به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ روزنامه کریستین ساینس مانیتور در گزارشی نوشته است: «آنها میگویند بخشی از شبهنظامیان "بد" نیستند که از سال 2010 بخشهایی از استان "قندوز" را معذب ساختهاند؛ شبهنظامیان "بد" به زور از روستاییان "مالیات" میگرفتند و تحت عنوان مبارزه با شورشیان، در کشتارها و تجاوزها دست داشتند.
اکنون این تفنگداران قدیمی از دولت کرزای میخواهند تا یگان محلی آنها را بخشی از 350 هزار نیروی امنیتی افغانستان کند؛ نیروهایی که بعد از عقب نشینی نیروهای نظامی آمریکا در پایان سال 2014 زمام امور را به دست خواهند گرفت.
اما در حالی که باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا و حامد کرزای، رئیسجمهوری افغانستان در واشنگتن دیدار کردند این شبهنظامیان - چه خوب و چه بد، در حالی که هیچکدام از آنها تحت کنترل دولت نیستند- چالشی را برای ثبات آینده افغانستان نشان میدهند.
قندوز ترکیبی از نیروهای امنیتی رسمی و غیررسمی را در افغانستان ارائه میکند؛ یعنی همان جایی که روسای این شبهنظامیان که ارتباط خوبی با هم دارند، نسبت به خلع سلاح یا صرف نظر از تاثیرگذاری بیمیل هستند. اینجا بر میراث جنگ یک دههای علیه شوروی سابق در افغانستان در دهه 1980 پا فشاری شده، که این باعث بینتیجه شدن تلاشهای دولت برای گسترش سیطرهاش در کشور شده است.
عبدالوصی که یک کشاورز با ریش سیاه و دستار قهوهای بر سر است، میگوید، "جنگ علیه طالبان کار دوم ماست"، اگرچه غیرنظامیان تحت رهبری او ترجیح میدهند که دولت آنها را آموزش دهد، به آنها پول پرداخت کند و آنها را به طور رسمی اعضای "پلیس محلی افغانستان" کند؛ برنامهای که به وسیله ژنرال دیوید پتروس انجام شد و از طرح گروه "پسران عراق" الگو گرفت که سنیهای عراق را علیه القاعده بسیج کرد.
عبدالوصی میگوید: اگر 30 سال به عقب برگردیم ما با این تفنگها سر و کار داشتیم. خانوادههای ما با شوروی سابق میجنگیدند، پس این میراث ماست. ما نمیتوانیم بدون تفنگ بخوابیم.
بعد از احترام و اکرام کسب شده از سوی شبهنظامیانی که حدود یک قرن قبل با انگلیس در افغانستان میجنگیدند، حالا آنها خود را "اَربکی" مینامند؛ اما این واژهای است که ظاهرا به وسیله شبهنظامیان حامی دولت، چه با اشتهار خوب و چه با اشتهار بد، استفاده میشده است.
محمد یاسر که مرد جوانی با ریشهای تازه درآمده و کلاه پشمی قهوهای روشن از ناحیهای نزدیک خان آباد است، میگوید: بله، ما داریم جنگ را میبریم، به این معنی که ما شورشیان را از ناحیهمان بیرون راندهایم.
شبهنظامیان "خوب" در برابر شبهنظامیان "بد"
وصی میگوید: "اگر اربکیای وجود نداشت، طالبان مردم بسیاری را یک شبه میکشت." او دو سال قبل به شبهنظامیان حامی دولت پیوست؛ یعنی همان زمانی که طالبان به خودرویی که او داشت میراند نارنجک پرتاب کردند.
وصی میگوید: "آنها مردمی را که به هر شکلی با دولت ارتباط دارند میکشند." وصی که تعداد قابل توجهی از اعضای خانوادهاش با دولت در ارتباطند نیز مورد هدف است. اما او مدعی است، مرکز این ولایت به خاطر وجود گروه "اربکی" امن است.
