به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ فیلم سینمایی "گهواره ای برای مادر" به کارگردانی «پناه بر خدا رضایی» با تهیه کنندگی «پناه برخدا رضایی و محمد احمدی» در چارچوب برنامه های دومین روز سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. آنچه در پی میآید نگاهی دینی به این اثر است.
مشخصات فیلم گهواره ای برای مادر
کارگردان: پناه برخدا رضایی ـ تهیه کنندگان: پناه برخدا رضایی و محمد احمدی ـ طرح فیلمنامه: پناه برخدا رضایی ـ فیلمنامه: حسین مهکام ـ مدیر فیلمبرداری: محمد احمدی ـ صدابردار: عباس رستگارپور ـ طراح چهرهپردازی: مهرداد میرکیانی ـ طراح صحنه و لباس: بابک کریمی طاری ـ تدوین: مستانه مهاجر ـ صدا گذاری و میکس: امیرحسین قاسمی ـ موسیقی: پیمان یزدانیان ـ مدیر تولید: عباس کلانتری ـ برنامهریز و دستیار اول کارگردان: روزبه سجادی حسینی ـ نورپرداز: عباداله به افروز ـ چهرهپرداز: ساناز سرمدی ـ بازیگران: الهام حمیدی، امیر آقایی، چکامه چمنماه، غزل صارمی، فرحناز منافی ظاهر، افسر اسدی، هایده حائری، مهران رجبی و نیکا خسرو آبادی.
داستان فیلم گهواره ای برای مادر
فیلم گهواره ای برای مادر داستان یک دختر جوان طلبه به نام «نرگس» است که ادبیات روسی را در دانشگاه مسکو به اتمام رسانده است و اینک درس طلبگی میخواند و قرار است برای تدریس به دانشجویانی که تازه مسلمان شدهاند به روسیه برگردد.
اما مادر نرگس زمین گیر شده و پرستاری ندارد. پرستارهایی هم که برای مراقبت از مادر دعوت می شوند، به دلایلی نمی مانند. مادر با اینکه قدرت تکلم ندارد با فشردن دستش به دختر اجازه رفتن می دهد ولی دخترمردد است. نقش اول فیلم به مرور و با تماس از روسیه و سپس تماس از حوزه علمیه، بیشتر در منگنه قرار می گیرد. وی یک بار وسوسه می شود و با خانه سالمندان تماس میگیرد اما بلافاصله پشیمان میشود.
سرانجام نرگس از بین دو انتخاب ـ یکی خدمت به مادر و دومی موقعیت شغلی در خارج از کشور ـ اولی را انتخاب می کند و در پایان فیلم، مادرش را به دلیل علاقه ای که به مزرعه ی آفتابگردان داشته، به آنجا میبرد و در میان گل های آفتابگردان همانطور که مادر را به آغوش کشیده، خودش را گهواره ای برای مادر قرار می دهد.
درباره کارگردان فیلم گهواره ای برای مادر
«پناه بر خدا رضایی» به عنوان کارگردان، تنها دو فیلم در کارنامه دارد: "چراغی در مه" (۱۳۸۶) و "گهوارهاي براي مادر" (۱۳۹۱)؛ اما وی تهیه کنندگی فیلمهای "گهواره ای برای مادر" و "دختر... پدر... دختر" و نیز نویسندگی فیلم تحسین شده اش "چراغی در مه" را بر عهده داشته است.
نقد فیلم گهواره ای برای مادر
فیلم "گهواره ای برای مادر" دارای تم مذهبی است و حرف اصلی آن "دشواری انتخاب" است؛ بین ماندن و رفتن، و بین خدمت به مادر و موقعیت ممتاز شغلی؛ موضوعی انسانی که برای بسیاری از افراد در جامعه به وجود میآید.
