خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۳
۱۲:۱۴
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۴ دی
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
فارس
کد خبر:
375371

خاطرات آیت‌الله مکارم شیرازی از پیاده‌روی اربعین

آیت‌الله مکارم‌شیرازی در دیدار با نمایندگان دانشجویان اعزامی به پیاده‌روی نجف تا کربلا گفتند: آن تأثیری که در این پیاده‌روی هست، در زیارت معمولی نیست و انسان حال و هوای دیگری پیدا می‌کند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ امسال جنب و جوش‌‌ها و تلاش‌ها برای کسب توفیق زیارت امام حسین(ع) در ایام اربعین و خصوصاً شرکت در پیاده‌روی پر خیر و برکت مسیر نجف تا کربلا، از سال گذشته بیشتر شده و این گونه که از خبرها و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی و جلسات توجیهی برمی‌آید، نظم و انسجام و هماهنگی‌های بیشتری هم برای برگزاری هرچه بهتر این بزرگداشت و اجتماع بزرگ عزاداران حسینی در ایام اربعین، صورت گرفته است.

«هیئت عهد آدینه» از جمله گروه‌هایی است که امسال برای اعزام کاروان پیاده‌روی اربعین تدارک دیده است. این هیئت حدود یک سالی است صبح‌های جمعه بر فراز تپه نور الشهداء (در ارتفاعات کلک چال) مراسم «دعای عهد» را همراه با سخنرانی برگزار می‌کند که از شبکه سوم سیما نیز به طور زنده پخش می‌شود، و البته چند ماهی هست که برنامه «عهد آدینه» خود را به طور همزمان به کوه‌های مشهد، اصفهان و زنجان نیز گسترش داده است.

اکنون هیئت عهد آدینه، همزمان با سالگرد اولین برنامه خود (9 دی 90) پس از هماهنگی با نهادهای مسئول، برای پیاده‌روی سه روزه اربعین، از تهران، مشهد و اصفهان از حدود 700 نفر ثبت نام کرده و در روزهای آینده پس از حضور در مرقد مطهر حضرت امام(ره) و تجدید عهد با حضرت امام و شهدای بهشت زهرا(س)، عازم زیات امیرالمؤمنین(ع) و سپس پیاده‌روی به سمت کربلا خواهند بود.

در این میان، هیئات دانشجویی سراسر کشور نیز دست به ابتکار جدیدی زده‌اند و با همکاری ستاد بازسازی عتبات عالیات، در یک کاروان هزار نفری گرد آمده‌اند تا با شرکت در پیاده‌روی سه روزه نجف-کربلا زیبایی‌های انسانی-الهی و فضای معنوی این مسیر حسینی را از نزدیک لمس کنند و از بهره‌های معنوی آن محروم نمانند؛ همچنین پیش از این مسئول سازمان بسیج دانشجویی، در نشست سراسری مسئولین ستاد دانشجویی بازسازی عتبات عالیات در مهرماه سال جاری در مشهد مقدس، از ابراز خرسندی و اعلام حمایت مقام معظم رهبری از این حرکت خبر داده بود.

نمایندگان و مسئولان این کاروان، برای آخرین هماهنگی‌ها، کسب آمادگی معنوی بیشتر، زیارت حضرت معصومه(س) و مسجد مقدس جمکران و نیز کسب رهنمود و فیض از محضر علما و مراجع، سفر دو روزه‌ای به شهر مقدس قم ترتیب دادند. اختتامیه این سفر دو روزه، دیدار با آیت‌الله مکارم شیرازی بود.

آنچه از نظرتان می‌گذرد، مشروح سخنان آیت الله العظمی مکارم شیرازی در جمع نمایندگان و مسئولان هیئت‌های دانشجویی عازم پیاده‌روی اربعین است:

پیاده‌روی اربعین دانشجویی، جریان پُرفایده و پرسودی است/ هرچه زحمت بکشید برای گسترش این برنامه، به‌جاست

از دیدارتان بسیار خوشوفتم و از شرحی که این برادرمان دادند، معلوم شد که مسأله فراتر از آن است که ما قبلاً فکر می‌کردیم. یک جریان گسترده‌ای در دانشگاه‌های مختلف کشور به‌وجود آمده، جریانی است بسیار مبارک، بسیار پُرفایده، بسیار پُرسود و ان‌شاءالله این کارتان ذخیرهمعادتان خواهد بود.

درست است که هیئت‌های پیاده‌روی زیادی از نجف و از شهرهای دیگر عراق به کربلا می‌روند. ولی گروه دانشجویی به این شکل و به این برنامه، این در نوع خودش کم‌نظیر است. و لذا موقعیت خاصی دارد و هرچه زحمت بکشید برای این برنامه و گسترش این برنامه، به‌جاست.

