به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ دو سال و نيم قبل، زماني كه رجب طيب اردوغان نخستوزير تركيه، در پي حمله رژيم صهيونيستي به كشتي حامل كمكهاي انساندوستانه به مردم غزه، كه به مرگ 9 تن از اتباع تركيه منجر شد، از تعليق كامل روابط تجاري و نظامي با اسرائيل خبر داد، برخي هوشمندان منطقه آن را يك بلوف سياسي ديگر از سوي حاكمان تركيه قلمداد كردند، با اين قيد كه اين موج تبليغاتي تركها فعلاً بعضي ساده لوحان را خواهد فريفت ولي ديري نخواهد پائيد كه واقعيتهاي پشت پرده، آشكار خواهد شد.
اكنون با گذشت كمتر از سه سال از آن واقعه، اعلام شد كه تركيه و اسرائيل روابط نظامي خود را رسماً از سر گرفتهاند درحالي كه ميدانيم اين روابط هيچگاه قطع نشده و به صورت محرمانه و پنهاني طي سالهاي اخير ادامه داشت و بازي لغو روابط آنكارا - تل آويو، در واقع يك بازي سياسي و جنگ زرگري براي فريب افكار عمومي مسلمانان منطقه بود.
واقعيت اين است كه كارشناسان و خبرگان سياسي منطقه حتي با روي كار آمدن دولت به ظاهر اسلام گراي اردوغان نيز نتوانسته بودند به اين باور برسند كه دوران شكوفايي روابط تل آويو و آنكارا به پايان رسيده و همزيستي اين دو رژيم خاتمه يافته است. اينان معتقد بودند روابط دو كشور طي 60 سال گذشته از آنچنان استحكام و توسعهاي برخوردار گشته كه بايد آن را در سطح پيوندهاي عميق، استراتژيك و غيرقابل انفكاك توصيف كرد.
از همان زمان و در بيش از نيم قرن گذشته، روابط مستحكم ژنرالهاي لائيك با رژيم صهيونيستي آنچنان عميق بود كه بيتوجه به مواضع كشورهاي عربي و اسلامي، تركيه در طول جنگهاي اعراب و اسرائيل همواره در كنار رژيم صهيونيستي قرار داشت. اين پيوندهاي عميق باعث شد روابط دو كشور در عرصههاي نظامي، سياسي و اقتصادي همواره رو به رشد باشد و رژيم صهيونيستي به يكي از تامين كنندگان اصلي تسليحات و فناوريهاي پيشرفته نظامي تركيه تبديل شود. اين روند، سالها ادامه داشت تا اينكه حزب اسلامگراي عدالت و توسعه براساس موج اسلام خواهي ملت اين كشور به قدرت رسيد و از همان زمان، گمانه زنيهايي در مورد ايجاد تغييرات اساسي در سياستهاي تركيه در قبال ناتو، آمريكا و رژيم صهيونيستي پديد آمد كه برخي ژستهاي اسلامگرايانه مقامات اين كشور نيز آن را تقويت كرد ولي اكنون جهانيان شاهد اجراي رقص والس آمريكايي آنكارا و تل آويو به جاي پز اسلام گرايي اردوغان هستند.
حوادث سالهاي اخير در صحنه سياسي و ديپلماتيك تركيه و منطقه نشان داد هر چند ميتوان افكار عمومي را براي مدتي فريفت، اما اين فريبكاريها، هميشگي نخواهد بود. عدهاي كه ديروز تركيه را با ظاهر اسلام گراي اردوغان باور نمودند، امروز عليه او و دولت جنگ طلب و غرب گراي او به خيابانها ميريزند و تظاهرات گسترده ميكنند.
