به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ استاندار آذربایجان غربی در آستانه سالگرد حماسه 9 دیماه سال 88 در یادداشتی با عنوان «امت و امام، بصیرت ملی و حماسه 9 دی» نوشت : 9 دیماه سال 88 نقطه عطف تاریخ انقلاب اسلامی است.
متن این یادداشت که در اختيار خبرگزاری ابنا قرار گرفت، به شرح زیر است:
تاریخ معاصر مملوّ است از مقاطع حساس و نقاط عطف. در صد سال گذشته خصوصاً از مشروطیت به این سو، شاهد رخدادهای تعیین کننده ای در سرنوشت ملت ایران بوده ایم. البته ناگفته پیداست که هیچکدام از آن روزگاران با تاریخ انقلاب اسلامی برابری نمی کند.
پیروزی نهضت امام خمینی (ره) خود از حوادث بی نظیر تاریخی است که نه تنها در سپهر ایران بزرگ درخشید، بلکه جهان اسلام را نیز متاثر کرد و بر معادلات جهانی نیز تاثیر گذاشت.
از اولین روزهای پس از انقلاب اسلامی تا به امروز ، جمهوری اسلامی همواره با مسائل داخلی و خارجی بی شماری مواجه بوده تا جائیکه در برخی از آنها دشمن تصور باطل سقوط نظام و یا حداقل اخذ امتیازات بالا از ملت ایران را به ذهن متبادر کرده است. عمر انقلاب اسلامی حوادثی به خود دیده است که هر کدام آنها به تنهایی می توانست حکومتی را از پای در آورد.
جهان بینی حاکم و راهبردهای رهبران آن به گونه ای است که هیچکدام از قدرتهای موجود دنیا طمع نفوذ و بدست گیری سیاستگذاری را در جمهوری اسلامی به ذهن هم خطور نمی دهند.
ساخت قدرت در ایران اسلامی و استقرار نظام سیاسی مقتدر کار را برای برنامه ریزان دشمن سخت کرده است. حتی بهره مندی اردوگاه خصم از بریده های داخلی هم افاقه نکرده و ایشان همچنان در مبارزه با ایران اندر خم یک کو چه اند.
*فرقه نفاق و سهم خواهی های حزبی
جریان فرقه ای نفاق از جمله اتفاقات قابل تامل تاریخ انقلاب اسلامی است. گروهی که در عقبه خود مبارزه با رژیم شاه را داشته و سعی می کرد خود را به روحانیت نزدیک سازد، با چرخش مارکسیستیِ فقرات اصلی کادر خود در قبل از انقلاب، به یکباره برای سهم خواهی و قدرت طلبی که در ذات تحزب و گروه گرایی نهفته است بر چهره پاکترین انقلابها شمشیر کشید و مسلحانه به جنگ با فرزندان ملت برخواست. تا جائیکه حاضر شد برای ادامه حیات حزبی ، دست به دامن دشمن ملت ایران یعنی رژیم بعثی عراق شود. و به تعبیر زیبای امام (ره) این چپهای آمریکایی اینک برای رژیم صهیونیستی و آمریکایی ها بصورت کارمزدی وطن فروشی می کنند و حتی به صورت پیمانکاری!! برای خوش رقصی به جنگ ملت ها رفته و در قالب گروههای نظامی در برخی از مناطق حاضر می شوند.
*نهضت آزادی و استحاله انقلابی ها
جریان ملی گرا نیز هرچند آبشخور فکری مؤسسین سازمان منافقین بوده ولی هیچگاه قبل و بعد از انقلاب دست به سلاح نبرده و مسیر نرم خوئی و استحاله نیروهای انقلاب را وجهه همت خود ساختند. نهضت آزادی که در ابتداء انقلاب در دولت موقت تبلور یافت و آنگاه که در مقابل با حرکت توفنده ملت ایران در مبارزه با امریکا و تشکیل نهادهای انقلابی برای تغییر در ساختار قدرت رژیم شاه کم آورد، استعفا داد. این استعفا کنار کشیدن از انقلاب و همراهی با قاطبه مردم بود.
اما کار به اینجا ختم نشد. گردانندگان نهضت منحله آزادی با نزدیکی به یکی از جریانهای انقلاب سعی در حضور در عرصه سیاسی کشور نموده تا جائی که به یکی از اضلاع جریان موسوم به اصلاحات مبدل و در یک حرکت زیرپوستی می شد نقش آفرینی چراغ خاموش آنان را در دانشگاهها و روزنامه های زنجیره ای دید.