"گرن هواد"، یک محقق سیاسی در مرکز "شبکه تحلیل افغانستان" در کابل که از نزدیک رویدادهای قندوز را پیگیری میکند، میگوید، این شبهنظامیان محلی کشاورز باید "غیروابسته و پاک" در نظر گرفته شوند، زیرا آنها مستقل از "امیر میرعلم"، یکی از فرماندهان کلیدی محلی عمل میکنند. امیر میرعلم که زمانی با روسها میجنگید شبهنظامیانی را در کنترل دارد که به خشونت و سوء رفتار با غیرنظامیان شهرت دارند.
هواد در مصاحبهای در کابل گفت، میرعلم با افراد کلیدی در "کابل" و "قندوز" و افرادی که در گذشته تنها به صورت اسمی خلع سلاح شدند، روابط خوبی دارد. میرعلم برای جبران کمبود نیروی انسانی در قندوز از سال 2009 نقش قابل توجهی در استخدام شبهنظامیان به همراه هیات ملی امنیت افغانستان داشته است.
وی درباره شبهنظامیان میرعلم میگوید: در واقع ناامنی وجود داشته اما این موج جدیدی از ناامنی در قندوز است. اینها نماینده نیروهایی هستند که حاکمیت قانون و دولت ملی را تضعیف میکنند، آنها با مردم جنگیدهاند، اموال آنها را غارت کردهاند، خانهها را آتش زدهاند، آدم ربایی کردهاند و به زنان نیز تجاوز کردهاند -هر جرمی که در افغانستان دیده میشود توسط آنها انجام میشود.
هواد میگوید: حوزه شبهنظامیان میر علم دارد بزرگتر میشود، با این استدلال معمولی که آمریکاییها دارند میروند و طالبان در حال جذب نیرو هستند. دولت میگوید نیروهای امنیت ملی افغانستان پس از سال 2014 بهتر خواهند شد. اگر آنها دروغ نمیگویند باید این افراد را خلع سلاح کنند. اگر خواستی سیاسی وجود داشته باشد، چنین امری ممکن است.
این محقق سیاسی در وبلاگی در ماه نوامبر خاطرنشان کرد که تعداد شبهنظامیان حامی دولت در قندوز در حال افزایش است و "به نظر میآید نیروهای امنیتی استانی قادر به کنترل آنها نباشند."
هواد این گونه مینویسد: میرعلم، که بعد از عقب نشینی شوروی، ناگهان یکی از فرماندهان "ائتلاف شمال" شد که با طالبان میجنگید، به "عنوان مانع اصلی اجرای برنامههای خلع سلاح شناخته میشود."
این عضو شبکه تحلیلگران افغانستان به عنوان نتیجه میگوید: این شبهنظامیان هم اکنون منبع بزرگ آزار و اذیت مردم محلی شدهاند. اگر یک تلاش واقعی برای خلع سلاح به زودی، یعنی قبل از سال 2014، انجام نگیرد آنها میتواند تهدید اصلی امنیت این استان بعد از کاهش شمار سربازان ناتو باشند.
از مشکلات به ستوه آمده
پیشتر زنگ خطرها به صدا در آمده است. در گزارش بهار سال 2012 با عنوان "از اربکی تا پلیس محلی" که توسط کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان تهیه شده و بر پایه تحقیقی در دایرهای وسیع است، از این اظهار تاسف شده که حتی برنامه پلیس محلی دولت که هدفش جذب بعضی شبهنظامیان بوده با مشکلاتی توام بوده است.
با داشتن نرخ بیسودای بیش از 90 درصد، شماری از اربکیهایی که پلیس محلی شدهاند گروههای "مسلح غیرقانونی" اربکی و یا طالبان بودهاند. بر طبق این گزارش برخی استخدام شدههای پلیس محلی "به خاطر اعمال جنایی" بدنام بودند، "پیشینههای جنگی بد" داشتند و "حتی قاتلان زنجیرهای" بودند. این باعث میشود که مردم اعتماد خود را به اربکیهای پلیس شده و حتی به دولت از دست دهند.
