خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳
۱:۴۹
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
چهارشنبه
۲۷ دی
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
خبرنگاران جوان
کد خبر:
382504

مواضع امام خمینی(ره) درخصوص فدائیان اسلام+تصاویر

در قضیه اعدام نواب صفوی و سایر اعضای فداییان اسلام، امام از مرحوم آقای بروجردی و مراجع دلخور شدند که چرا موضع تندی علیه دستگاه نگرفتند و اینها را نجات ندادند. امام در این قضیه خیلی صدمه روحی خوردند. در آن اوضاع و احوال شرایط به گونه‌ای بود که از دیدگاه متحجرین مبارزه با شاه ننگ بود، یعنی استدلال می‌کردند، حالا که بناست یک روحانی اعدام شود، لباس روحانی را از تن او بیرون بیاورید تا به مقام روحانیت اهانت نشود!

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ دوران نخست وزيري حسین علاء همزمان بود با تصميم رژيم پهلوي براي شركت در پيمان منطقه اي خاورميانه كه ابتدا پيمان بغداد نام داشت و بعدها به پيمان نظامي ـ اقتصادي سنتو(cento ) مشهور شد.

اين پيمان براي كشورهاي اسلامي، به ويژه ايران، آثار مادي و معنوي شومي را به همراه خواهد داشت، بنابراين در جلسات مشورتي فدائيان اسلام، قرار بر اين شد كه حسين علاء معدودم گردد تا به اين طريق، طرح اين پيمان به شكست بينجامد.

 

حسین علاء

جلسه اضطراري فداييان اسلام تشكيل شد و نواب صفوی در این جلسه گفت که: «حسين علاء چون در رأس مخروط تهاجم به اسلام و قرآن و ملت مسلمان ايران قرار گرفته، «مهدور الدم» است.»

در آن روزها،‌ فرزند ارشد آيت الله كاشاني (مصطفي كاشاني كه نماينده مجلس بود) فوت كرده و دولت اعلاميه اي رسمي منتشر كرد كه در عصر روز بيست و پنجم آبان، ‌به مناسبت درگذشت او، در مسجد شاه مجلس ختمي برگزار خواهد شد و نخست وزير هم، همراه با چند تن از وزاء،‌ در اين مجلس شركت خواهد كرد.

مظفر علي ذوالقدر، از میان دیگر یاران برای اعدام انقلابی نخست وزیر انتخاب می شود تا در روز پنجم ابانماه 1334، علاء را در مسجد شاه هدف قرار دهد.

آن روز رژيم براي حفظ نخست وزير و ساير وزراء،‌ از تدابير امنيتي ويژه‌اي استفاده كرده بود. مظفرعلي ذوالقدر كفني را كه روي آن با رنگ قرمز شعارهايي نوشته بودند،‌ به تن كرد و آماده عزيمت شد. شعارها عبارت بودند از:

 * پيمان نظامي، قرارداد نفت و هر پيمان خارجي بايد ملغي شود. * قول هوالله احد * احكام اسلام بايد اجرا شوند * قطع ايادي اجانب و دشمنان اسلام و ايران:‌ انگليس،‌آمريكا، روس * برقرار باد حكومت قرآن، ‌واژگون باد حكومت كفر و معصيت * الاسلام يعلو و لا يعلي عليه: اسلام برتر از همه چيز است و هيچ چيز برتر از آن نيست. مظفرعلي ذوالقدر راهي مسجد شاه شد و در فرصت مقتضي، در صدد شلیک به نخست وزیر برآمد اما گلوله در اسلحه گیر کرد و ذوالقدر دستگير شد و حسين علاء نیز روز بيست و ششم آبان ماه به بغداد رفت و قرارداد اسارت ملت ايران را با نمايندگان اجانب امضا كرد.