علما و مراجع هم از نجف پیاده به کربلا می‌رفتند/ دو خاطره از پیاده‌روی نجف - کربلا

با توجّه به کمبود وقت، من چند نکته را باید خدمت‌تان عرض کنم. اول اینکه وقتی ما مشرّف در نجف بودیم و درس می‌خواندیم آنجا- سنّ بیست و سه سالگی، در آن حدود بود- طلاب در ایّام مخصوصی؛ اربعین یا غیر اربعین، پیاده به کربلا می‌رفتند. طلاب، علما، و مراجع هم بودند در میان‌شان.

منتها پیاده‌روی آن‌وقت با حالا خیلی فرق داشت. الان شما از آن جادهمیانه که خط مستقیم بین نجف و کربلاست می‌روید. ما آن‌وقت نمی‌توانستیم از آنجا برویم، چون بیهوده بود، کسی نبود، نفرات کم... ، و در وسط راه، شب کجا بمانیم؟ لذا ما از نجف می‌آمدیم کوفه؛ کوفه کنار شط است. از کنار شط می‌رفتیم به سوی کربلا. یعنی یک نیم‌دایره تقریباً طی می‌کردیم.

در اطراف شط، قبایل شیعه هستند. و خیلی علاقه به زوّار دارند. رئیس قبیله یک مُضیفی دارد، یعنی یک میهمان‌خانه‌ای دارد، یکی از شرایط رئیس قبیله، داشتن آن مُضیف است. شب‌ها ما می‌رفتیم در مضیف آنها و خیلی هم خوشحال می‌شدند که پذیرایی از زوّار امام حسین(ع) کنند، تمام قبایل وسط راه، شیعه بودند، همه؛ من دوتا خاطره را فراموش نمی‌کنم:

یکی این است که یک خانمی بود و وسط راه دوغ آورده بود که به زوّار بدهد. من یادم هست که این چادرش را گرفته بود روی این دوغ، که آفتاب بهش نخورد، گرم نشود. اینقدر دقت داشت که در پذیرایی از زوّار، بهترین راه را به کار ببندد

یک‌وقت دیدیم خنجر کشید که باید پیش ما بمانید! یعنی اینقدر علاقه به زوّار داشتند

خاطره دیگری دارم؛ ما ظهر که می‌شد زیر درختان نخل اُطراق می‌کردیم و همراه خودمان یک مقدار نان خشک می‌بردیم و یک مقدار ماست آب‌گرفته می‌بردیم و یک چراغ- پیریموس می‌گفتند آن‌وقت- از این چراغ نفتی‌هایی که با فشار روشن می‌شد همراه خودمان می‌بردیم و چایی و بساط و اینها.

ظهرها جایی نمی‌رفتیم، خودمان کنار شط، در آن سایه می‌نشستیم و ...، منتها آب فرات خواهید دید، گل‌آلود است، نمی‌شود از آن برای خوردن استفاده کرد. باید ته‌نشین کنی، ما هم که نمی‌توانستیم ته‌نشین کنیم. زوّار از یک روشی استفاده می‌کردند، یک مقدار ماده‌ای هست به نام «زاق» می‌گویند. این را در آب یک خورده‌ای با دست حرکت می‌دادند، تمام آن چیزها را ته‌نشین می‌کرد و آب صافش را ازش استفاده می‌کردند. یک‌خورده زاق همراهمان می‌بردیم، نان خشک همراهمان می‌بردیم، ماست کیسه انداخته همراهمان می‌بردیم؛ چراغی و بساطی و اینها، و شب را در مضیف‌ها می‌ماندیم، طبعاً صبح هم آنجا بودیم.

در یکی از سفرها- من دو سفر موفق شدم بروم- در یکی از سفرها، خب ما ظهر اطراق کردیم و استراحت کردیم و دیگر بعدازظهر باید راه می‌رفتیم. نصف راه را قبل از ظهر، نصف راه بعد از ظهر، سه روز طول می‌کشید مال ما؛ سه روز، و دو شب در وسط.

شروع کردیم به راه رفتن، چندتا از جوان‌های عرب، مال یکی از مضیف‌ها، آمدند به ما پیشنهاد کردند که امشب را اینجا باشید. گفتیم ما تازه راه افتادیم، تا شب خیلی وقت است، ما باید برویم. گفت علاج ندارد. از او اصرار و از ما انکار، یک‌وقت دیدیم خنجر کشید که باید پیش ما بمانید! یعنی اینقدر علاقه به زوّار داشتند!

