فیلم سینمایی " برلین منفی 7" به کارگردانی «رامتین لوافی پور» و تهیه کنندگی « سیامک پور شریف» دیشب و در چارچوب برنامه های سومین روز سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. آنچه در پی میآید نگاهی دینی به این اثر است.
مشخصات فیلم برلین منفی هفت
کارگردان: رامتین لوافی پور ـ تهیه کننده: سیامک پورشریف ـ فیلمنامه :محمد رضا گوهری ؛ فیلمبرداری : فرشاد محمدی ، صدابردار: بهمن اردلان ؛ تدوین : مصطفی خرقه پوش ـ بازیگران: تام بیشاپ، مصطفی زمانی، کارولین ایشهورن، مسعود رایگان، دنیس یسیل بیچر ،حلیما ایلتر و سمیر فوکس.
درباره کارگردان فیلم برلین منفی هفت
«رامتین لوافیپور» که فارغ التحصیل دانشکده صدا وسیما است، فعالیت هنری خود را با عکاسی و ساخت فیلم کوتاه و مستند در انجمن سینمای جوان آغاز کرد. از آثار او می توان به "باد فقط در آسمان نمیوزد"، "یک دو سه"، "باد درخاموشی خاک" و "پشت آن تپه برفی" اشاره کرد.
وی برای آثارش برنده جوایز متعددی از جشنوارههای داخلی و خارجی همچون بهترین فیلم جشنواره بین المللی سیدنی، جایزه یونیکا، بهترین فیلم مستند از جشنواره بارسلون، جایزه جشنواره مستند کیش، جایزه جشنواره فیلم هایدینیرویش و ... شده است.
اولین فیلم سینمایی لوافی پور «آرام باش و تا هفت بشمار» (1378) نام دارد. این فیلم در بیش از پنجاه جشنواره بین المللی از جمله : "جشنواره پوسان"، "سیاتل"، "مونترال"، "هنگ کنگ"، "مونیخ" و .... شرکت کرده و اوّلین فیلم ایرانی بود که برنده جایزه ببر طلایی ازجشنواره بین المللی رتردام شد. مجله سینمایی ورایتی که یکی از مهمترین مجلههای سینمایی جهان است از آن فیلم به عنوان یک اثر زیبا و پرترهای شاعرانه یاد کرده است که تصاویر زیبا و انسانی اش را با روایتی قدرتمند و ساختاری حرفه ای به تصویر میکشد.
داستان فیلم برلین منفی هفت
فیلم "برلین منفی هفت"، داستانی ضد جنگ دارد . «عاطف» همراه دختر و پسر بیمارش، مهاجرانی عراقی هستند که به برلین گریخته اند. عواقب جنگ و حمله آمریکا به عراق آنها را به دنبال جایی برای زنده ماندن می کشاند. برلین جایی است که خطری زندگی شان را تهدید نمی کند؛ اما همه زندگی زنده ماندن نیست. عاطف در برلین با «بهروز» آشنا می شود؛ جوان ایرانی عاشق موسیقی که برای درس خواندن در دانشکده موسیقی به برلین آمده است و با مشکلات پناهندگی درگیر است.
نقد فیلم برلین منفی هفت
برلین منفی هفت اثری متفاوت از لوافی پور به شمار می آید که هر چند دومین ساخته او است اما از آن به عنوان نخستین ساخته وی یاد میشود!
فیلم، ریتمی کند و غیر قابل باور دارد که به همراه سردی و خاموشی بر تمامی اجزای فیلم اثر گذاشته است. بازیها بی رمق و سرد هستند و داستان نیز با اینکه دست مایه خوبی برای روایتی هیجان انگیز و پر کشش دارد تا پایان بر رویکرد خنثای خود اصرار دارد.
حتی نگرش ضد جنگ فیلمساز نیز به گونه ای است خنثی روایت میشود؛ در حالیکه در جنگی ظالمانه و نابرابر، سردی و خاموشی تا این حد خود نوعی پذیرش فضای جنگ و ستم است.
اما فیلم در عین آرامش و فضای سرد و شکننده اش، ساختاری کوبنده و ویرانگر دارد. عاطف و خانواده اش در فیلم بیش از آنکه تصویری از دردهای یک خانواده از هم پاشیده در جنگ را روایت کنند تصویر خانواده ای را روایت می کنند که دچار آسیب در روابط فردی و ارتباط متقابل هستند. عاطف مردی درونگرا و عصبی است که حتی توان برقراری ارتباط درست با دخترش را نیز ندارد. از این رو کودک خرد سال عاطف دنیای قفل شده و سکوت ویرانگر او را تصویر میکند؛ سکوتی که در پایان داستان وقتی شاهد بارش سپیدی بر زندگی تیره او هستیم از زبان کودک فریاد می شود و او را به گفتن وا می دارد. اما نکته انجاست که این سپیدی پس از پذیرش پناهندگی آنها و آزادی عاطف از زندان آغاز می شود؛ آزادی ای که به کمک یک پزشک آلمانی برای یک خانواده عرب عراقی حاصل شده است!
رویهمرفته فیلم از ساختاری استاندارد برخوردار است اما همچنان مشکل قصه گویی و جذاب بودن در آثار ایرانی، مشکل عمده فیلمسازی ماست.
نکته دیگری که در این فیلم حائز اهمیت است، حضور دختر جوان عاطف است که به خاطر مشکلات وی، به خانواده اش پناهندگی داده می شود. دختر به محض ورودش به برلین خود را می بازد و با پدرش شروع به مخالفت و ناسازگاری می کند. در ادامه دختر برای نزدیک شدن به پسری از پناهندگان، حجاب خود را بر می دارد و با این کار، فرهنگ و ارزش های خود را در جامعه و زندگی جدیدش نا کارآمد میبیند. تأکید بر این صحنه در جایی است که دختر به پزشک آلمانی می گوید برای دختری با مشکلات او جایی برای زندگی در کشورش نیست. دختری که باید نماد فرهنگ و زایش ارزشهای یک جامعه باشد براحتی فرهنگ خود را عقیم می بیند و مسحور شده، به دنیا و آواهای آدمهایی غیر از خانواده و فرهنگ خود چشم می دوزد تا آنجا که از برادر زبان بسته خود نیز خسته و گریزان است و سرانجام راه رستگاری را در رفتن به سوی فرهنگ و هویتی جدید می بیند.
به عنوان هنرمندی از دیار درد و رنج و کسی که تجربه جنگ را با خود داشته است جای این سؤال از کارگردان اثر باقی می ماند که چرا همواره این وادادگی و رها شدن در فرهنگ غیر خودی، دغدغه ای است که باید به هر شیوه در آثارمان به آن بپردازیم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای دیدن لینک این نقد در سایت "هنر اسلامی" اینجـا را کلیک کنید.