امروز براي مردم تركيه و ملتهاي منظقه روشن شده است كه جوش و خروش و عصبانيت اردوغان در داووس سوئيس و اعتراض وي به شيمون پرز نخستوزير رژيم صهيونيستي كه موجب جوشش احساسات مسلمانان به نفع شخص اردوغان و دولت وي شده بود، بخشي از يك بازي سياسي بود كه در كنار اهداف مختلف، با هدف سرپوش گذاشتن بر روابط گرم دولت مدعي اسلام گرائي حزب عدالت و توسعه با رژيم صهيونيستي و مقبوليت بخشيدن به اين حزب به عنوان پيشگام جبهه مقاومت اسلامي و انقلابي در منطقه بود. اما مواضع و اقدامات دو سال اخير رهبران اين حزب، پرده از چهره آنها برداشت بطوري كه نه اشكهاي داود اوغلو در غزه و نه ژستهاي اردوغان در داووس نتوانست واقعيت همكاري راهبردي آنكارا - تل آويو را پنهان نمايد. طبعاً بايد چند سالي زمان سپري ميشد تا آشكار گردد كه ميشود هم عضو ناتو بود و سپر موشكي پاتريوت را در تركيه عليه ايران مستقر كرد، هم به نمايندگي از اسرائيل عليه حكومت سوريه جنگيد، هم به نيابت از منافع رژيم صهيونيستي در عراق مداخله كرد، هم در قتل عام كودكان غزه شريك شد و هم براي آنان اشك ريخت!
شايد اثبات اين مأموريت جديد براي مقامات تركيه در قالب حزب عدالت و توسعه، در ابتدا چندان كار سادهاي نبود ولي امروز كه پرده از چهرهها كنار زده شده، به راحتي ميتوان به تحليل نوري مالكي نخستوزير عراق و برخي كارشناسان خبره منطقهاي پي برد كه تركيه نقش حافظ منافع اسرائيل را در منطقه ايفا ميكند و اردوغان تلاش دارد نقش محوري كشورهاي خط مقدم مبارزه با اسرائيل، از قبيل ايران، سوريه و عراق را برهم بزند و خط مبارزه با رژيم صهيونيستي را كور نمايد.
اين واقعيت امروز به روشني اثبات شده كه سخن گفتن از قطع روابط تركيه با رژيم صهيونيستي، حركتي با چراغ خاموش با هدف كسب اعتبار براي حزب عدالت و توسعه در افكار عمومي مردم تركيه و ملتهاي منطقه بوده است. روابط ميان تركيه و رژيم صهيونيستي بعد از روي كار آمدن دولت اردوغان، قطعاً نميتوانست با ظاهر گذشته ادامه يابد و لذا براساس اقتضائات داخلي و شرايط منطقهاي كه نقشي جديد براي دولت تركيه ترسيم كرده بود، مجموعهاي از ملاحظات و فريبكاريها از قبيل جنگ سرد و يا به عبارت دقيق تر، جنگ زرگري را ميان دو كشور حاكم كند و از اين طريق به نيات پليد خود ادامه دهد. بنابر اين، چندان شگفت آور نيست اگر دولت تركيه پس از ماجراي كشتي مرمره و اعلام قطع مناسبات ديپلماتيك با رژيم صهيونيستي، نه تنها از سطح روابط اقتصادي، سياسي و نظامي با اسرائيل كه دو طرف به ظاهر از هيچگونه روابط ديپلماتيك برخوردار نبوده اند، نكاست بلكه به طرز بيسابقهاي به آن افزايش داد به طوري كه معاملات تجاري دو رژيم در سال 90 به رقمي معادل 2/17 ميليارد دلار رسيد كه در مقايسه با سال 89 افزايشي دو برابري را نشان ميدهد. همچنين دقيقاً از سال 89 به بعد، حجم خريدهاي تسليحاتي و سطح همكاريهاي نظامي و امنيتي دو طرف سير صعودي داشته و فقط انجام مانورهاي مشترك نظامي از آن حذف شده است.
در مجموع آنچه از عملكرد ده ساله سياستمداران حزب عدالت و توسعه بر ميآيد اينست كه سياستهاي دوران جديد تركيه، ادامه همان سياست وابسته كردن تركيه به آمريكا و همسويي با نيات پليد رژيم صهيونيستي است كه توسط رژيم لائيك پيگيري ميشد، با اين تفاوت كه اين بار همراهان آقاي اردوغان اين هدف را با پوششي از عوام فريبي و ادعاي اسلامگرايي و مديريت فعال در صحنه بينالمللي محقق ميسازد. اسبي كه اين بار آقاي اردوغان به اميد واهي فتح توامان شام و بغداد و تسخير افكار عمومي ملتهاي مسلمان زين كرده نه تنها او را به هيچ مقصدي نميرساند بلكه حتي به پشت دروازههاي غرب و اتحاديه اروپا هم نخواهد رساند و او همچنان بايد با ادامه انتظار پنجاه ساله پذيرش از سوي غرب، در پشت درهاي اروپا زانو بزند.
..............پایان پیام/ 218