به گزارش خبرگزاري اهلبيت(ع) ـ ابنا ـ برنامه هاي سياست خارجي اوباما براي دور دوم رياست جمهوري گويي آن قدر بلندپروازانه نيست كه پيشتر مي نمود. نطق سالانه باراك اوباما در مجلس نمايندگان گواهي است بر اين مدعا. گويي مي خواهد اعتراف كند هرچند جايزه جهاني صلح نوبل را از آن خود كرده است، اما آمريكا اولويت نخستين او است. سخنان او نشان داد وي بيش از هر چيز ديگر در پي ترميم اقتصاد اين كشور است.
اين تحليل مي افزايد: چنين مي نمايد كه تجربه هاي تلخ اوباما در سال هاي اخير مانند كوشش بي فرجام براي كشاندن مقامات ايران به پاي ميز مذاكره، خيزش جهان عرب كه مي رفت نويدبخش باشد اما اكنون به دست اسلام گرايان مصادره شده و اندك اندك به تهديد براي ايالات متحده تبديل مي شود، وقوف به اينكه آمريكا نفوذ چنداني بر پاكستان و اسرائيل ندارد و درك اين واقعيت كه افغانستان هيچ حاصلي جز بر باد دادن جان و مال آمريكائيان نداشته و ظهور روز افزون قدرت بزرگترين رقيب اقتصاديش چين، سبب شده تا وي راهبردي را اتخاذ كند كه تداعي كننده رويكرد يكي از اسلافش يعني دوايت آيزنهاور، جمهوري خواه است.
بي بي سي مي نويسد: دستاوردهاي اوباما در مقايسه رؤساي جمهور سابق چندان چشمگير به نظر نمي رسد. بزرگترين دستاورد او تاكنون دفاعي بوده است؛ تلاش براي بيرون كشيدن كامل نيروهاي آمريكايي از افغانستان و عراق. بيهوده نيست كه يكي از مشاورين اوباما اقدامات وي را كه چيزي شبيه دكترين است، «هدايت از پشت» [جنگ نيابتي ] مي خواند، بهترين توصيفي كه از دكترين در حال شكل گيري وي در سياست خارجي مي توان به دست داد.
«هدايت از پشت» تعبيري است كه منتقدان اوباما در نشريه نيويوركر پس از حادثه بنغازي در ليبي در توصيف او بكار بردند يعني گزينه اي بهتر، امن تر و كم هزينه تر از سياست هاي جورج بوش كه به ستيزه جويي در سراسر منطقه دامن زده بود. هر چند تعريف «هدايت از پشت» در مورد آمريكايي كه مي شناسيم دشوار است اما مبتني بر دو باور ناگفته است؛
نخست اينكه قدرت آمريكا در بسياري از نقاط جهان رو به افول است و دوم، دنبال كردن منافع آمريكا و گسترش آرمان هايش مستلزم پنهانكاري، فروتني و كاهش قدرت نظامي دارد. اين باور با انتظارات جان ويني آمريكا كه از خود ترسيم ساخته، فرسنگ ها فاصله دارد
…....……………پايان پيام/ 226