خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳
۱۸:۴۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۲۹ دی
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
383129

ابناي شهرستان‌ها/ اروميه؛

یادداشتی از استاندار در وصف مبارزات امام جمعه ارومیه

بی پروائی آقای حسنی از نام بردن خیانت های شاه و خاندان پهلوی آنهم بصورت سخیف آنگونه که از اسناد ساواک بدست آمده برای سردمداران رژیم در استان بسیار گران تمام شده است تا آنجائیکه دستگیری وی را در آن مقطع سبب شعله ور شدن قیام های مردم در شهر شمرده و آن را به مصلحت ندانسته اند.

آآ

به گزارش خبرگزاري اهل بيت (ع) ـ  ابنا ـ  رخدادهای سیاسی و فرهنگی، شناسنامه تاریخی هر قوم و ملتی هستند. خصوصاً آنکه بر آمده از متن مردم باشد که در آن صورت مانائی آن نیز قطعی است. خدا و مذهب نیز که در ذات بشر و فطرت او به ودیعه گذاشته شده است. لذا مولفه های یک حرکت اجتماعی، مردم ، خدا و خواستن است. خواستنی که برآمده از حقانیت یک ملت باشد.

تاریخ معاصر آذربایجان پر از اتفاقات گوناگون و البته با نتایج رنگ به رنگ بوده است. اما در کمترین آنها مردم و خدا، توامان حضور داشته و تا پایان راه هم نفس باقی مانده اند.

یاد خاطره حضرت آقای قرشی می افتم که از شهید مطهری نقل می کرد که در سفر حج از یک عالم مصری شنیده بود که بارها در سخنرانی اش در خصوص جنگ اعراب و اسرائیل گفته بود: (( من قسم می خورم که در این جنگ خدا و قرآن حضور نداشت.)) این خاطره و نقل قول یک حقیقت تاریخی است. در حرکتهای سیاسی و جنبشهای اسلامی صد سال اخیر هر کجا که مردم و رهبران آن از اسلام حقیقی پیروی کرده و آن را مانیفست نهضت خود قرار داده اند پیروزی را در آغوش گرفته اند. نهضت سال 57 مردم ایران نیز از آن روی نقشه سیاسی جهان را دست خوش تغییر کرد که بر مبنای اسلام شکل گرفته و مهندسی انقلاب بر عهده یک مرجع و فقیه دینی بود.

مطمئناً مردم به چنین حرکتی لبیک گفته و حتی جان خویش را نیز فدای آن می کنند. آنجا که نام اسلام باشد و مردم به نیت رهبران آن ایمان داشته باشند دیگر کسی یا چیزی جلودار موج خروشان ملت ها نیست.

انقلاب اسلامی نیز در چنین بستر مبارکی شکل گرفت. خیلی طول نکشید که از اقصی نقاط ایران فقط یک صدا به گوش می رسید، و آن جمهوری اسلامی و تشکیل حکومت دینی بود.

خطه آذربایجان و شهر ارومیه نیز در آغازین روزهای انقلاب، به آن پیوسته ، و در خط مبارزه با رژیم پهلوی ایستادگی به خرج داد و شهدائی را نیز در این راه تقدیم کرد.

حسنی، ارومیه را به کانون نهضت در آذربایجان تبدیل کرد

تاریخ انقلاب اسلامی در ارومیه خود فراز و فرودهای شنیدنی را دارد که حاکی از قوّت انقلابیون و حضور روحانیت در صف اول انقلاب است. از مراسم مظلومانه ختم حاج آقا مصطفی تا پیروزی انقلاب اسلامی.
آنچه که واضح و مبرهن است، نقش کلیدی آقای حسنی در قیام مردم ارومیه علیه رژیم پهلوی به رهبری حضرت امام (ره) است.

علاقه ایشان به امام (ره)، ضدیت با شاه ، روحیه انقلابی و شجاعت مثال زدنی ایشان ، تحولات انقلاب را در ارومیه به گونه ای رقم زد که این شهر به یکی از کانونهای اصلی نهضت اسلامی در آذربایجان تبدیل گشت.

بی پروائی آقای حسنی از نام بردن خیانت های شاه و خاندان پهلوی آنهم بصورت سخیف آنگونه که از اسناد ساواک بدست آمده برای سردمداران رژیم در استان بسیار گران تمام شده است تا آنجائیکه دستگیری وی را در آن مقطع سبب شعله ور شدن قیام های مردم در شهر شمرده و آن را به مصلحت ندانسته اند.

تحرکات انقلابی آقای حسنی سبب به میدان آمدن دیگر روحانیون شد و صف انقلابیون در شهر را به هم فشرده تر کرد. هر روز که از نهضت می گذشت، آتش انقلاب در ارومیه تندتر می شد.

استانداریِ یک نظامی سرسخت و پایبند به رژیم و وجود لشگر 64 در داخل شهر کار را برای مردم قدری سخت تر کرده بود. اما آقای حسنی با هر دو موضوع مقابله نمود.

