مشخصات فیلم مروارید
کارگردان: سیروس حسن پور ـ تهیه کننده: جواد نوروزبیگی ـ مجری طرح: فرشته مهدی زاده ـ مدیر تصویربرداری: ساعد نیکذات ـ بازیگران: مهدی فقیه، سلیمه رنگزن، علیرضا اوسیوند، سید عبدالله موسوی، میرطاهر مظلومی، حسن ذاکری، سیروس کهوری نژاد و پریوش نظریه.
داستان فیلم مروارید
مروارید داستانی از یک خانواده است که در جزیره قشم زندگی میکنند و پدر خانواده از کودکی با صید مروارید روزی خانواده خود را تأمین میکرده است. در این میان پدر خانواده به علت تنگی نفس و ناراحتی قلبی در بیمارستان بستری و به علت نیاز به جراحی قلبی نیازمند پول است. پدربزرگ به همراه «ماهر» پسر کوچک خانواده برای تهیه پول دست به کارهای مختلفی می زنند . تا اینکه ماهر که شنیده سالهاست مروارید سیاه در جزیره دیده نشده و هر کس آن را پیدا کند پولدار میشود به همراه خواهر خود سعی میکند این نوع مروارید را پیدا کند. از سوی دیگر وی که برای دزدیدن تخم های یک لاکپشتی زخمی با عموی عقب افتاده اش در گیر است ناگهان متحول می شود و به عمو کمک می کند تا لاک پشت های نوزاد را که حالا سر تخم بیرون آورده اند، به دریا برساند. لاک پشت نیز برای این خوش خدمتی پسرک را به مروارید سیاه می رساند.
درباره کارگردان فیلم مروارید
«سیروس حسن پور» را باید سینماگر دوران کودکی و نوجوانی دانست . وی که بازیگری سینما را از همان دوران با بازی در فیلمهای "عمو سیبیلو" ، و بعدتر در "رگبار" و "سفر" «بهرام بیضایی» آغاز کرده است تا به امروز در این ژانر فعال بوده است.
بچه های فیلم های حسن پور کودکانی از جنس روستایی، ساده و بی تکلف اند. برخی آثار او که مورد تقدیر قرار گرفته و در جشنواره های کودک و نوجوان ایران و جهان جوایزی را کسب نموده اند عبارتند از: "کلاس اول"، رضایت نامه"، "غاز مهاجر"، "دهقان فداکار"، "چوپان دروغگو" و "نصمیم کبری".
نقد فیلم مروارید
از ویژگی های حسن پور می توان به "نگاه دوربین او" و "منظر روایی قصه اش متناسب با فهم و هیکل کودکان" اشاره کرد. حسن پور روحی سرزنده و طبیعت دوست نیز دارد . از این رو وی در فیلم سینمایی "مروارید" به زیبایی های زیر آب پرداخته و جزیره قشم و زندگی غواصان مروارید و حتی زندگی لاکپشتها را به تصویر کشیده است.
فیلم سینمایی "مروارید" در نوع خود روایت شیرینی از تلاش ماهر پسرک کوچکی است که می خواهد کاری بزرگ برای خانواده اش انجام دهد. تلاش حسن پور و عوامل "مروارید" برای تصویر زندگی غواصان و دردهای مردم رنجور جنوب و فیلمبرداری زیبای زیر آب و نگاه ارزشمندی که به طبیعت داشته اند نگاهی در خور و قابل تقدیر است.
اگرچه صحنه های زیبایی از بازی بچه ها یا تخم گذاشتن لاک پشت و بیرون آمدن نوزاد هایش از تخم از نقاط قوت فیلم حکایت می کند اما فیلم در کلیت خود از کاستی هایی رنج می برد. از بازی های ضعیف و متوسط بازیگران که بگذریم . قصه از چند پارگی و عدم انسجامی در خور برخوردار است.
"مروارید" با قصه غواصی که مشکل تنفسی و بیماری قلبی دارد آغاز می شود اما در ادامه به تلاش نافرجام پدرش برای تهیه مخارج درمان او می پردازد و وقتی پدر در این نبرد ناکام می ماند این بچه ها هستند که به میدان می آیند . گویی در آغاز تأکید بر روایت بیماری پدر است اما رفته رفته کفه تأکید روایت به نفع بچه ها و بویژه «ماهر» سنگین تر می شود.
همچنین علل و انگیزه های روایی نیز توجیهی برای ادامه ماجرا نیستند و نقشی کمرنگ را در پیشبرد قصه بر عهده می گیرند. گویی پس از پایان هر فصل، کارگردان، دیگر قصه ای برای ادامه دادن ندارد و به سادگی به دنبال ماجرایی جدید می گردد. همچنین انگیزه برخی اتفاقات از سوی شخصیت ها بدرستی توجیهی نمی یابد. به عنوان مثال علت اختلاف پدر با «گنجو» یا کمک کردن دوست ماهر در دادن وسایل غواصی به او به درستی بیان نمی شود.
اما نکته قابل تأمل در روایت "مروارید" غفلت کارگردان از تقابل میان مفهوم "توجه و احترام به طبیعت" و "اثر دعای بچه ها" است. در طول داستان تماشاگر شاهد آن است که مادر بزرگ دست های دختر را نقشی از حنا می زند تا دختر برای شفای پدرش دعا کند و به وی می گوید تا زمانی که این نقش ها از روی دستانت پاک نشده پدر شفا خواهد یافت؛ اما بعدتر افسانه دیگری در مورد توجه به لاک پشت ها برای بچه ها گفته می شود که آنها اگر به ساحل بیایند مایه خیر و برکت هستند و نباید آنها را مورد آزار و اذیت قرار داد. جالب آنکه در صحنه ای وقتی که بچه ها حالا دیگر به امید خیر و برکت به لاکپشت کمک می کنند و به موازات آن به صید مروارید می روند در نمایی دختر دست هایش را نگاه می کند و می گوید نقش حنا دارد پاک می شود و من این همه دعا خواندم پس چرا پدر خوب نشده است؟!
چنین نگاهی اگرچه می تواند ناآگاهانه در اثر گنجانده شده باشد اما باید دقت کرد تقابل افسانه ها با مفاهیم ارزشی و دینی ـ چون دعا و ذکر به درگاه حق ـ خود به نوعی در تضاد با هدف کارگردان و صاحب اثر است؛ چراکه حسن پور قصد دارد مخاطبش را با طبیعت و قدردانی از نعمت های آن آشتی دهد اما ناخواسته وی را در برابر روح طبیعت و "هستی بخش طبیعت" قرار می دهد!
افزون براین ها وقتی تکیه داستان برای شفای پدر به افسانه ای محلی بیش از دعای صادقانه کودکان استوار است، فرهنگ افسانه ای و اسطوره ای بر فرهنگ دینی ارجحیت داده شده است. بنابراین از هنرمند و فیلمسازی با روحی لطیف و در جستجوی زیبایی های نادیدنی زندگی، چنین غفلتی لغزشی ناپسند و غیر قابل توجیه به شمار می آید؛ چراکه فرهنگ این مرز و بوم که در بر دارنده افسانه هایی از برکت و احترام به طبیعت است از نگرش دینی مردمان آن حکایت می کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