مشخصات فیلم تابستان طولانی
کارگردان: علی خزاعی فر ـ تهیه کننده: سیاوش حقیقی ـ مدیر فیلمبرداری: داوود رحمانی ـ دستیار کارگردان: حسن ناصری ـ صدا: محسن طیبی ـ موسیقی:مهدی حسنی ـ تدوین و جلوه های ویژه: سینا خزاعی فر ـ صحنه: حمید عامری ـ گریم: محمد قلی نژاد ـ برنامه ریز: فرزاد فضلی ـ مدیر تولید: ابراهیم اللهیاری ـ عکاس: ساناز بازیان ـ بازیگران: اميرحسين رفيعا، حسین طاهری، کیوان صباغ و روشنک سه قلعه گی.
داستان فیلم تابستان طولانی
فیلم، داستان «حسن» پسرک بازیگوش ده ساله ای است که در روستایی دورافتاده در جنوب خراسان زندگی می کند. همه مردان روستا به همراه پدر حسن به جبهه می روند و تنها کودکان، زنان و پیرمردان در روستا میمانند. حسن گمان می کند که در غیاب پدرش و بدون امر و نهیهای او بهترین تابستان عمرش را خواهد گذراند. اما اوضاع به دلخواه او پیش نمیرود.
در نبود پدر اتفاقات تلخی برای حسن میافتد و او را با روی دیگر زندگی یعنی مرگ هم آشنا میکند؛ نخست «اسمال»، پیرمرد تنهای روستا، در تنهایی خودخواستهای جان میسپارد و حسن اولین کسی است که پس از چند روز بیخبری، پیکر بیجان او را در خانهاش مییابد. مدتی بعد پاسداری به دیدن پدربزرگ میآید و خبری به او میدهد. پدربزرگ به حسن میگوید که پدرش اسیر شده است. خود پدربزرگ هم چندی بعد میمیرد و عروس و نوههایش را تنها میگذارد...
بدین ترتیب تابستانی که قرار بود بهترین تابستان حسن باشد، تلخترین و البته طولانیترین تابستان او میشود و گویی تا بازگشت پدر (هشت سال دیگر) به درازا می انجامد. پدر حسن پس از هشت سال مفقود الاثر بودن، یک روز بیخبر به خانه میگردد...
درباره کارگردان فیلم تابستان طولانی
«دکتر خزاعی فر» استاد دانشگاه فردوسی مشهد و سردبیر فصلنامه "مترجم" است. وی سه سالی است که به فیلم سازی روی آورده و پیش از این سه تله فیلم با نامهای «خیابان ارگ»، «کویر» و «کبوتر با کبوتر» را برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی مرکز خراسان رضوی و سیمای مراکز استانها ساخته است.
نقد فیلم تابستان طولانی
"تابستان طولانی" نخستین فیلم بلند علی خزاعی فر است که به تهیهکنندگی سیاوش حقیقی تولید شده و در بخش فیلمهای مسابقه اول (فیلم اولیها) به رقابت با دیگر فیلمها میپردازد.
فیلم با تیتراژی ساده ولی جذاب آغاز میشود که مراحل روتوش و آماده سازی عکسی را نشان میدهد که خانواده حسن همچون بیشتر زائران مشهد، ایستاده و با پشتزمینهای از تصویر حرم امام رضا(ع) گرفتهاند. این تیتراژ بیگمان در جلب توجه بیننده و تحریک کنجکاوی او مؤثر است، همانگونه که دقایق آغازین فیلم، تماشاگر را به دیدن ادامهی فیلم ترغیب میکند؛ کودکان روستا جنگبازی میکنند و حسن دوربین به دست در پشت سر نیروهای خودی قرار گرفته و به عنوان دیده بان وظیفه دارد در صورت حملهی دشمنان، دوستانش را خبر کند.
ولی حسن عاشق طبیعت است و هنگام دیدبانی چشمش به پرندهای (احتمالاً عقاب) میافتد و آنقدر محو تماشای او میشود که دوستانش از پشت سر به وسیله دشمنان غافلگیر میشوند. کارگردان در این بخش صحنههای زیبایی از بازی کودکان در گندمزارِ محصور در حصار کوههای بلند به تصویر کشیده است.
این زیبایی و جذابیت اما خیلی زود جایش را به صحنههای معمولی و کمرمق میدهد و برخلاف نظر کارگردان که در گفت وگویی گفته بود: «باید فیلم را ببینند تا متوجه تاثیر جادویی صحنههای آن شوند. تصویر نقش زیادی در تاثیر فیلم دارد و بازسازی فضای طبیعی بسیار تاثیرگذار است»، شاید بتوان گفت که او از رسیدن به این هدف بازمانده و از امکانات طبیعی فضا برای ساختن صحنههای چشمگیر بهرهی زیادی نگرفته است.
به کار گرفتن بازیگران بومی و سخن گفتن آنان به لهجه محلی اما قابل فهم مشهدی نیز از محاسن فیلم است که استفاده از اصطلاحات محلی را نیز باید به آن اضافه کرد. از جمله اصطلاح «کِرِی نمیکنه»، به معنی «صرف نمیکنه»، که بهجا و بهموقع در چند دیالوگ استفاده شده است.
اما طولی نمیکشد که فیلم به سربالایی خستهکنندهای میرسد که ویژگی اغلب فیلمهای تلویزیونی ما است. گاه آنقدر کند روایت میکنند که گویی نه یک فیلم حداکثر 90 دقیقهای، بلکه یک سریال 90 قسمتی قرار است ساخته شود و برای همین هم هیچ عجلهای در کار نیست!
اگر داستان اصلی را سرگذشت یک کودک ده ساله روستایی در زمان جنگ فرض کنیم، باید گفت که ساختار فیلم گاه بیننده را به تردید میاندازد و او را با این پرسش روبهرو میکند که «نکند داستان اصلی چیز دیگری است؟!» دستکم این نکته را به جرأت میتوان گفت که فیلم در نشان دادن رنج یک کودک کمسن و سال که پدرش به جنگ رفته و برنگشته است و درست در دورانی که باید بازی و بازیگوشی کند، از او انتظار میرود که «مرد خانه» باشد، موفق نبوده است.
در این میان بویژه باید از نقص بازیگری یاد کرد و از عدم توفیق کارگردان در گرفتن بازی از بازیگران. کارگردان میتوانست بیش از این از تواناییهای بازیگران ـ بخصوص بازیگران نقش حسن (اميرحسين رفيعا) و مادر او ـ برای رسیدن به هدف خود استفاده کند.
عدم انسجام فیلم و وجود خردهداستانهایی که به خوبی به هم وصل نمیشوند و داستان اصلی را پیش نمیبرند، از مشکلات دیگر فیلم است. اتفاقات ریز و درشتی در فیلم میافتد که به نظر میآید یک تدوین قوی میتوانست آنها را به خوبی به هم بچسباند و با حذف برخی زواید، داستان را منسجمتر کند.
با اینهمه اگر بخواهیم در مقیاس تلهفیلم به داوری بنشینیم، باید بگوییم که «تابستان طولانی» یک سر و گردن از بسیاری از محصولات سیمای استانها بالاتر است و به عنوان نخستین کار داستانی بلند علی خزاعی فر، قابل قبول از کار در آمده است.