شبهنظامیان در قندوز یک قدم پایینتر از زنجیره پاسخگویی هستند و سوء استفادهها گسترش یافته است. نتیجه این امر، دیدگاه شبهنظامیان آموزش دیده توسط نیروهای بومی را همانند دیدگاه کشاورزانی مانند یاسر و وصی تحت تاثیر قرار داده است. آنها میگویند قبل از اینکه به عنوان داوطلب سلاح در دست بگیرند، مدیر مدرسه آنها به خاطر تهدید طالبان مجبور شد بگریزد و آن دبستان- که در طول انتخابات پایگاه رای نیز بود - در آتش سوخت.
یاسر میگوید: ما تفنگهایمان را گرد آوردیم و آنها را به دست گرفتیم و اکنون این حضور ماست که فعالیتهای شورشی را کم کرده است. آنها بیشتر اوقات به مردم آسیب میرساندند و این باعث عصبانیت مردم شده بود، آنها به دفعات مدرسه را آتش زدند ...اما اکنون دختران و پسران به مدرسه میروند.
این مردان، هر دو میخواهند که شبهنظامیان "غیرقانونی" خلع سلاح شوند و شبهنظامیان "خوب"، مانند شبهنظامیان آنها، برای کارشان به رسمیت شناخته شوند. آنها گمان میکنند دو هزار تفنگ در منطقهشان وجود دارد که 1200 قبضه از آنها در اختیار "اربکیها" است. مقامات رسمی، آمار غیرنظامیان مسلح در قندوز را چیزی بین چند هزار تا 10 هزار نفر بیان کردهاند.
یاسر میگوید: هر خانواده یک اسلحه دارد.
یک آموزش دهنده کهنهکار پلیس در قندوز که به خاطر مسائل امنیتی خواست نامش فاش نشود، گفت: اگر دولت غیرنظامیان خوب را آموزش دهد، آنها میتوانند نقش بیشتری ایفا کنند.
این آموزشگر پلیس میگوید، اگر آنها خوب آموزش ببینند میتوانند خیلی تاثیر گذار باشند، زیرا آنها در تمام این مناطق هستند. وی اشاره کرد، دو سال پیش بعضی نواحی برای کارکنان دولت محدوده ممنوعه بود اگر چه استقرار پلیس و شبهنظامیان "خوب" از آن زمان تاکنون این مناطق را امنتر کرده است.
با این وجود خود این آموزش دهنده پلیس هم مجبور شد از خانهاش بگریزد.
او به خاطر میآورد: من میدانستم که روزی شخصی خواهد آمد و برایم مشکل ایجاد خواهد کرد.
او تمام خانوادهاش را به مرکز قندوز، که بزرگترین شهر این استان است، آورده است. وی میگوید: بعضی اوقات برمیگردم و روی زمین راه میروم، کشاورزان دیگر نیز در حال استفاده از آن هستند. این عادی شده است.
هواد ، عضو شبکه تحلیلگران افغانستان میگوید: شبهنظامیان میرعلم خیلی دردسر سازتر از مافیا هستند- آنها قاچاق میکنند، آدمربایی انجام میدهند و برای چیزی بیشتر از مسائل تجاری و بیشتر از مسائل قبیلهای آدم میکشند.
یاسر و وصی میگویند: این وقایع نباید با تلاشهای غیررسمی شبهنظامیان اربکی آنها اشتباه گرفته شود.
وصی میگوید: بیشتر ما کشاورزیم و در مزارعمان سکونت داریم، هیچ کس به ما چیزی پرداخت نمیکند. فرماندهان گروههای بزرگ از کشاورزان مالیات میگیرند، ما این کار را نمیکنیم. این دلیلی است برای آنکه آنها وجهه بدی دارند و برای تمام اربکیها بدنامی به بار آوردهاند.»
..............پایان پیام/ 218