*ظهور کارگزاران سازندگی
پس از پایان جنگ نوبت به دوران سازندگی رسید. هر چند عمده نیروهای این دوره از عناصر انقلاب بودند اما جریانی خزنده که بعدها به تکنوکراتهای دولت معروف شدند و در حزب کارگزاران متشکل گردیدند ظهور یافته و اعلام موجودیت کردند. از همان ابتدا رگه های فکری این گروه در حوزه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در تقابل با نیروهای اصیل انقلاب رخ نمود.
نظریه تسامح و تساهل ، مذاکره با آمریکا، سیاست تعدیل اقتصادی و روی خوش نشان دادن به زخم خوردگان از ملت ایران کار را به جائی رساند که عملاً بعنوان یک گروه سیاسی تازه به دوران رسیده بسیاری از آرمانها و ارزشهای انقلاب را به چالش کشیدند. ارزشها رنگ باخته، رشد اقتصادی به هر قیمت سیاست اصلی شد و نیروهای اصیل انقلاب به حاشیه رانده شدند.
*اصلاح طلب ها و حاکمیت دوگانه
دهه دوم انقلاب ایران شاهد به قدرت رسیدن جریان دوم خرداد بود. تفکری برآمده از دوران سازندگی و البته اینبار بجای اقتصاد و سازندگی، توسعه سیاسی تابلوی این جریان شد. این جریان با بهره گیری از عناصر اصلی کارگزاران و افزودن چپ گراها، یارگیریهای جدیدی را در عرصه سیاست و فرهنگ انجام داد و اینبار خیلی شفاف، ارزشهای انقلاب به سخره گرفته شده و علیه آنها اقامه دعوی گردید.
مقاله «خون به خون شستن محال آمد محال» در ردّ قیام عاشورا و یادداشت معروف« علیه خدا هم می شود تظاهرات کرد»، زیر سؤال بردن آرمانهای امام(ره)، مخالفت با اصل مترقی ولایت فقیه، رشد فمینیسم رادیکال، ارتقاء جایگاه دگراندیشان به تئوریسین های اصلی، ارتباط پشت پرده با خارج نشین ها، اغتشاشات دانشگاهی و ... همگی از برکات !! این دوره به شمار می روند.
سیاست فشار از پایین، چماق از بالا برای مثلاً کوتاه آمدن حاکمیت از برنامه های انقلاب در دستور کار قرار گرفت. ترویج حاکمیت دوگانه برای تضعیف جایگاه رهبری و دهها سوژه و سیاست دیگر در این دوره طراحی و اجرا گردید.
ماحصل همه این اقدامات، بلبشوی فرهنگی، بی توجهی به اقتصاد و معیشت مردم ، وا دادن در سیاست خارجی، وقت گذرانی در ساحت سیاست! مجلس تاریخی و ویژه ششم، کم لطفی به هشدارها و منویات رهبری، امیدواری ضد انقلاب و غربی ها برای رسوخ در صف انقلاب و ... بود.
*احیاء گفتمان انقلاب اسلامی
دهه سوم انقلاب، نیروهای وفادار به انقلاب، امام و رهبری با اقبال مردم روی کار آمدند. این چرخش مردم در عرصه سیاسی، حاکی از دل زدگی و یک نوع قطع امید از حضراتی بود که با شعارهای انقلاب آرا مردم را متوجه خود ساختند اما در میدان دشمن بازی کردند.
در یک انتخابات نفس گیر، مردم با هوشیاری تمام کسی را از جنس خود و تفکری برآمده از گفتمان امام (ره) را برگزیدند. او که از همان ابتدا با شعار مهرورزی، عدالت و تعالی ملت ایران پای در صحنه رقابت گذاشته بود با هیچ جریان سیاسی موجود بر سر یک میز ننشست و هرچند سابقه همکاری و دوستی با یکی از جریانهای اصلی انتخابات را داشت، حتی در جلسات آنان برای ائتلاف شرکت نکرده و مستقلاً وارد رقابت گردید.
موفقیت در موضوع انرژی صلح آمیز هسته ای، سفر های استانی ، سیاست خارجی فعال، خدمت رسانی گسترده در اقصی نقاط کشور، توجه به مناطق محروم و روستایی و از همه مهمتر سپردن پستهای کلیدی در دولت و بدنه آن به نیروهای کارآمد و جوان انقلابی و شکسته شدن حلقه مدیران یقه سفید تکراری.
