به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ مدتی است صحبت از نامهی اینیشتین به آیتالله بروجردی و مسلمان شدن مخفیانهی اوست. این نامه حتی در سایت آیت الله بروجردی آمده است.
اما آنچه ما را به تحقیق واداشت سبک نگارش این نامه و شناخت مختصر از اعتقادات آلبرت اینیشتین بود.
جستجو برای یافتن شخصی به نام ابراهیم مهدوی (مدعی در اختیار داشتن نامه) بی نتیجه ماند! تنها در یک مقاله در ویکیپدیا به نام او اشاره شده است. جستجو دربارهی نام او به انگلیسی و منابع دیگر نیز سرنخی جز ترجمهی نامهی مذکور نداد!
این نامه به اعتراف اطرافیان آیتالله بروجردی تا کنون پیدا نشده و ایشان در این باره هیچ صحبتی نکرده و سندی باقی نگذاشتهاند.
به اعتراف نوهی آیتالله بروجردی شاهدی بر این مدعا وجود ندارد و تلاش آنان بر مکاتبه و یافتن مدعیان بی نتیجه مانده است.
جالب است که در تمام داستانهای جعلی در باب اینیشتین همواره رد پایی از دکتر حسابی دیده میشود! جالبتر آنکه ارتباط دکتر حسابی با اینیشتین همواره از جانب مجامع علمی کشور و بخصوص فیزیکدانان رد شده است! در بیوگرافی ایشان بخش «برخوردهای اغراق آمیز و انتقاد از آن» را ببینید.
دربارهی پرداخت بخشی از هزینهی خرید این نامه، با ارسال ایمیل از شرکت بنز سؤال کردیم. پس از مدتی طولانی در پاسخ، خرید این نامه توسط مسئولین این شرکت تکذیب شد. آنان اعلام کردند که پرداخت هزینهای اینچنین هنگفت در آن بازهی زمانی برای نامهای جعلی که حتی مالکیت آن قرار است به شخصی در لندن واگذار شود بی معنی است!
و البته داستان پرداخت قیمت و دلایل پرداخت هزینههایی چنین سنگین آنقدر غریب است که باور آن بسیار دور از ذهن مینماید! (به عنوان مثال پرداخت یک میلیون دلار از طرف بنز چون او آلمانی بوده و همین مقدار از طرف فورد چون او در امریکا میزیسته! یا داستان مضحک کندی و یا پرداخت هزینه از طرف تایتانیک که چندین دهه پیش از آن غرق شده اصولاً احمق فرض کردن خواننده است!)
برای کسانی که به زبان آلمانی آشنا هستند شروع نامه آن هم برای یک آلمانی زبان خنده دار است! نامه با herzliche grüße von Einstein شروع شده؛ حال آنکه این اصطلاح اصولاً در پایان نامهها استفاده میشود که معروف به Grußformel است! سایت سؤالات متداول گوته (معتبرترین منبع زبان آلمانی) را ببینید.
در جایی از نامه از قول اینیشتین آمده:
«هنگامی که ورزشهای رزمی از جمله کاراته، جودو و کنگفو و مانند این چیزها (…) از شرق وحشی بی تمدن و خرچنگخوار - یعنی چین و ژاپن و کره - به وسیلهی اروپا و آمریکا آمد، من از جمله مخالفان این گونه ورزشها بودم و تأکید میکردم که چنین آداب و رسوم وحشیانهای خشونت را در جامعه رواج میدهد.»
او مردم شرق را اینگونه میدیده؟ پس چرا از فرو ریختن بمب اتم بر آنان ناراحت شده؟! این تغییر موضع آن هم در چند سطر پایینتر نشانهی اشکال در جعل نیست؟!
«وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید (*6*) اکتشاف فیزیکی من را – که کشف نیروی نهفته در اتم بود – همچون صاعقهای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت، من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامهای بینالمللی به امضا و تصویب جهانی برسانم.»
چرا نامهی اینیشتین به آقای بروجردی که به قم فرستاده شده و بایستی پس از خوانده شدن در دفتر ایشان موجود باشد سر از مجموعهی یک تاجر یهودی بینام در مکانی نامعلوم در آورده؟!
اما دیدگاه اینیشتین در باب دین چه بود؟ میتوان گفت اینیشتین همواره در هالهای میان آتئیست و آگنوستیک غوطهور بود.
او در نامهای در سال 1950 خطاب به برکوویتز مینویسد:
«نگرش من به خدا همچون یک آگنوستیک است. من معتقدم که زندگی در مجموعهای از اصول اخلاقی برای یک دنیای بهتر نیازی به یک قانونگذار ندارد. به خصوص که این قانونگذار بر اساس سیستم پاداش و مجازات کار کند…» برگرفته از کتاب تاریخچهی علم غرب نوشته آنتونی آلیوتو.اینیشتین؛ آگنوستیک یا شیعهی اثنی عشری؟!
او در 24 مارس 1954 (سال نگارش نامهی ادعایی به آقای بروجردی) میگوید: «این دروغی است که بارها در مورد دین من تکرار شده. من به خدا اعتقادی ندارم، گرچه هیچگاه آن را رد نکردهام. چیزی در وجود من که میتوان نام دین بر آن نهاد ستایش ساختار جهان است به همان میزان که علم میتواند شرح دهد.» (کتاب آلبرت اینیشتین، جهت انسانی او)
او در نامهای در سوم ژانویهی 1954 (سال نگارش نامهی ادعایی به آقای بروجردی) خطاب به اریک گوتکیند (فیلسوف) نوشت: «کلمهی خدا برای من چیزی بیش از نشان و محصول ضعف بشر نیست. کتاب مقدس برای من قابل احترام اما بسیار ساده و کودکانه است؛ نه تفسیری ارائه میکند و نه توجهی که در من تغییری ایجاد کند…»
* مقالهی گاردین در باب این نامه
در مورد اعتقادات دینی اینیشتین میتوانید این لینک زیر را ببینید و در پایان صفحه از رفرنسها استفاده کنید. چه چیزی میتواند چنین شخصیت بزرگی را _ که به راحتی در باب خدا نظر میداد _ وادار به پنهانکاری یا «تقیه» کند؟! چرا او نباید با افتخار اعلام میکرد که شاگرد راستین آیتالله بروجردی و شیعهی اثنی عشری است؟! اما اینکه چرا هیچ نهاد علمی و تحقیقاتی در این باب اظهار نظر نکرده بر ما پوشیده است. شاید هالهای از تقدس گرداگرد آیتالله بروجردی مانع این امر بوده است…محمود فرجامی به قلم طنز در این باب استدلالهایی آورده و در پایان مینویسد:
«ساختن داستانهای محیرالعقول عامه پسند، نشان از آن دارد که شما مردمی هستید سادهدل که عاشق افتخار آفرینیها و ستایش شدنهای خیالی هستید»
...............پایان پیام/ 218