من گفتم ما قول می‌دهیم که از طرف شما زیارت می‌کنیم، بنابراین اجازه مرخصی ما را بدهید. دیگر هر طوری بود راضی‌شان کردیم و اجازه مرخصی را گرفتیم و حرکت کردیم. و خاطرات زیادی از برخوردهایی که آن صاحب مضیف و کارکنان مضیف و برادرشان و فرزندشان داشتند دارم؛ واقعاً خیلی جالب بود برای ما.

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم... / واقعاً یک عالم پُرنشاطی داشتیم/ این هم از بهترین خاطرات زندگیِ شما خواهد بود

منتها روشی که ما داشتیم به ما گفته بودند با کفش نمی‌توانید، توی کفش، پاهایتان، انگشت‌هایتان زخم می‌شود، لِه می‌شود، باید با پای پیاده بروید، با پای برهنه. طبعاً ما با پای برهنه می‌رفتیم و خوارها هم در پایمان می‌رفت و خوارها را هم قبول می‌کردیم، «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم/ سرزنش‌ها گر کند خوار مغیلان، غم مخور» و مهم هم نبود.

و از جمله یکی از دوستان ما بود دوتا فرزند داشت، تقریباً پنج ساله شش ساله؛ اینها را هم با خودش آورده بود. و اینها هم سه روز پیاده راه رفتند و بالاخره رسیدند به کربلا. وقتی می‌رسیم آنجا دیگر واقعاً یک عالم پُرنشاطی داشتیم که این راه را ما طی کردیم.

و از خاطراتی که من هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم، گاهی خسته می‌شوم و ناراحت می‌شوم از بعضی چیزها، و ناچارم یک خاطرات شادکننده‌ای را به ذهنم بیاورم، می‌روم توی آن حال و هوا و فکر می‌کنم از نجف داریم حرکت می‌کنیم و رفتیم زیر درخت‌ها، از آنجا رفتیم کجا و...  اینها را در نظر مجسم می‌کنم تا رفع آن خستگی و ناراحتی و اینها بشود.

این هم از بهترین خاطرات زندگیِ شما خواهد بود. همیشه انسان موفق به این کار نمی‌شود. و این یک نکته بود.

سؤال می‌کنند آقا! این‌همه وسایل نقلیه هست، چه فایده دارد شما پیاده می‌روید؟

نکته دوم این است سؤال می‌کنند: آقا! این‌همه وسایل نقلیه هست، چه فایده دارد شما پیاده راه می‌افتید می‌روید؟ این چه کاری است؟ چه زحمتی به خودتان می‌دهید؟

به خصوص کسانی که پیاده‌روی کم می‌کنند، روز اول که راه می‌روند، پاها سفت می‌شود. شب که می‌خوابند، صبح بلند می‌شوند دیگر نمی‌توانند راه بروند؛ پاها سفت می‌شود. منتها یواش یواش ما راه می‌رفتیم تا پا نرم بشود و اینها؛ چنین نیست که آدم نتواند راه برود، یواش یواش نرم می‌شود. خب مشکلات زیادی هم برای کسانی که عادت به پیاده روی ندارند، هست. اما شنیدم اخیراً دیگر همه چیز هست. ماشاءالله از نجف تا کربلا، همه چیز مرتب، حتی دارو، درمان، ماساژور! وسیله ماساژ، همه چیز... آن‌وقت که این حرف‌ها نبود.

به هرحال سؤال می‌کنند که آقا چه فایده دارد؟

پاسخ: این یک نوع اظهار عظمت امام حسین(ع) است/ ائمه(ع) مرکب داشتند، اما با پای پیاده به مکه می‌رفتند

جوابش این است که این یک نوع ابراز عظمت امام حسین(ع) است. عیناً در روایات داریم ائمه پیاده از مدینه می‌رفتند مکّه. امام سجاد(ع) بیست و پنج سفر شاید با پای پیاده رفت. گاهی مرکب هم همراه خودشان می‌بردند. به دو فایده؛ یک فایده اگر وسط راه ناچار شوند سوار بشوند، دیگر اینکه بگویند از بی‌مرکبی نیست که ما پیاده می‌رویم، مرکب هم داریم و پیاده می‌رویم، این به احترام امام حسین(ع) است.

این یک نوع اظهار عظمت و تجلیل از مقام شامخ اباعبدالله(ع) است. این پیاده رفتن، این دلیل بر این است. و لذا این پیاده‌رویِ اربعین خیلی در دنیا صدا می‌کند؛ و تبلیغ خوبی برای عالم تشیّع و عالم اسلام است. یکی از مبلّغ‌های بس