موج جدید پدید آمده در فضای سیاسی کشور که با اقبال مردمی و تائیدات مکرر رهبری همراه بود سبب پدید آمدن طیفی از مخالفان شد . کارگزاران،چپ گراها، دگراندیشان،ملی گراها، بریده های سیاسی انقلاب و حتی دوستان سابق که به هر دلیلی نتوانستند در دولت سهمی برای خود دست و پا کنند جملگی در مقابل دولت نهم به قصد به بن بست کشیدن آن در همان ماههای اول صف آرایی کردند که به لطف الهی چنین نشد.
کینه ورزی ها، پشت پا اندازیها، مسخره کردن دولتمردان ، تابوشکنی اهانت به رئیس جمهور در برخی رسانه های مجازی و مطبوعات و البته در هماهنگی با دوستان خارجی! تا پایان دولت نهم ادامه پیدا کرد.
*فتنه گران دست به کار شدند
آرام آرام به موعد سرنوشت ساز انتخابات دهم ریاست جمهوری نزدیک می شدیم. حرکت ها ، رفت و آمد ها و عملیات پشت پرده سیاسیون خاص مخالف حاکی از یک برنامه ریزی مدون برای خاموش کردن صدای انقلاب و موج مردمی دولت برآمده از متن توده های ملت بود. هماهنگی بین خارجی ها و دنباله های داخلی ایشان هم در اوج است. تحلیل گران سیاسی حدس می زدند اتفاقات جدیدی در راه است. تعارفات به پایان رسید و پس از کش و قوسهای فراوان نامزدهای راه یابی به پاستور معلوم شد.
لذا آرایش سیاسی کشور هم دست خوش تغییر گشت. رد پاهای برخی از ستادها برای دست آویز قرار دادن بعضی بهانه ها برای لاپوشانی شکست احتمالی و مشوش کردن افکار عمومی علنی و شفاف دیده می شد. انقلاب رنگین و مخملی در راه بود و شاهد و مثال آن حمایت آنگلوساکسون ها از رنگ سبز کاندیدای مورد نظرشان بود. هنجار شکنی های دوره تبلیغات و رقابت و سیگنالهای ارسالی به دوستان! خارجی شدت گرفته بود. دستگاههای امنیتی کشور هم طبق وظیفه ارزیابی هایی از اوضاع پیش آمده برای مسئولین ارائه می کردند. و البته آماده برای اقدامات لازم. اما رخدادهای پس از اعلام نهائی صندوقهای آراء رای همه را غافلگیر کرد و فوق پیش بینی ها بود.
تقلب در انتخابات، شعار مخالفین و تجدید رای گیری، خواسته معترضین بود. تمهیدات لازم برای باور پذیر ساختن این حرکت مخملی از قبل اندیشیده شده بود. پوشش کم سابقه رسانه های معاند هم بر سر مردم ایران خروار می شد. کار به جائی کشید که غربی ها در سطح رئیس جمهور و وزیر خارجه پشت تریبون قرار گرفتند و از جریان سبز حمایت و تقلب در انتخابات ایران را تایید کردند. و قول حمایتهای بیشتر را به مخالفین و البته همه جوره دادند.
ملت ایران که در پی لبیک به رهبری انقلاب در یک حضور بی سابقه بیش از چهل میلیون در انتخابات شرکت کرده و رقم 85% را در صفحه تاریخ ثبت کرده بودند، به خدمتگذاری ، ولایت پذیری و دشمن ستیزی احمدی نژاد و دولت وی رای مجدد دادند.
*رهبری انقلاب حرف اول و آخر را یک جا زد
خطبه اولین جمعه پس از انتخابات آب پاکی بود که رهبر فرزانه و دور اندیش انقلاب بر روی دستان دشمنان ریخت. آنجا که فرمود : اردو کشی های خیابانی نمی تواند نتیجه انتخابات را تغییر دهد و اینجانب یک قدم هم عقب نشینی نخواهم کرد( نقل به مضمون) . پس از این سخنان صریح و اتمام حجت با دشمن، خیلی ها که در نظر اول به کاندیدایی رای داده و از او پشتیبانی می کردند ، صف خود را از اغتشاش گران جدا کردند.