ساختن فیلم درباره یک زن طلبه در سینمای ایران سابقه ندارد. تاکنون در ایران درباره مردان طلبه فیلمهای نسبتاً زیادی ساخته شده است؛ اما درباره یک زن طلبه و شرایط زندگی وی تاکنون هیچ کار بلندی ساخته نشده بود. این یک امتیاز محسوب می شود، اما به شرطی که در پرداخت داستان نیز به بلوغ رسیده باشد. اما به نظر میرسد کارگردان فیلم پرداخت درستی از فضای طلبگی نداشته است. وی برای اینکه چنین فضایی را ترسیم کند عناصر مذهبی فیلم را غلیظ کرده است و دائماً صدای اذان و سخنرانی و زیارت بخش میشود! عناصری مانند استفاده نماهای پن و نماهای از بالا با تأکید بر معماری سنتی، پخش صحنه نماز خواندن، تیمم کردن مادر، امامزاده رفتن، قرآن خواندن، گوش کردن ترجمه قرآن به زبان روسی، تسیبح داشتن، منبر رفتن، تدریس، صحبت های عرفانی با ادبیات قدیمی و سنگین، برجسته نشان دادن کفش های پاشنه بلند، ادبیات خاص مدیر حوزه (وقتی با نرگس صحبت های روزمره می کند گویی بالای منبر نشسته است) و ...
لوکیشنهای فیلم به تنهایی زیبا و چشم نواز هستند؛ اما انتخابهایی که در این زمینه انجام گرفته، برای این فیلم انتخاب درستی نبوده و در خدمت داستان قرار نگرفته است. مثلاً کارگردان اصرار فراوانی به نشان دادن فضای معماری سنتی داشته است؛ در حالی که در عالم خارج و واقع، حوزههای علمیه محدودی دارای چنین معماری هستند و اغلب حوزه های ما ـ بویژه حوزه های علمیه خواهران که اکثراً پس از انقلاب تأسیس شده اند ـ دارای ساختمان های معمولی هستند.
اینگونه استفاده از عناصر غیر واقعی، خواسته یا ناخواسته باعث جداسازی طلاب و روحانیت از مردم می شود. نتیجه این تصاویر این است که بیننده تصور کند قشر طلبه و روحانی دنیای خاص خود را دارند و نمی توان با این ها زندگی کرد.
اما واقعیت این است که دغدغه یک طلبه جوان ارتباط با مردم است و فرصتها را غنیمت می شمارد تا برای تبلیغ دین از آن بهره بگیرد؛ اما در این فیلم، اگر ارتباطی هم صورت می گیرد از طریق نرگس صورت نمی گیرد؛ مثلاً در سکانس قطار نرگس این فرصت را براحتی از دست می دهد.
صراط مستقیم روحانیت در لبه باریکی قرار دارد که در عین زهد و دوری از تعلقات دنیوی، نباید به دوری از مردم ختم شود. اما اینجا هرچند که نرگس می خواهد با رفتن به تبلیغ در بطن مردم زندگی کند، اما تأکیدات فراوانی که در کلیت فیلم شاهدش هستیم، ناخواسته فاصله گرفتن و دور شدن روحانیت از مردم را به نمایش می گذارد.
نقش برادر نرگس، کمرنگ بوده و توانسته است فراز و فرودهای مناسبی برای بهتر شدن فیلم به وجود آورد. همچنین موضوع خواستگار نرگس نیز روی فیلم ننشسته است. علاوه بر اینکه کارگردان موفق نشده تا به صورت ملموس به بیننده القاء کند که نرگس به خاطر مادرش فعلاً قصد ازدواج ندارد؛ وگرنه وقتی یک خانم طلبه به عنوان الگوی جامعه قرار می گیرد، نباید این اندازه در ازدواج خود تأخیر کند.
نکته دیگر اینکه پایان بندی فیلم، با کلیت اثر بیگانه است. این پایان بندی بیشتر برای این بوده که گهواره شدن نرگس برای مادرش را نشان بدهد. لذا در اواسط فیلم، از یک مزرعه آفتابگردان صحبت می شود تا به اصطلاح نشانه گذاری برای آخر فیلم شود اما این مزرعه ارتباط چندانی با قبل و بعد از آن صحنه برقرار نمیکند و پایان بندی، تحمیلی به نظر میرسد.