به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ روزنامه گاردین با انتشار گزارشی که بخشهایی از آن در ذیل میآید، از فعالیتهای تروریستهای سوری، نوشته است اخیرا مجادله تعدادی از این افراد بر سر تصاحب اموال به غارت رفته مردم، منجر به مرگ چند تن از آنها شده است.
رقابت تروریستها برای غارت بیشتر
این نیروهای دولتی سوریه نبودند که، «ابوجمیل» فرمانده مخالفان مسلح سوری را کشتند. این اتفاق در جریان درگیری آنها بر سر غارت کردن اموال رخ داد. انگیزه قتل این فرمانده، اموال موجود در انبار بزرگی بود که نیروهای وی یک هفته قبل به تصرف خود درآورده بودند. این انبار پر از فولاد نورد بود که در جریان درگیریها به دست مخالفان افتاده بود.
با تصرف این انبار، بحث بر سر این که چه کسی باید سهم بیشتری از اموال به دست آمده داشته باشد، بالا گرفت و بین فرماندهان ادامه یافت. طرفین شروع به تهدید هم کردند و این روند برای چند روز ادامه یافت.
اولین بار خودروی «ابوجمیل» به آتش کشیده شد، اما او از این سوءقصد جان به در برد. چند روز بعد رقبای وی بار دیگر به او حمله کردند و البته این بار موفق بودند. جسد تیرباران شده وی در حالی انتهای کوچهای در منطقه «الباب» پیدا شد که دستان وی از پشت بسته شده بود.
حسام یکی از فرماندهان مخالفان مسلح دولت سوریه است که در این مورد میگوید اگر «ابوجمیل» در جنگ کشته شده بود، مشکلی نبود، اما مسئله این است که او بر سر غارت غنائم کشته شده و این یک فاجعه است.
غارت اموال مردم عادتی روزمره برای تروریستها
گزارشگر گاردین همچنین از سفر دو هفتهای خود به شمال سوریه گزارش داده است که اکنون غارت اموال به یک عادت و راهی برای ادامه بقای مخالفان مسلح تبدیل شده است. بنا بر این گزارش، اکنون جمعآوری «غنیمت» به مهمترین انگیزه تروریستها بدل شده و فرماندهان تلاش میکنند با استفاده از آن نیروهای خود را تقویت کنند.
ابو اسماعیل که خود پیش از آغاز درگیریها از جوانان ثروتمند سوری به شمار میرفته و اکنون به مخالفان مسلح پیوسته، در این مورد میگوید مسئله اصلی این است که بسیاری از کسانی که اکنون در حال نبرد مسلحانه با دولت سوریه هستند، از مناطق حاشیهای آمدهاند و به علت فقری که داشتهاند، همواره به ثروتمندان غبطه خوردهاند.
غارت اموال؛ راهی برای انتقام جویی از حامیان نظام سوریه
اما نکته تأملبرانگیزی که گزارش گاردین به آن اشاره میکند، حس انتقامجویی تروریستها از مردم سوریه و شهر حلب است. او در این مورد نوشته است: این حس هم وجود دارد که در این شهر (حلب) مردم مخالفت خود با دولت سوریه را با تأخیر اعلام کردهاند. ابواسماعیل در این مورد میگوید: مخالفان مسلح میخواهند از مردم این شهر انتقام بگیرند، چراکه فکر میکنند این مردم به آنها خیانت کردهاند.
ابواسماعیل اشاره میکند که مخالفان مسلح به محض ورود به شهر، شروع به غارت کارخانهها کردند. او در این مورد توضیح میدهد: مخالفان مسلح در ابتدا واقعا یک گروه انقلابی یکپارچه بودند. اما حالا وضعیت فرق کرده. اینها حالا کسانیاند که فقط غارت میکنند و پول درمیآورند و البته بعضی از آنها هنوز هم میجنگند.