 شهید مظفرعلی ذوالقدر

رهبر فداييان اسلام در تاريخ 26/8/1334 درست يك روز پس ازاعدام انقلابي نافرجام حسين اعلاء از خانه سيد غلام حسين شيرازي براي جست و جوي مخفي گاه ديگري بيرون آمد و به منزل آيت الله طالقاني رفت.هوا به شدت سرد بود. نواب صفوی،‌ آقاي طالقاني، خليل طهماسبي، سيد محمد واحدي و محمدمهدی عبدخدايي در اتاقي كنار هم نشسته بودند.نواب صفوی در پاسخ يارانش كه پرسيدند: «اگر ما را گرفتند چه كار كنيم؟» فرمود: «به وظيفه‌تان عمل كنيد. به خدا من چنان مي‌ميرم كه داستان «آمنا برب الغلام» زنده شود و از هر قطره خونم يك نواب صفوي به وجود بيايد. مرگ ما حتمي است.»سرانجام پس از 5 روز، نواب تصميم گرفت به خانه حميد ذوالقدر كه از دوستان قديمي‌اش بود برود. آقاي طالقاني نيز شال سپيدي را از كمرش باز کرد و بر سر نواب بست و عينكش را نیز به او داد تا مأموران موفق به شناسايي‌اش نشوند اما چند لحظه پس از ورود نواب به خانه حميد ذوالقدر در عصر چهارشنبه در تاريخ 1/9/1334 گروهي از برجسته ترين مأموران شهرباني به سرپرستي كارآگاه معنوي، رهبر بزرگ فداييان اسلام را دستگير کردند.  انتقال شهید نواب صفوی به دادگاه

با دستگیری نواب، برنامه راديو تهران قطع شده و اعلام می‌شود که: «توجه!‌ توجه! نواب صفوي دستگير شد.»با دستگیری نواب صفوی و یارانش، تلاش های زیادی برای جلوگیری از اعدام آنها شد و حتی برخی علما ازجمله حضرت امام خمینی نیز تلاش زیادی در این راه کردند اما رژیم طاغوت توانست با سالوسی و دور زدن برخی از علما و بزرگان، رهبر فدائیان اسلامن و سه تن از یاران نزدیکش را در دادگاه محاکمه و سپس در سحرگاه بیست و هفتم دی ماه 1334 مصادف با سالروز شهادت حضرت زهرا(س) در میدان تیر زندان قصر، اعدام کند.

   چند تصویر از دادگاه نواب صفوی و یاران شهیدش

 در آخرین ملاقات شهید نواب صفوی با خانواده اش، مادر ایشان می‌گوید: «کاش ما مُرده بودیم. کاش ما از بین می رفتیم، بعد شما خودتان را به کشتن می دادید.»نواب ناراحت شد، ولی مهربانانه به مادر گفت: «خانم! اجازه بدهید من دست شما را ببوسم، پای شما را ببوسم، نمی خواهم جسارتی بکنم، ولی دلم می خواهد مانند مادرهای صدر اسلام باشید. مگر نمی دانید که یک مادر چهار پسرش را در رکاب پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم به جنگ فرستاد و هر چهار فرزندش شهید شدند. وقتی پیامبر بازگشت، آن زن آمد و رکاب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را بوسید و گفت: ای رسول خدا! مفتخرم که چهار پسرم لایق بودند در رکاب چون تو مردی کشته شوند. از آن مادرها باشید. مرگ برای هر انسانی هست، بالاخره پیر یا جوان، انسان می میرد. تصادف می کند یا بیمار می شود. اما آن مرگی بهتر است که باعزّت باشد، مرگ باعزّت، بهتر از زندگی با ذلت است. مرگ در راه خدا، خیلی بهتر از مرگ عادی است».

