خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳
۲۳:۱۶
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۱۳ بهمن
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
387211

نگاه دینی به سیمرغ سی و یکم ـ 18

نگاه معصومانه به پرونده هسته ای / نقد فیلم سینمایی" تنهای تنها تنها"

به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ فیلم سینمایی " تنهای تنها تنها " (یا "رنجرو ") نخستین ساخته سینمایی بلند «احسان عبدی پور» با تهیه‏ کنندگی «ادریس عبدی‌پور» دیشب و در چارچوب برنامه های دومین روز سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. آنچه در پی می‏آید نگاهی نقادانه به این اثر است.

آآ

مشخصات فیلم تنهای تنها تنها

نویسنده و کارگردان: احسان عبدی‌پور ـ تهیه کننده: ادریس عبدی‌پور ـ فیلم‌بردار: ساعد نیک‌ذات ـ صدابردار: مهران ملکوتی ـ تدوین‌گر: بهرام دهقانی ـ طراح و اجرای گریم: جلال امیری مرند ـ طراح صحنه و لباس: نیلوفر فولادی ـ مدیر صحنه: عباس اهوازی ـ بازیگران: میثم فرهومند، آرمان هوانسیان، ابراهیم تمهید، عباس جوادی، آنا پانوسیان، تیگران خزمالیان، عباس باک، حسین قفلی، محسن مکاری و غلامرضا فرح زاده

  

داستان فیلم تنهای تنها تنها

«عبدالکریم» ـ معروف به «رنجرو» ـ پسرکی بوشهری است که در یکی از روستاهای اطراف نیروگاه اتمی بوشهر زندگی می‌کند. او با پسرکی روسی، که پدرش از مهندسان روسی نیروگاه است دوست می‌شود؛ اما تحولات جهانی بویژه پرونده هسته‌ای ایران و واکنش‌های اطرافیان، دوستی صادقانه و بی‌آلایش آنها را تهدید می‌کند.

رنجرو ماهی‌فروش است و از زبان روسی جز چند جمله که به درد ماهی فروشی می‌خورد نمی‌داند و «اَلِگ» دوست روس او هم از فارسی همان مقدار را می‌داند که رنجرو هنگام دوره‌گردی برای فروش ماهی فریاد می‌زند. زنی روس، که او نیز از مهندسان نیروگاه بوشهر است نقش مترجم آنها را بازی می‌کند.

رنجرو چند بار در پی سرزنش‌های خانواده‌اش، که می‌ترسند او بر اثر این رفاقت، کمونیست شود، از دوست روس‌اش جدا می‌شود تا اینکه سرانجام به خاطر گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، فعالیت نیروگاه متوقف می‌شود. مهندسان روس بوشهر را ترک می‌کنند، بوی جنگ به مشام می‌رسد و نیروهای ارتش آماده دفاع می‌شوند و ...

درباره کارگردان فیلم تنهای تنها تنها

«احسان عبدی پور» کارشناس سینما و فیلمساز جوان بوشهری است که ساخت فیلم‌هایی چون "توماج" و "یک بعد از ظهر تابستان" را در کارنامه دارد. وی پیشتر نیز با فیلم‌هایی چون "افسانه 98" و "همسنگار" به جشنواره فجر آمده و موفقیت‌هایی کسب کرده بود.

"تنهای تنهای تنها" نخستین اثر بلند عبدی پور است که به سفارش صدا و سیمای مرکز بوشهر ساخته شده و نام آن نخست "رنجرو" بود که کارگردان آن را تغییر داد. وی درباره دلیل این تغییر نام گفت: "اسم فیلمم را به «تنهای تنهای تنها» تغییر دادم چون به نظرم کارکرد بهتری برای فیلم داشت و بهتر می توانست آن را توضیح دهد".

نقد فیلم تنهای تنها تنها

"تنهای تنهای تنها" را از همین حالا می‌توان یکی از مدعیان بخش نگاه نوی جشنواره سی و یکم دانست. همه چیز دست به دست هم داده تا فیلم را به موفقیت برساند؛ فیلمنامه خوب، کارگردانی قوی، بازی‌های دلنشین، و صدا و تصویر قابل قبول.

عبدی پور می‌خواهد از زبان «رنجرو» و «الگ»، با لهجه بوشهری و به زبان روسی، بگوید: "آی آدم‌ها! شما را به خدا، به ما و به دوستی‌های ما رحم کنید". این فیلم می‌خواهد از زبان دو پسربچه خطاب به قدرت‏های جهانی بگوید که جنگ چیز وحشتناکی است و شما حق ندارید بر روی مبل‌های راحتی‌ اتاق‌های خود در آن سر دنیا لم بدهید و برای به راه انداختن جنگ در یک سوی دیگر دنیا تصمیم بگیرید؛ و انصاف باید داد که او این حرف را ساده، بی‌تکلف و جز در بخشی کوتاه در پایان فیلم، به دور از شعارزدگی گفته است.

