به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ خیزش مردمی در مصر در سال 2010 که باعث کنار رفتن حکومت مبارک و آغاز مرحله نوینی در حیات سیاسی مصر شد نهتنها مولفههای داخلی این کشور را تغییر داده، بلکه تاثیرات مهمی بر سیاست و روابط خارجی آن نیز داشته است. با به قدرت رسیدن محمد مرسی و دستیابی اخوانالمسلمین به راس هرم قدرت، مولفههای جدیدی در روابط خارجی مصر از جمله روابط این کشور با کشورهای عربی خلیج فارس وارد شده است. در حالیکه در دوره مبارک روابط گرم و دوستانهای بین مصر و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس وجود داشت، در دوره اخیر بهرغم تداوم روابط تردیدها و تناقضهای نوینی نیز در این روابط وارد شده است.
تردیدها و تناقضهایی که با توجه به موضعگیری منفی کشورهایی مانند عربستان سعودی در قبال جنبش مردمی از همان ابتدا ظهور کرد و در مراحل بعدی در اشکال و ابعاد متفاوت دیگر تداوم یافت. در شرایط کنونی مصر و کشورهای عربی خلیج فارس از منظرهایی متفاوت خواستار تداوم روابط هستند، اما این خواستهها مانع از بروز تردید و تناقض و بهخصوص شیوع نوعی از بیاعتمادی در روابط قاهره و کشورهای عربی خلیج فارس نشده است و معضل بیاعتمادی بیش از هر چیز بر روابط مصر و اغلب کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس سایهافکنده است.
مصر در دوره پس از مبارک دچار بیثباتی سیاسی و مشکلات اقتصادی جدی بوده و دولت جدید هنوز تا برآورده ساختن کامل مطالبات سیاسی و اقتصادی مردمی راه دشواری را پیشروی خود دارد. بر این اساس محمد مرسی سعی کرده است تا با حفظ روابط و جلب اعتماد کشورهای عربی خلیج فارس از یکسو مانع از مخالفت سیاسی این کشورها با وضعیت و روند سیاسی جدید مصر شود و از سوی دیگر با جلب منابع و کمکها و سرمایهگذاریهای اقتصادی این کشورهای ثروتمند در رفع چالشهای اقتصادی کشور تلاش نماید.
اهمیت این موضوع از آنجا بیشتر مشخص میشود که بدانیم چندین میلیون نیروی کار مصری هماکنون در کشورهای خلیج فارس مشغول کارند و سرمایهگذاریهای این کشورها در مصر و همچنین گردشگران این کشور نقش مهمی در اقتصاد مصر دارند و چنانچه این کشورها تصمیم به توقف این نوع فعالیتها و اقدامات در خصوص مصریها بگیرند، دولت مرسی با چالشهای جدی اقتصادی مواجه خواهد شد.
اما از سوی دیگر دولتهای عربی خلیج فارس بهرغم نارضایتی از روند سیاسی جدید مصر ناچارند تا به منظور جلوگیری از نزدیکی مصر به رقبای منطقهای خود مانند ایران یا در پیش گرفتن اقدامات انقلابی و حمایت از جریانهای مخالف در این کشورها کماکان روابط خود با قاهره را تداوم دهند و موج قطع شدن امیدهای مرسی از این کشورها نشوند.
البته در میان کشورهای خلیج فارس قطر موضع متفاوتی در پیشگرفته و به صورت جدیتری در پی حمایت از دولت اخوانی مصر و موفقیت تجربه حکومتداری اخوانالمسلمین در این کشور کانونی است. اما موضع کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات عربی متحده از این دیدگاه اخوانی قطریها تفاوتهایی جدی دارد و به جریان اخوانی مصر با سوءظن جدی مینگرند.
بهرغم نیاز دو سویه مصر و کشورهای عربی خلیج فارس به حفظ و تداوم روابط خود، سوءظن و تردیدهای متقابل جریان اخوانی مصر در جایگاه دولتی دموکراتیک و مبتنی بر جنبشی مردمی و رهبران کشورهای خلیج فارس با حکومتهایی سنتی و غیرمردمی باعث برجسته شدن معضل بیاعتمادی در این روابط و تبدیل شدن آن به مانعی جدی برای تقویت و گرمی جدی روابط قاهره با اغلب پایتختهای جنوب خلیج فارس شده است.
از یک طرف رهبران عرب نگرانی و مخالفت خود با گسترش امواج انقلابی مصر به حوزه خلیج فارس و حمایت از جریانهای اخوانی این حوزه را پنهان نکردهاند و بهخصوص مقامات اماراتی خطرات اخوانیها و لزوم برخورد با هرگونه تحرکات آنها را بهخوبی نشان دادهاند. از سوی دیگر قاهره و جریانهای انقلابی مصر بهخوبی از رویکرد ضد انقلابی اغلب دولتهای خلیج فارس و تمایل و حتی تلاش آنها برای ممانعت از موفقیت تجربه جدید مردمی در این کشور و مواجه شدن این کشور با چالشهایی جدی آگاه هستند و بهرغم برخی چشمپوشیهای ناشی از مصالح مقطعی، به تناقضها و اختلافات اصولی بین دو طرف واقفند.
در واقع بهرغم تاثیر مصالح موجود و برخی واقعیتهای عینی در تداوم روابط مصر و کشورهای خلیج فارس، نوعی از آگاهی دو طرف به تناقضات و اختلافات اساسی و چشمانداز احتمالی گسترش مشکلات و چالشهای ناشی از بازیگر مقابل برای خود باعث شده است تا بیاعتمادی بر روابط قاهره و رژیمهای عربی خلیج فارس سایه افکند.
هر چند که در روابط مصر مرسی و دولتهای عرب خلیج فارس میتوان شاهد سفرها و ملاقاتهای سیاسی و حتی برخی توافقات و کمکهای اقتصادی بود که مصالح و نیازهای کنونی دو طرف را به تداوم روابط ترغیب میکند، اما به نظر میرسد بیاعتمادی قابل توجه ناشی از تردیدها و سوءظنهای دوطرفه و اختلافات اساسی دو طرف که در فرآیندهای میانمدت و بلندمدت میتواند توسعه یابد و یا به بروز مشکلات بیشتر بیانجامد پیامدی جز بیاعتمادی برای این روابط ندارد و در نتیجه به عنوان مانعی جدی و عاملی روانی مانع از آن خواهد شد که تعاملات قاهره و جنوب خلیج فارس بدون اما و اگر و در روندی تکاملی توسعه یابد.
معضلی که به نظر میرسد قبل از هر چیز در تعلق هر یک از دو طرف مصر و کشورهای عربی خلیج فارس به دو جبهه متفاوت و حتی متعارض انقلابی و ضدانقلابی یا حداقل غیرانقلابی در نظم جدید منطقهای در خاورمیانه ریشه داشته باشد.
................پایان پیام/ 218