی این از هم گسیختگی نمی باشد. جمع بندی که بهحضور مستقیم و مقتدرانه ایشان در کلیه امور انجامید. در چنین شرایطی تنها راه غلبه بر بحرانهای پیشرو، برقراری ثبات و امنیت در کشور و جلوگیری از فروپاشی نظام، بدون اعمال نفوذ کلام و پشتوانه قوی مردمی شان غیرممکن مینمود. پدر بزرگم عمیقا بر این باور بود که نیروهایی که به اصل نظام وفا دارند ؛ فارغ از گرایشهای مختلف سیاسی و جناحی؛ میتوانند در تمامی مناصب و بخشهای اداره کشور مشارکت داشته باشند. اعتقاد به خردگرایی جمعی و احترام به رای اکثریت و اعتماد به مردم از مشخصه های بارز ایشان بود. درجامعه کنونی، عدهای در لایه های میانی حکومت، ضمن اعتقاد نداشتن به رای اکثریت، آرای مردم را تنها زینتبخش اهداف خود میدانند. در حالیکه اعتقاد قلبی امام به رای مردم به گونهای بود که سرچشمه مشروعیت تمام نظام و حتی اصل ولایت فقیه را در رای مردم تفسیر میکردند. امروزه این نظریه کمرنگ شده و نتیجه آن جداشدن اقشار مختلف جامعه از نظام و ایجاد گسست بین اقشار تاثیرگذار با حکومت شده است و این عامل اصلی و موجب انحراف از مسیر اولیه گردیده است. درچنین شرایطی و در عرصه آشفته سیاست، حجت بر ما تمام میشود تا غبارروبی از چهره واقعی امام صورت پذیرد. شما نخستینبار چه زمان و با چه هدفی به فیسبوک پیوستید؟ - بیشتر از ۴ سال از عضویتم در فیس بوک میگذرد. در ابتدا با انگیزه اولیه پیداکردن دوستان قدیمی به این شبکه اجتماعی پیوستم؛ اما بهتدریج و با شناخته شدن و استقبال نسل جوان و کنجکاو جامعه، به این مهم دست یافتم که دنیای مجازی سرشار از فرصتهای بیپایان در عرصه ارتباطات است. به جرات میتوان گفت؛ نادیده گرفتن و غافل ماندن از تواناییهای بالقوه این شبکه، چیزی جز عقب ماندگی علمی نام نمیگیرد. یکی دیگر از توانمندیهای شگرف فیسبوک، به چالش کشیدن تضارب آرا و شناخت از روحیات، عقاید و همچنین علایق و دلبستگیهای انسانی در حوزههای گوناگون است که میتوان بهطور آنلاین و زنده، به بحث و گفت وگوی سازنده نشست. برای من به عنوان نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی، آشنایی با مردمی که پیش از این قادر نبودم بدون سانسور از دیدگاهها و بیم و امیدهایشان آشنا شوم، بسیار مهم است. بدیهی است که در زمان فعلی، این سایت مهمترین شاهراه برای ارتباط مجازی و آشنایی با نظرات مخالف و موافق در موضوعات مرتبط با مسایل بشری است که میتواند در حوزه شناخت شخصی، آشنایی با آرا گوناگون در مورد پدربزرگم و نظام جمهوری اسلامی کارگشا باشد.
آیا شما دوستان فیسبوکی زیادی دارید؟ آیا آنان از طبقات مختلف اجتماعی به شما پیوستند؟ - بله. اما از آنجایی که تعداد حداکثر پذیرش دوست در هر صفحه ۵ هزار نفر تعیین شده و پذیریش بیشاز این تعداد امکانپذیر نیست و درخواست های زیاد بابت پذیرش دوستی های جدید، صفحه دیگری ایجاد کردهام که با فعال شدن آن، چند هزار نفر دیگر به تعداد دوستان قبلی اضافه شده است. لازم بهذکر است که در پذیرش دوستان هیچ گزینشی صورت نگرفته و لذا طبیعیست که در بین آنان موافقین و مخالفین سرسخت نظام از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی دیده شوند. آیا ایران میبایستی با جهان، ارتباطات آزادانه و گستردهتری داشته باشد؟ - پیشرفتهای روزافزون بشر در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و بهخصوص ظهور پدیدههای مختلف در عرصه تکنولوژی و امکانات در اختیار بشر، دگرگونیهای فاحشی را در نوع روابط انسانها ایجاد کرده چنانچه روابط انسانی در سراسر جهان رنگ و بوی خاصی به خود گرفته است. گویی جهانی عاری