به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ جوانآنلاین نوشت: میلیونها دلار کمک به شورشیان سوریه، ارسال سنگین سلاح به داخل این کشور، برپایی اردوگاههای آموزش به شورشیان در ترکیه، حمایت اطلاعاتی سرویسهای متعدد جاسوسی غرب از شورشیان و حتی ورود افسران نظامی اطلاعاتی این سرویسها به داخل خاک سوریه برای هدایت گروههای مسلح شورشی از جمله بخشهای مختلف این برنامه بوده که طی ماههای اخیر اجرا شده است.
تنها عنصر باقیمانده در این برنامه نقش رژیم اسرائیل بود که آن هم با حمله جنگندههای این رژیم به حومه دمشق در سحرگاه روز چهارشنبه ۳۰ ژانویه انجام شد. این حمله باعث شد تا ماهیت بحران سوریه بیش از گذشته معلوم شود و اینکه حمایت محور غربی عربی از گروههای مسلح شورشی در سوریه به دلیل ادعاهایش مبنی بر کمک به معترضین سوری نیست، بلکه مسئله اصلی در محور مقاومت و نقش نظام سوریه در آن است.
نظام سوریه در محور مقاومت نقش خط مقدم را دارد و حمله جنگندههای اسرائیلی تأییدی است بر این نقش و با توجه به این موضوع است که محور غربی عربی برنامه گسترده خود را برای شکست نظام سوریه تدوین کرد و با بهای سنگین انسانی و مالی مصر به اجرای آن است.
حمله جنگندههای اسرائیل باعث شد تا گذشته از واکنش و محکومیت کشورهایی نظیر ایران، عراق، مصر، لبنان، روسیه و چین، حتی کسی مثل نبیل العربی، دبیرکل اتحادیه عرب، نیز نتواند سکوت کرده و مجبور شود آن را محکوم کند.
نبیل العربی یکی از بازیگران برنامه غربی عربی علیه نظام سوریه بود که در کنار شیخ حمد بن جاسم، نخستوزیر قطر، مجریان اصلی آن در منطقه بودند، اما العربی نمیتوانست در مقابل حمله اسرائیل سکوت کند، چراکه این حمله از موارد آشکار تجاوز به خاک عربی است و او به عنوان دبیرکل اتحادیه عرب مجبور به واکنش بود. به هر حال، این حمله پرده از بحران سوریه برداشت و نشان داد که مسئله اصلی مقاومت در برابر اسرائیل است، اما موضوع مطرح در وضعیت فعلی این است که چرا اسرائیل و به ویژه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم، حاضر به انجام این حمله شده است؟
قبل از هر چیز باید توجه داشت که اسرائیل از مدتها پیش خود را آماده این حمله میکرد، چنان که المنار از نشست محرمانه سران و نمایندههای ترکیه و قطر با نماینده ویژه نتانیاهو در تلآویو خبر داده بود تا اسرائیل را برای حضور مستقیم در بحران سوریه ترغیب کنند و ارتش لبنان نیز گزارش داده که جنگندههای اسرائیل تا قبل از حمله به حومه دمشق ۱۶ عملیات تمرینی در حریم هوایی لبنان انجام داده بودند. گذشته از این، نیویورک تایمز گزارش کرده دولت اسرائیل امریکا را از حمله خود با خبر کرده بود و از این رو، میتوان گفت که اسرائیل با یک برنامه از قبل طراحی شده اقدام به این حمله کرده و روشن است که در این امر اهداف خاصی را مد نظر داشته است.
اهداف اسرائیل از این حمله را میتوان به طور کلی مرتبط به اتفاقات داخلی اسرائیل و وضعیت بحران سوریه دانست که به عنوان دو طرف تقابل ارتباط متقابلی با یکدیگر دارند. انتخابات پارلمانی اسرائیل در ۲۲ ژانویه برگزار شد و نتیجه آن چیزی نبود که مورد انتظار نتانیاهو باشد. تارنمای فارین پالیسی در تحلیلی چنین ارزیابی کرد که نتیجه انتخابات اسرائیل بر خلاف روند پیشبینیها از آب درآمد، زیرا ائتلاف حزب راستگرای لیکود با دیگر احزاب دست راستی امیدوار به کسب ۴۸ کرسی بود، اما این ائتلاف تنها موفق به کسب ۳۱ کرسی شد. نتانیاهو با این نتیجه یک چهارم از کرسیها را در کنست از دست داده و حتی نمیتواند کابینه ائتلافی قبل را نیز حفظ کند و در این صورت، مجبور است تا با یک مانور نظر احزاب مذهبی را برای تشکیل کابینه به سوی خود جلب کند. حمله به دمشق چنین مانوری است تا نتانیاهو حداقل کار ممکن را برای تشکیل کابینه آینده انجام داده باشد.
از سوی دیگر، روند اوضاع به گونهای است که نتانیاهو حتی با تشکیل کابینه ائتلافی نیز مجبور به دادن امتیازهایی است، زیرا ضعف موقعیت سیاسی در داخل او را مجبور به تمکین در برابر خواستهای امریکا خواهد کرد و جریان اوضاع در سوریه به گونهای است که او به سختی خواهد توانست دست به ماجراجوییهایی از این دست بزند. هماکنون و با تضعیف فزاینده گروههای مسلح شورشی، دیگر راهی جز مذاکره با نظام سوری برای رهبران این گروهها باقی نمانده و حتی ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، نیز از انجام مذاکرات بین آنان با نظام سوریه دفاع کرده است. معلوم است که بحران سوریه با این مذاکرات به مراحل پایانی خود خواهد رسید و برای سران تلآویو فرصت اندکی برای ضربه زدن به توان نظامی سوریه و در اصل، جبهه مقاومت باقی مانده و سعی کرده تا با حمله چهارشنبه از آخرین فرصتها استفاده کند. شاید نتانیاهو به این دلیل سعی کند باز دست به چنین حملاتی بزند، اما سکوت معنادار امریکا و اتحادیه اروپا بعد از حمله چهارشنبه حاکی از عدم حمایت آنان از او است. در واقع، نتانیاهو با این حمله سعی داشت تا نتایجی در داخل و در برابر جبهه مقاومت به دست آورد، اما این نتایج آن قدر ضعیف هستند که جز یک بازی سوخته دستاورد دیگری برای او نداشته است.
...............پایان پیام/ 218