خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

جمعه ۹ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۴۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۱۸ دی
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
مشرق
کد خبر:
379711

اولین باری که آقای خمینی لقب «امام» گرفت

رژیم شاه که از اقبال مردم به امام خمینی(ره) حیرت کرده بود، دست به حرکت نسنجیده‌ای زد تا به گمان خویش امام را بی‌اعتبار کند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ در آبان سال 1356 واقعه ای رخ داد که امام(ره) آنرا عطیه خداوندی نام نهادند و آن رحلت مشکوک «آیت الله سیدمصطفی خمینی» فرزند مبارز امام بود. مردم با سوابقی که از رژیم داشتند آن اقدام را از جانب شاه دانستند. این حادثه موجی از انزجار در بین مردم برانگیخت و به پاس احترام به رهبر تبعیدیشان در سرتاسر ایران- به خصوص تهران و قم مجالس عزاداری برپا کردند.

اکثر قریب به اتفاق این مجالس تبدیل به صحنه نمایش حمایت از امام و مخالفت با رژیم شد. در جریان همین مجالس مردم به پاس مجاهدت ها و قدرت ویژه آیت الله العظمی خمینی، به او لقب «امام» دادند. این عنوان، نمادی از مبارزه حق علیه باطل بود که در طول تاریخ تشیع به عنوان یک استراتژی دائمی جزو فرهنگ شیعیان قرار گرفته بود.

امام خمینی با درک عمیق مخصوص به خود دریافت که ثمره نهضتی که برپا کرده به بار نشسته است، لذا از فرصت به دست آمده کمال استفاده را کرد و با سخنان و پیام های خود مشعل انقلاب را فروزان‌تر کرد. استقبال مردم از امام به خاطر نفوذ سنتی مرجعیت و همچنین استقامت، سازش ناپذیری، تیزبینی و شجاعت وی بود. لذا در آن مدت کوتاه به عنوان رهبری بی بدیل و بلامنازع درآمد که مورد توافق همه گروه ها قرار گرفت.

رژیم شاه از اقبال مردم به امام خمینی حیرت زده شد و دست به حرکت نسنجیده ای زد تا به گمان خویش امام را بی اعتبار کند و در ضمن از قدرت روحانیت ارزیابی مجددی بکند. از این رو در 17 دی ماه 56 (سالروز کشف حجاب) در روزنامه اطلاعات به چاپ مقاله ای مبادرت ورزید که هتاکی و بی احترامی را نسبت به امام به اوج رساند.

مردم قم به رهبری علما و طلاب حوزه، دست به اعتراض گسترده علیه رژیم زدند، در منازل مراجع، علما و مدرسان تجمع کرده و آنان نیز برای مردم سخنرانی کردند و پاسخی در خور به حکومت دادند. راهپیمایان در روز دوم تظاهرات (19 دی) درحالی که به آرامی تظاهرات می کردند ناگهان مورد تهاجم نیروهای رژیم قرار گرفتند که این زد و خورد تا ساعت ها به طول انجامید. بر اثر این هجوم ده ها نفر شهید و مجروح شدند و نقطه عطف دیگری در تاریخ انقلاب بوجود آمد.

در تابستان 1356 حدود چهل تن از نویسندگان، روزنامه نگاران و روشنفکران طی نامه ای به محمدرضا پاره ای از عملکردهای رژیم را مورد انتقاد قرار داده، خواستار لغو سانسور و ایجاد فضای باز سیاسی شدند.(1) این امر باعث شد تا نظارت سازمان امنیت بر تحریریه ها تشدید شود و نیز در برابر مخالفین طرحی نو انداخته شود؛ زیرا با شهادت حاج آقا مصطفی خمینی آگهی های تسلیت- که به امضای بسیاری از روحانیون و روشنفکران رسیده بود- در مطبوعات کشور چاپ شد؛ بنابراین ذکر نام و عملکرد امام و مجاهدت های ایشان در محافل عزاداری به طور ملموسی گسترده شده بود، به طوری که حساسیت دستگاه را مضاعف ساخت.