این مخالف دولت سوریه در پاسخ به این سوال گاردین که آیا گروه آنها هم دست به غارت زده یا خیر، میگوید: قطعا همین طور است. فکر میکنید ما چطور شکم نیروهایمان را سیر میکنیم؟ فکر میکنید مثلا ما چطور شکر میخریم؟
گاردین نوشته است که در وضعیت جنگی هر چیزی میتواند ارزشمند باشد. به عنوان نمونه گروهی که ابواسماعیل در آن عضو است، سهمیه گازوئیل یک مدرسه را گرفته و هر روز در ازای دادن بخشی از این گازوئیل، نان دریافت میکند. داشتن سوخت و نان موجب شده تا گروه ابواسماعیل نسبت به دیگر گروهها قدرتمندتر باشد. فرماندهانی که نتوانند نیروهای خود را سیر کنند، به زودی آنها را از دست میدهند، چراکه آنها به سرعت جدا شده و به گروههای دیگر میپیوندند.
وقتی تروریستها از حرص مال، شکست میخورند
گزارشگر گاردین از حضور خود در یکی از جلسات فرماندهان گروههای مخالف مسلح گزارش داده و مینویسد: یکی از فرماندهان حاضر در این جلسه فرماندهی عملیاتی در منطقه کردنشین «اشرفیه» حلب را بر عهده داشته است. اما کسانی که در آن عملیات حضور داشتند میگویند این عملیات با شکست مواجه شده و نیروهای ارتش سوریه آنها را به عقب راندهاند. دلیل شکست این عملیات هم آن بوده است که گروهی که مسئولیت حمله را بر عهده داشته اند، به جای حمله به دنبال جمع کردن غنیمت بودهاند.
فرمانده این واحد کوچک خطاب به فرمانده عملیات میگوید: میخواهم دقیقا بدانم که آن روز چه اتفاقی افتاد؟
و پاسخ میشنود: تا وقتی که یک نفر بجنگد و بقیه به دنبال جمع کردن غنیمت باشند، نمیتوان پیشروی کرد. همه غنایم باید به صورت مساوی تقسیم شود.
فرماندهان حاضر در این جلسه فهرستی از یک خودروی لوکس و دیگر اجناسی را که غارت کرده بودند در دفترچههایی نوشتند و قرار شد اگر صاحبان این اموال پول خوبی برای آن میپرداختند، برخی از آنها را دوباره به صاحبان اولیه آنها بفروشند.
بازی پول در سوریه؛ نامگذاری واحدهای نظامی برای جذب حامی مالی ترک یا عرب
نبرد در حلب تنها از طریق اعمالی که واحدهای مختلف برای کسب درآمد انجام میدهند، جلو نمیرود، بلکه به سرپرستی و قیمومیتی وابسته است که این گروهها از خارج از سوریه دریافت میکنند. همین عامل هم است که حتی به دفعات بیشماری از تشکیل و از هم پاشیدگی واحدهای مبارز میانجامد.
تمام این عوامل دست به دست هم داده و موجب بروز رقابتها و گرایشاتی شده که در کنار هم به افزایش مشکلات برای غلبه بر نیروهای دولتی منجر شده است.
معمولا واحدهای مبارز تنها به دلیل وجود حامیان مالی است که وجود دارند. اگر یک حامی مالی دیگر علاقهای به ادامه نبرد نداشته باشد، واحد مبارز تحت حمایت او از هم میپاشد و اعضای واحد به گروههای دیگری که پول بیشتری دارند، میپیوندند. این واحدهای مبارزاتی معمولا به نام افراد مشهور و تاریخی عرب یا عثمانی نامگذاری میشوند تا بتوانند پول بیشتری از کشورهای خلیج فارس و ترکیه جذب کنند.