کارگردان قصد دارد به مخاطب نشان بدهد که دوستی و عشق، مرز و جغرافیا نمی‌شناسد و ربطی به اینجایی یا آنجایی بودن ندارد. رنجرو الگ را دوست دارد و اصلاً نمی‌فهمد "کمونیست" یعنی چه! و وقتی که مادرش بر اثر القائات برادرشوهرش ـ که از مهندسان روس نیروگاه زخم خورده است ـ از رنجرو می‌پرسد: "راستشو بگو، تو کمونیست شدی؟!" رنجرو با سادگ معصومانه‌ای می‌گوید: "نمی‌دونم، فقط می‌دونم پشت سرم یه خرده سفت شده!" و مادر برای آنکه مطمئن شود پسرکش کمونیست نشده، شروع به سؤال و جواب می‌کند: "بگو ببینم بعد از اینکه ما مردیم، مارو کجا می‌برن؟" و رنجرو پاسخ می‌دهد: "نمی‌دونم، ولی مطمئنم تو رو می‌برن بهشت". مادر ادامه می‌دهد: "پیامبر ما کیه؟" و وقتی رنجرو پاسخ می‌دهد: "حضرت محمد(ص)" مادر خیالش راحت می‌شود و خدا را شکر می‌کند.

رنجرو تا آخر هم نمی‌فهمد کمونیست یعنی چه و تحریم یک‌جانبه یعنی چه و ... . آنچه او می‌فهمد، این است که الگ را، که تنهای تنها است و مادرش پس از غرق شدن دخترش دچار اختلال روانی شده و به بیمارستان روانی رفته است، دوست دارد. او نمی‌فهمد که چرا یک عده باید بتوانند تکلیف همه چیز ـ از جمله رابطه آنها ـ را تعیین کنند. اینجا است که فیلم همراهی مخاطب را برمی‌انگیزد و تماشاگر دوست دارد به او بگوید: "رنجرو، تو تنها نیستی؛ ما هم مثل تو می‌اندیشیم".

بازی‌های فیلم "تنهای تنهای تنها" در حد بسیار خوبی است و به همین علت نه تنها لهجه بوشهری رنجرو، که حتی زبان روسی الگ هم مانع برقراری ارتباط بین بیننده و فیلم نمی‌شود. سادگی جنوبی رنجرو و گریه‌های صادقانه الگ، حتی در آنجا که دیالوگ‌های روسی زیرنویس نمی‌شوند، پیام را به مخاطب می‌رساند

کارگردان همچنین با زیرکی تمام و بی‌آنکه گرفتار کلیشه و شعار شود، فقر و مشکلات مردم بوشهر را به تصویر می‌کشد. رنجرو بالن تحقیقاتی نیروگاه اتمی را بشقاب پرنده می‌انگارد و کمی هم از تخیل خود کمک می‌گیرد تا لاک‌پشت را همان موجود فضایی بپندارد که پس از دیدن رنجرو تغییر قیافه داده است! الگ هم به کمک او می‌آید و می‌گوید: "دوستان این موجود فضایی چند روز دیگر به دنبال او خواهند آمد. اگر تا آن زمان او را سالم نگه داریم، آنها هدیه بزرگی به ما خواهند داد" و هدیه‌ای که رنجرو می‌خواهد، فقط و فقط یک آفتابه طلا است تا پدرش با فروش آن بتواند جهیزیه‌ای برای دخترش ـ که چند سال است نامزد کرده است ـ فراهم کند. گرچه این بوشهری رفیق‌دوست، در ادامه از این آرزو هم دست می‌کشد و تصمیم می‌گیرد که اگر فضایی‌ها آمدند، فقط آرزوی الگ را از آنها بخواهد؛ الگ دلش می‌خواهد مادرش به خانه برگردد و شبها پیش از رفتن و بستن در اتاق پسرش، به او شب به خیر بگوید.

عبدی پور با مهارت تمام از بازیگران بومی‌اش بازی گرفته و فضاهایی ساخته که به نظر خیلی واقعی می‌آیند. او از طنز هم به خوبی و فراوانی بهره گرفته و تماشاگر بارها و بارها در طول تماشای فیلم، صدایش را به خنده بلند می‌کند. البته هر جا هم که اقتضا کند، کارگردان بلد است اشک تماشاگر را نیز دربیاورد.