در باب " ورهرام" آخرین استاندار رژیم در ارومیه ، با بی توجهی به پیغام های وی و مستأصل ساختن سازمان امنیت و شهربانی توانست ساختار حکومت را در استان متزلزل سازد اما در خصوص لشگر 64 ، ایشان با نزدیکی به فرمانده آن قادر شده زهر کینه رژیم را گرفته و حتی در یک خبر تایید نشده برخی سلاحها از داخل لشگر به دست انقلابیون افتاد.

مرزی بودن ارومیه و وجود اکراد انقلابی سبب گردید انقلابیون شهر خیلی زودتر از دیگر بلاد مسلح شوند هر چند خود آقای حسنی از قبل هم مسلح بوده و در دیدار با امام (ره) در قم نیز موضوع تسلیح تعدادی از کشاورزان و آموزش آنها در منطقه را به ایشان اطلاع داده بود.

همه این اسباب و علل باعث گردید مردم ارومیه در یک صبح دوشنبه سرد زمستانی در بهمن 57 در مقابل تانکهای رژیم، مسلحانه ایستادگی نماید.

آنچه که از شواهد و قرائن و خاطرات برخی از عناصر رژیم و همچنین افراد انقلابی بر می آید سبب اصلی به توپ بستن مسجد اعظم چنین گزارش گردیده است.

گزارش روز دوم بهمن سال 57 به یک روایت

شخصي به نام هومان اهل اروميه و از يك خانواده روستايي و مذهبي ، پس از گذراندن دانشكده افسري و اشتغال در گارد جاويدان براي فرماندهي لشگر 64 اروميه در زادگاهش انتخاب و راهي اروميه مي شود. آنگونه كه نقل شده است وي فرد لاقيد و لا مذهبي نبوده و بسياري از رفتارهاي فرماندهان عالي رتبه شاه در ايشان ديده نشده است.

اروميه اي بودن و روحيه خاص وی سبب گرديد برخورد نظامي ها با انقلابيون در شهر، رضايت بالائي ها را فراهم نكند. لذا پس از تذكرات عديده تصميم گرفته مي شود ايشان عزل و سپس به تهران منتقل شود و فردي با روحيه برخورد آهنين با مردم انقلابي به فرماندهي انتخاب شود. شاهد مثال این عدم رضایت ، به کارگماردن ورهرام با اختیارات تمام حتی لشگر 64 در 36 روز مانده به پیروزی انقلاب است.

شخص خسروداد (فرمانده هوانیروز) به پادگان قوشچي آمده و هومان نيز به آنجا احضار تا پس از بازجوئي از چرائي عدم برخورد هاي خشن با انقلابيون جلب و به تهران اعزام شود.

طراحي بعدي خسروداد، اعزام تیمسار بدره ای و تهییج افسران شورشی لشگر برای حركت از داخل لشكر به سوي شهر و حمله به انقلابيون كه آن موقع مركزش مسجد اعظم بوده است.

همسر تيمسار كه متوجه خروج تانكها از لشكر مي شود خود را به درب خروجي رسانده و بدون اطلاع از طراحي ها، افسر مربوطه را به مقدسات قسم مي دهد كه تا تیمسار نيامده دست به چنين كاري نزنند البته وی موفق می شود از خروج تعدادی از ستون زرهی به بیرون جلوگیری کند.

ستون زرهي و نيروهاي نظامي همراه در خيابان امام(ره) با مردم درگير مي شوند تا جائيكه انقلابيون با به زير كشيدن درختان تنومند خيابان و تخريب نرده هاي حاشيه آن مانع حركت سریع آنان به سمت مسجد مي شوند.

برخي از ادوات و نظامیان خود را به روبروي مسجد اعظم رسانده و چند شليك توپ انجام مي دهند كه به گنبد آن اصابت مي كند.

آقاي حسني كه چنين روزهايي را پيش بيني مي كرده با سلاحهايي كه به جوانان آموزش داده بود در اطراف مسجد دست به مقاومت زده و موفق مي شود تلفاتي را به آنان وارد و نظامي ها را مجبور به عقب نشيني نمايد. اوضاع شهر به هم مي ريزد. كسي باور نمي كرد كه مردم مسلحانه در مقابل رژيم بايستند.

اقتدار هر چه توپ و تانك و ... بود مي ريزد. استاندار كه خود يك نظامي است و تمام اختیارات در دست اوست با درك حساسيت موضوع خواهان بازگشت هومان به شهر مي شود. هر چند دو روز پس از آن حادثه عزل و خزائی جانشین او می گردد.

اخبار خيابان امام و مسجد اعظم و مقاومت مردم به گوش خسروداد مي رسد و او از ترس سقوط شهر و اشغال پادگان ، تيمسار را رها و به لشكر باز مي گرداند. خبر اولين جنگ مسلحانه مردم انقلابي با رژيم شاه به سرعت شهر به شهر گشته و به گوش رهبران انقلاب در تهران مي رسد.