«آنتونی پارسونز» سفیر انگلستان در ایران می گوید: «در اوایل ژانویه تصمیم گرفته شد که برای بی اعتبار کردن (امام) خمینی مطالبی علیه او منتشر شود».(2) برای تحقق بخشیدن به این نگرش روز 17 دی انتخاب شد تا همچون مطبوعات داخلی و خارجی اعتراض عمومی مردم را نوعی کهنه پرستی وانمود سازد و طوری القا کنند که اسلام و روحانیت مخالف با آزادی زنان است. (3)

در واقع عدم شناخت صحیح رژیم از جامعه و روحانیت مهمترین عنصر اشتباه تاریخی آنها به شمار می آید، چه این خطای استراتژیک خود عاملی شد تا دستگاه تبلیغاتی حکومت، به مدد ابزارهای نوین ارتباطی امام را در مظان اتهامات واهی قرار دهد، اتهاماتی که شاید بتوان گفت، بیش از هر چیز پایه های رژیم را متزلزل ساخت، زیرا طبق طرحی از پیش تعیین شده، این اتهامات توسط روزنامه اطلاعات در 17 دی ماه 1356 با انتشار مقاله ای تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق» آغاز شد.

چاپ و انتشار این مطلب برای خوانندگان روزنامه اطلاعات- با علم به وابستگی آن به حکومت، شگفت انگیز بود، «زیرا اهانت به امام خمینی ارتباط بین واقعه 15 خرداد و عوامل خارجی، مخالفت روحانیون با اصلاحات ارضی، انقلاب سفید، تساوی حقوق زن و مرد، نقش عوامل توده ای و... از مطالب عمده مقاله بود.» (4)

خوانندگان مقاله به این باور رسیدند که انتشار آن از سوی «داریوش همایون»، وزیر معارف صورت گرفته است، هرچند او می گوید: «مقاله از وزارت اطلاعات سرچشمه گرفت. این مطلب که شاه روایت اولیه مقاله را نپسندید و گفت باید تندتر بشود. روایت دوم را خیلی تندتر کردند.

مطالبی که در مقاله آمده بود بارها از طرف خود شاه و بلندگوهای تبلیغاتی آن زمان ایراد و گفته شد و مطالب تازه ای نبود که خمینی به استعمار سیاه وابسته است و مخالف اصلاحات ارضی و مخالف اصلاحات به طور کلی است... فقط هندی بودن خمینی تازه بود... مقاله ارتباطی به ساواک نداشت بلکه در دربار تهیه شد. خود شاه شخصاً در آن سهم داشت.

او متنش را تعیین کرد ولی... مقاله به من داده شد و من به خبرنگار اطلاعات دادم و آنها هم ایراد کردند، اعتراض کردند که این مقاله اسباب زحمت خود شاه می شود، کسی آن موقع اصلاً تصور نمی کرد که چاپ مقاله در مملکت آن بشود. ولی خود از نظر روزنامه خودشان نگران بودند و حق هم داشتند.

می گفتند در قم اسباب زحمت ما خواهد شد... چاره ای نبود گفته بودند باید چاپ شود و باید چاپ می شد. دفعه اولی هم نبود که از دربار این جور مطالب به روزنامه ها سپرده و چاپ می شد».(5)

در واقع، پس از این که نام و یاد امام (ره) و همچنین پاک بازی های او در عرضه مذهبی جامعه یادآور می شد، به دستور شاه این مقاله توهین آمیز در روزنامه اطلاعات چاپ و منتشر شد.

روزنامه مزبور امام را با لحنی غیراخلاقی و اهانت آمیز مورد حمله قرار داده و او را همچون اوایل دهه 1340 به همدستی با دشمنان خارجی کشور متهم ساخت. عمده تلاش این مقاله آن بود که طوری القا کنند که تنها امام امت است که با رژیم و قوانینش -که به زعم آنها رنگ و لعاب اسلامی داشت- مخالفت می کند.

در قم واکنش روحانیان و مردم نسبت به اهانت رژیم به مرجع تقلید عالم تشیع و رهبر نهضت اسلامی ایران گسترده تر و حادتر بود. مردم قم با شناخت و علاقه ای که نسبت به امام و رهبر خود داشتند، تحمل این اهانت ها را نداشتند.

تعداد زیادی از طلاب حوزه علمیه قم به همراه گروهی از مردم و دانش آموزان مدارس قم، به منازل علما و مراجع رفتند و به تدریج فریاد اعتراض مردم بالا رفت و در نهایت، نمازهای جماعت و کلاس های درس به نشانه اعتراض تعطیل شد و عصر روز نوزدهم که مردم به سوی منزل یکی از علما می رفتند و شعارهای درود بر خمینی، مرگ بر این حکومت یزیدی، مرگ بر حکومت پهلوی، دانشجو، روحانی پیوندتان مبارک، سر می دادند، با پلیس و نیروهای نظامی رژیم رو به رو شدند.