تظاهرات مردم علیه تروریستها
گاردین در بخشی دیگر از گزارش خود که به یکی از جلسات مشترک فرماندهان چندین واحد نظامی مخالف دولت سوریه اختصاص دارد، به نارضایتی حامیان مالی این گروهها از ناتوانی آنها از پیشروی اشاره کرده و به نقل از یکی از فرماندهان نوشته است: جنگ در اینجا متوقف شده. در هیچ کدام از جبههها هیچ پیشرفت واقعی وجود ندارد و این روی حامیان ما تأثیر گذاشته. آنها دیگر برای ما تسلیحات ارسال نکردهاند. حتی مردم هم از ما خسته شدهاند. ما آنها را آزاد کردهایم، اما حالا آنها ما را سرزنش میکنند و علیه ما تظاهرات میکنند. ما باید متحد شویم و اتاق عملیاتی برای تمام واحدها تشکیل دهیم.
به نوشته گاردین بلافاصله پس از این صحبتها، رنگ و بوی مکالمات تغییر میکند و شکایات واحدها از اینکه واحدهای دیگر تجهیزات را تنها برای خود نگه میدارند، آغاز می شود.
در این جلسه یکی از فرماندهان جوان در واکنش به صحبتهای دیگر فرماندهان که مشکل را از مردم دانسته و برخی از آنها خواستار تشکیل نیروهای امنیتی و اطلاعاتی شده بودند، فریاد میکشد: مشکل مردم نیستند، مشکل ما هستیم. ما گروههای نظامی هستیم که در مناطق آزادشده نشستهایم و افرادی را گذاشتهایم تا مردم را بازداشت کنند. با خود میگویند که فلان فرد عضو گروههای نظامی حامی دولت است، خوب پس باید ماشیناش را غصب کنیم و بعد می گویند فلان فرد دیگر بعثی است و پس باید خانهاش را گرفت. آنها از رژیم هم بدتر شدهاند. یک نفر به من بگوید آنها برای چه در شهر و در مناطق آزادشده هستند؟ چرا در خط مقدم نمیجنگند؟
گزارشگر گاردین نوشته است که نهایتا در این جلسه تصمیم گرفته شد که یک واحد یکپارچه تشکیل شود، اما با گذشت یک هفته، کمترین نشانی از عملی شدن این تصمیم به چشم نمیخورد.
داروهایی که به غارت رفت
وی همچنین توضیح میدهد که در مدتی که در حلب بوده، داستانهای دیگری هم از غارت اموال به دست تروریستها شنیده است. او در این مورد نوشته است: یکی از داروسازانی که به صورت داوطلبانه به عنوان یک پزشک در میان گروههای مسلح حضور یافته بود، توضیح میدهد که چطور تمام پنیسیلینهای وی در بیمارستان غارت شده است.
او توضیح میدهد که گروههای مسلح به انبار یکی از شرکتهای معروف داروسازی این منطقه حمله کرده، تمام داروهای داخل انبار را غارت کردهاند. این افراد سپس تمام این داروها را به صاحبان آنها فروختهاند و محموله داروها را به مناطق تحت کنترل دولت تحویل دادهاند.
وی میافزاید: من به انبار رفتم و به آنها گفتم حق ندارند به داروها دست بزنند و آنها را بفروشند، اما آنها مرا بازداشت کردند و گفتند اگر بار دیگر به انبار بروم، جفت پاهای مرا میشکنند.
گزارشگر گاردین در گزارش طولانی خود از مدرسهای میگوید که تجهیزات داخلی، مبل و صندلیهای آن به غارت رفت و سپس همه آنها برای تزئین و مبله کردن دفتر یکی از فرماندهان مخالفان مسلح به کار گرفته شد.
نبرد دزدان و غارتگران
وی به مصاحبه با یکی دیگر از فرماندهان جوان مخالفان در منطقه «عامریه» می پردازد. این فرمانده «عبارا» نام دارد و دومین بار است که با گاردین مصاحبه میکند. وی در مورد غارت اموال مردم میگوید: مسئله اینجاست که وقتی نبرد متوقف میشود، و پس از آنکه منطقهای را آزاد کردیم، نیاز