خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳
۲۲:۵۵
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
چهارشنبه
۱۸ بهمن
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
اختصاصی ابنا
کد خبر:
388602

نگاه دینی به سیمرغ سی و یکم ـ 31

نابودی در اوج زیبایی / نقد فیلم سینمایی "آسمان زرد کم عمق"

فیلم سینمایی " آسمان زرد کم عمق" به کارگردانی « بهرام توکلی » و تهیه‏ کنندگی «سعید ملکان» در چارچوب برنامه های سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. آنچه در پی می‏آید نگاهی دینی و نقادانه به این اثر است.

آآ

مشخصات فیلم آسمان زرد کم عمق

نویسنده و کارگردان: بهرام توکلی ـ تهیه کننده: سعید ملکان ـ مدیر فیلمبرداری: پیمان شادمانفر ـ صدابرداران: محمود سماک باشی، رضا نظری ـ طراح چهره‌پردازی: سعید ملکان ـ تدوین: بهرام دهقانی ـ دستیار کارگردان و برنامه‌ریز : علیرضا نسایی ـ طراح صحنه و لباس : امیر حسین حداد ـ صداگذار: فرامرز ابوالصدق ـ مدیر تدارکات: شادروان امیر نوروزی ـ  جانشین تولید : حیدر زرقومی ـ منشی صحنه: سحر غمخوار، پانته آ حسینی ـ بازیگران: ترانه علیدوستی، صابر ابر، سحر دولتشاهی، سعید چنگیزیان و حمیدرضا آذرنگ.

داستان فیلم آسمان زرد کم عمق

"آسمان زرد کم عمق" به شخصیت زن و شوهری جوان به نام های «غزل» و «مهران» و رابطه آنها در زندگی مشترک می پردازد؛ رابطه ای که به علت ابهام در نمایش شخصیت ها، به بیننده اجازه تمرکز و شناخت صحیح از نوع نگارش آنها را نمی دهد.

در این فیلم غزل دچار نوعی بیمار توهم است و مهران مرد عاشقی است که با علاقه زیاد به همسرش به دنبال یافتن راهی برای درمان مشکلات روانی همسرش می باشد؛ هرچند در این بین خود او نیز ناخواسته وارد دنیای توهم شده و گذر زمان شرایط مهران را بیش از پیش شبیه غزل می کند.

درباره کارگردان فیلم آسمان زرد کم عمق

«بهرام توکلی» متولد 1355 در تهران و تحصیلکرده مقطع کارشناسی در رشته تئاتر و کارشناسی ارشد فیلمنامه‌نویسی از دانشگاه تربیت مدرس است. وی فعالیت سینمایی را با کارگردانی فیلم‌های کوتاه آغاز کرد. از آثار دیگر او می توان به "اینجا بدون من"، "پرسه در مه"، "پابرهنه در بهشت" و "عقل سرخ" اشاره کرد.

سینمای توکلی سینمایی کاملاً شخصی و هنری است؛ سینمایی که شاید برای اهالی هنر و منتقدان دوست داشتنی و دلچسب به نظر آید اما برای مخاطب امروز جامعه ایران، سینمایی تلخ و ناامید کننده است.

نقد فیلم آسمان زرد کم عمق

فیلم سینمایی "آسمان زرد کم عمق" شروع نسبتاً خوبی دارد، به گونه ای که توقع بیننده را برای دیدن فیلمی منطقی بالا می برد؛ اما پس از گذشت سکانس های ابتدایی، توکلی با نشان دادن لوکیشن های رنگ و رو رفته، مخاطب را دچار نوعی ترس، سردی و نا امیدی می کند.

فیلم فاقد سیر تکاملی و طبیعی جهت القاء داستان خود به بیننده است و مخاطب باید تلاش کند که داستان را بیشتر از طریق فضای فیلم، رفت و برگشت های زمانی و مقایسه آنها با هم دنبال کند که همین امر باعث پیچیدگی فیلم و درگیر شدن ذهن مخاطب و در ننتیجه سردرگمی وی می‏شود. نریشن های متن نیز کمک چندانی برای درک بهتر فیلم به بیننده نمی کند.

فیلمنامه نیز کشش و جذابیت لازم را برای مخاطب ندارد و گریزهای بیش از حد فیلم (مانند دعوای طولانی دوست مهران و همسرش) تمرکز ذهن بیننده را بیش از پیش بر هم می‏زند و بیان این نکته که «سحر دولتشاهی» از شوهرش «حمید آذرنگ» با خبر است نیز چیزی به فیلم اضافه نکرد و لزومی هم برای آن احساس نشد. 

نکته قابل تامل دیگر نگاه غریبه فیلمساز به جامعه دینی و معیارهای آن است. مثلاً در سکانسی از فیلم به علت عدم رضایت از مربی رقص سابق مهد کودک، از غزل دعوت به همکاری می شود و این خود نوعی ناهنجاری و قبح شکنی در جامعه اسلامی ما محسوب می شود. این نکته بیشتر از ین رو ضروری است که در پازل رشد و تعالی اجتماعی نمی توان نقش رسانه ها را در تزریق فکر و ذائقه و نوع نگاه مردم نادیده گرفت و علیرغم توجیه برخی کارگردانان محترم، بین هنجارشکنی و آگاه سازی جامعه تنها خط باریکی وجود دارد.

اما شاید مهم‏ترین نقطه ضعف فیلم، همان جوهره اصلی آن یعنی نشان دادن "نابودی در اوج زیبایی" و "غلبه یأس بر امید" باشد. کارگردان در به تصویر کشیدن نابودی ـ نسبت به زیبایی ـ موفق تر عمل کرده است؛ و این موافق آیات قرآن کریم نیست.

در سوره شرح می خوانیم « انَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسرًا ـ  آرى با دشوارى آسانى است». این آیه شریفه بیانگر این قانون جهانشمول برای مردم با ایمان است که: " بدانید ای مردم! با هر دشواری دو گشایش است و پس از هر سختی، آسانی و آسایش خواهد آمد، یکی در این جهان و دیگری در جهان دیگر". این نوید خداست که دل را صفا می دهد و به انسان امید می بخشد و غم و اندوه و غبار و ناامیدی را می زداید؛ بنابراین از کارگردان توقع می رفت که پس از سختی ها، آرامش و گشایش را به تصویر بکشد. غزل پس از تصادفی که خود را عامل اصلی آن می داند و منجر به از دست دادن خانواده خود شده است دچار یأس و ناامیدی شدیدی گردیده که زندگی او را مختل و او را به ورطه ناامیدی کشانده است؛ اما کارگردان امیدی برای جدایی غزل از این ورطه باقی نمی‏گذارد.

البته حاملگی غزل در سکانس های پایانی فیلم شاید القاءکننده نوعی حیات، امید و سر زندگی باشد اما علیرغم سعی کارگردان، وجود رفت و برگشت های متعدد، ابهامات و پیچیدگی های فراوان و تاکید بیش از حد به ناامیدی و سردی، باعث شده است که در به تصویر کشیدن حس امید و حیات، موفق نباشد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای دیدن لینک این نقد در سایت "هنر اسلامی" اینجا را کلیک کنید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شایان ذکر است که سی و یکمین جشنواره فیلم فجر از تاریخ 12 بهمن تا 22 بهمن 1391 در تهران و تعدادی از شهرهای بزرگ برگزار خواهد شد و "