هر چند در وقايع نگاري اين رخداد استثنائي در آن روزها، كار علمی چنداني صورت نگرفته ولي با مراجعه به مطبوعات آن دوره انعكاس اين رويداد و شهداء آن و همچنين ضربه به دستگاه نظامي رژيم مشهود است.

اصلي ترين دستاورد قيام دوم بهمن اروميه،علني شدن حركت مسلحانه مردم عليه رژيم و سقوط عملي آن در منطقه بود به گونه ای كه بعدها در اعترافات هومان اين موضوع به دقت بيان گرديده است. به عبارتی رژیم شاه در ارومیه دوم بهمن سقوط کرد.

گفتني است وي بعلت همان رفتار معتدل خود در دوره انقلاب، جزء چند نفري بود كه در شمار فرماندهان ارتش در استانها به اعدام محكوم نشده پس از مدتي بازداشت رها و با درجه سرهنگي حتي بازنشسته گرديد به صورتي كه در مجلس اول به ديدار آقاي حسني رفته و با همديگر خاطرات زمان انقلاب را يكي در كسوت رهبر انقلابيون و پيروز ميدان و ديگري در جايگاه فرمانده نظامي ها و شكست خورده ميدان مرور كرده اند. طبق سند موجود وی شخصاً در اسفند 57 به ستاد نیروی زمینی تهران مراجعه و خود را به آنان معرفی کرده است.

چند روز بعد از دوم بهمن 57 كه نقطه عطفي در تاريخ انقلاب اسلامي مي باشد، مردم تهران و چند شهر بزرگ كشور به پادگانها ريخته و عليه رژيم مسلحانه دست به قيام زدند. و سر آخر در روز بيست و دوم بهمن رژيم پوشالي شاه سقوط و از صحنه تاريخ حذف گرديد.

نشان شجاعت حسنی، نشانه حیات انقلاب است

آنچه به صراحت مي توان گفت نقش حجت الاسلام و المسلمين حسني در صحنه انقلاب شهر اروميه و رهبري آن و همچنين واقعه دوم بهمن ماه بي بديل و تاريخي است. و اين در خاطره نه تنها مردم اروميه و استان بلكه در حافظه تاريخي ملت ايران ماندگار است. حضرت امام (ره) به پاس مجاهدت ایشان و علاقه وافر مردم منطقه، آقای حسنی را بعنوان نماینده خویش در استان تعیین فرمودند که تا به امروز ادامه دارد.

صداقت، پاك انديشي و عشق تمام نشدني وي به حضرت امام خميني(ره) سبب گرديد ايشان راه خود را تا به امروز در مسير انقلاب و در خط ولايت استمرار بخشد. ترورهاي نافرجام او را از پاي نينداخته و تجربيات و عبرتهاي اين سي و چهار سال از وي شير بيشه اي ساخته چون عمار براي علي، نشان شجاعت حسني ، نماد حیات اصول و آرمانهاي انقلاب است.

مقابله این مجاهد نستوه با جریانهای منحرفی چون خلق مسلمان ، بنی صدر، سازمان منافقین و همچنین مبارزه عملی با ضد انقلاب در ابتداء نهضت و در تاریخ منطقه ثبت است.

مقاومت منفی ایشان با جریان اصلاحات که خود اخیراً طی مصاحبه ای آن را افسادات خوانده است از حسنی چهره سربازی فداکار برای اسلام و امام و رهبری ساخته و پرداخته تا جائی که آوازه ایشان را حتی در کشورهای منطقه نیز می توان یافت.

مردم ارومیه در دوم بهمن سال 1357 حماسه ای بس سترگ و ماندنی آفریدند که امروز همگی ما به آن می بالیم. صدای خرد شدن ستون فقرات دستگاه سرکوبگر رژیم شاه آن روز در ارومیه شنیده شد.

بایستی آثار پژوهشی دانشگاهی و اهل مطالعه را به رخدادهای انقلاب هدایت کرد. روشن کردن زوایای پنهان روزهای انقلاب در ارومیه و دیگر شهرهای استان تکلیف اهالی قلم است. نسل جدید حق دارند بدانند زنان و مردان این خطه از ایران اسلامی چگونه برای هدفی متعالی از جان خود گذشته و برای اسلام فداکاری کردند.

حال سی و چهار سال از آن واقعه سپری شده و ما میراث دار جانفشانی های مردان بزرگی هستیم که باید از آن مراقبت کنیم. امروز آزادی و استقلال این اقلیم و جغرافیای الهی مدیون شهدا و مجاهدتهای امام عزیز سفر کرده است.

درود و رضوان الهی به روح و روان امام (ره) و ارواح تمامی شهیدان راه آزادی ملت ایران.

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما

سرويس خبرنگاران/ داخلي/ فاطمه جعفرنژاد
………………
پایان پیام/130