 نزدیک صبح جوخه اعدام در کنار میدان بزرگ پادگان به خط ایستادند. نواب و یارانش از سلول بیرون آمدند. ناگهان سید محمد واحدی فریاد زد: «اللّه اکبر، اللّه اکبر».به اشاره سرهنگ اللهیاری، پاسبانی دست بر دهان سید محمد گذاشت. سرهنگ پرسید: اگر خواسته ای دارید بگویید. سید برای غسل شهادت آب طلبید. آبی که فراهم شد سرد بود. نواب خشمگین فریاد زد: «اگر آب گرم نباشد، رنگ ما می پرد و تو و امثال تو فکر می کنند ترسیده ایم. اما مهم نیست. خدا آگاه است که لحظه به لحظه اشتیاق ما به شهادت بیشتر می شود»آن گاه یارانش را مورد خطاب قرار داد و گفت: «خلیلم، محمدم، مظفرم! زودتر آماده شوید. زودتر غسل شهادت کنید، امشب جده ام فاطمه زهرا علیهاالسلام منتظر ماست».لحظاتی قبل از شهادت و پس از اتمام نماز، نواب بار دیگر امت جدش را چنین هدایت کرد: «شما بندگانی ضعیف در برابر خدای جهان هستید. چند روزِ دنیا به زودی می گذرد. کاری کنید که در جهان دیگر در برابر آفریدگارتان شرمنده نباشید. شما به دستور شاه ستمگر، ما را شهید می کنید، ولی طولی نمی کشد که همگی از این کردار زشت پشیمان می شوید. آن روز پشیمانی دیگر سودی ندارد. شما باید سرباز اسلام باشید و در راه دین بجنگید، نه اینکه سلاحتان را برای حفظ حکومت شاه روبه سینه عاشقان اسلام نشانه بگیرید.... ای افسران و مقامات عالی مرتبه ارتش! شما هم به جای اینکه خود را به حکومت پوسیده و فاسد شاهنشاهی بفروشید، به اسلام رو بیاورید تا در دو جهان به عزت برسید. فریب این درجه ها و مقامات ظاهری را نخورید و بدانید که قیامت بسیار نزدیک است». 

 

مجاهد شهید سید مجتبی نواب صفوی

 

 

مجاهد شهید مظفرعلی ذوالقدر 

 

مجاهد شهید سید محمد واحدی

  مواضع امام خمینی(ره) درخصوص فدائیان اسلام

در سالیان اخیر پاره ای از عناصر و جریانات سیاسی در راستای اهداف و آمال گروهی خویش به فضاسازی علیه مبارزات حق طلبانه و آرمان گرایانه جمعیت فدائیان اسلام و شهید نواب صفوی پرداخته‌اند.این جریان تبلیغی، القاء دیدگاه منفی حضرت امام (ره) نسبت به حرکت و اقدامات این جمعیت است که از جمله مصادیق آن می‌توان به بخش‌هایی از خاطرات حسینعلی منتظری و نیز مقاله علی اکبر محتشمی در یکی از واپسین‌ شماره‌های روزنامه توقیف شده «بیان» اشاره کرد.آنچه در پی می‌آید خاطرات شماری از منسوبین نزدیک امام(ره)، در جهت تبیین نظرات ایشان نسبت به شهید نواب و زدودن شائبه های مغرضانه از این دست و تجلیل از حرکت آرمان گرایانه و جسورانه آن شهید بزرگوار است که به شفافیت موضوع کمک خواهد کرد.

*آیت الله شهید سید مصطفی خمینی (ره)

جمعیتی در ایران معروف بودند به فدائیان اسلام، رئیس آنها مردی بود به نام سیدمجتبی نواب صفوی که واقعا دلیر و توانا بود و از روی احساس سنگ اسلام را به سینه می‌زد و نمی‌توان او را دور از حقیقت دانست. مرد شماره دو آنها دوست عزیز خودم مرحوم سید عبدالحسین واحدی بود. این طایفه از دیر زمانی در قم زیست می‌کردند. آن وقت‌ها ما قم بودیم و از دور آنها را می‌پاییدیم. تا آنکه شبانه عده‌ای با چوب و چماق در پیش چند صد نفر طلبه بر آنها هجوم بردند و آنان را زدند که دیگر کار به آخر رسیده بود و دیگر نتوانستند در قم بمانند . در نتیجه رحل اقامت را به تهران بردند تا سرانجام به دست پسر رضاخان و با سکوت مرگبار علماء‌ آنها را تیرباران کردند. اگر چه دوست من سید عبدالحسین را در جای دیگر از بین بردند و داغش را در دل ما گذاردند.منبع: یادها و یادمان‌ها از آیت الله سید مصطفی خمینی ج۱، ص۲۰۵ – ۲۰۴

*حجت الاسلام و المسلمین مرحوم حاج سید احمد خمینی (ره)

در قضیه اعدام نواب صفوی و سایر اعضای فداییان اسلام، امام از مرحوم آقای بروجردی و مراجع دلخور شدند که چرا موضع تندی علیه دستگاه نگرفتند و اینها را نجات ندادند. امام در این قضیه خیلی صدمه روحی خوردند. در آن اوضاع و احوال شرایط به گونه‌ای بود که از دیدگاه متحجرین مبارزه با شاه ننگ بود، یعنی استدلال می‌کردند، حالا که بناست یک روح