نیروهای رژیم می خواستند از پیش روی و ادامه حرکت مردم جلوگیری کنند؛ ولی مردم و طلاب به حرکت خود ادامه دادند. آتش گلوله باریدن گرفت و ده ها تن کشته و مجروح شدند. درگیری و خشونت تا ساعت 22شب ادامه یافت. کوچه ها و خیابان های این منطقه صحنه جنگ و گریز بود و تا پاسی از شب، صدای گلوله به گوش می رسید.

میدان آستانه (اطراف حرم مطهر) نیز، صحنه درگیری و کشتار بود. سربازان و کماندوهای رژیم، مدرسه خان را با گلوله های اشک آور مورد حمله قرار دادند. شعار مرگ بر شاه برای اولین بار در این مکان سر داده شد.(6) در قیام نوزدهم دی 1356هـ.ش قم، واکنش سریع طلاب و روحانیان، همراهی و حمایت مراجع بزرگ و به دنبال آن پیوستن اقشار و توده های مردمی به آنان، منجر به آغاز دور تسلسلی بی پایان از تظاهرات و سرکوب هایی شد که شاه را تضعیف و نابود کرد.(7)

قیام مردم قم، در حقیقت شروع اوج گیری انقلاب اسلامی بود. تعداد زیادی از روحانیون مشهور و مبارز به شهرهای مختلف تبعید شدند. این عمل رژیم، باعث گسترش انقلاب و ابلاغ پیام آن در مناطق مختلف کشور شد. امام(ره) در اولین موضع گیری در زمینه قیام نوزدهم دی 1356 هـ.ش مردم قم، طی سخنرانی تند و بسیار مهم و هوشیارانه در مسجد شیخ انصاری نجف اشرف، به شخص شاه و رژیم سلطنتی پهلوی و اعمال و اقدامات ضددینی- اسلامی و سیاست های مخرب دولت حمله کرد و برای چندمین بار، شخص شاه را کانون توطئه ها و مسئول اصلی تمام جنایات معرفی کرد. در این موضع گیری، امام(ره) به طور مفصل اعمال خائنانه رژیم سلطنتی پهلوی را شرح داد و اوضاع محنت بار حاکم بر ارتش، دانشگاه و مجلس را برشمرد و در خاتمه، مردم مبارز و انقلابی ایران را به حفظ هوشیاری و بیداری و گروه های انقلابی را به وحدت و مقاومت در برابر اعمال ضداسلامی -انسانی حکومت پهلوی دعوت کرد:

«ملت ایران را باید ما از آن تشکر کنیم. ملت بیداری است، ملت هوشیار و مقاومی است در مقابل ظلم. در عین حالی که این همه ظلم می بیند، این همه کشته می دهد، در عین حال، مقاومت می کند، ایستادگی می کند. و این ایستادگی به نتیجه خواهد رسید.»(8)

امام در پیامی که بعد از این فاجعه خطاب به ملت ایران فرستاد، ابتدا از تمامی گروه های مردمی از جمله روحانیان مبارز و انقلابی ایران، دانشگاهیان و ملت ایران به دلیل ایستادگی و مقاومت در اوج اختناق و فشار در برابر سیاست های ضد اسلامی رژیم و حمایت ازاسلام و دین، تشکر و قدردانی کرد و قیام مردم قم را امتداد نهضت 15 خرداد قلمداد کرد و افزود:

«نهضت اخیر ]قیام 19 دی قم که پرتوی از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نورافکنده ، خود کوبندگی خاصی دارد که شاه را از خود بی خود کرده و او و دار و دسته چاقوکشش را به تلاش مذبوحانه واداشته، جنایات 29 محرم امسال نقطه عطفی است به جنایات شاهانه دوازده محرم آن سال. شاه خواست ضرب شستی به ملت مسلمان نشان دهد.» (9)

امام قیام 19 دی در مقایسه با حماسه 15 خرداد از جنبه سازماندهی و پیامدها تفاوت های عمده ای داشت. امام با دمیدن روح اعتماد به نفس و شجاعت در مردم، و تربیت نسلی از روحانیان کارآزموده و انقلابی نسلی جدید از مبارزان مجاهد بوجود آورده بود. قیام 15 خرداد، حرکتی خودجوش و سازماندهی نشده بود و تظاهرکنندگان هیچ برنامه ای جز اعتراض به دستگیری رهبرشان و اظهار مخالفت نداشتند. ولی قیام 19 دی به دلیل سازماندهی و برنامه ریزی عده ای از شاگردان امام بود که کوله باری از تجربه پانزده ساله مبارزه را به همراه داشتند.

واقعه 15 خرداد هر چند اعتراض علما و مراجع را به دنبال داشت اما آنها راهمانند قیام 19 دی متحد و متشکل و همگام ن