مشخصات فیلم روز روشن
فیلمنامهنویس و کارگردان: سید حسین شهابی ـ تهیهکننده: غلامرضا گمرکی ـ برنامه ریز و دستیار اول کارگردان: مهدی توکلی ـ مدیر فیلمبرداری: محمدرضا سکوت ـ تدوین: شیما منفرد ـ صداگذاری: بهمن اردلان ـ مشاور کارگردان: ابراهیم فروزش ـ طراح صحنه: حسین هابی ـ طراح لباس: زهرا صمدی ـ طراح گریم: شهرزاد عقیقی ـ صدابردار: بابک اردلان ـ عکاس: سمیه میری ـ بازیگران: پانته آ بهرام، مهران احمدی، روناک یونسی، سودابه بیضایی، امیررضا دلاوری، وحید آقاپور، فرهاد مهدوی، امین ایمانی، امیر اسدزاده، مهدی صفاری، فرخنده فرمانی زاده، پارمین محجوب، بهرام بهبهانی، امیر کربلایی زاده، پریسا مقتدی، فرشته احمدی مقدم، پریا ابراهیمی، اکرم علمدار، محمدرضا علیمردانی، محمدرضا مختاری و رامین الهی.
خلاصه داستان فیلم روز روشن
«پویان» به اتهام قتل «شیرزاد» در زندان است. روز آخر دادگاه است و اگر کسی به بیگناهی او گواهی ندهد، دادگاه حکم به قصاص خواهد کرد. همسر پویان براثر سرطان از دنیا رفته و دختربچهای از او بر جا مانده است. مادر پیرش هم خود نیاز به پرستار دارد و بدین ترتیب کسی جز «خانم فرهودی» مربی مهدکودک دخترش، وجود ندارد که برای او کاری بکند.
خانم فرهودی ـ با بازی «پانتهآ بهرام» ـ همه تلاشش را میکند که شاهدان ماجرا را برای بیان واقعیت به دادگاه بیاورد. تقریباً همه همکاران پویان معتقدند که او بیگناه است، ولی برادران شیرزاد با تهدید به اخراج، آنها را مجبور به سکوت کردهاند.
فیلم، داستان یک صبح تا ظهر تلاش خانم فرهودی و آقای کیانی ـ راننده آژانس ـ برای گرد آوردن شاهدان ماجرا است...
درباره کارگردان فیلم روز روشن
حسین شهابی پیش از این فیلمهای ویدئویی "روزهفتم"، "سایهها"، "راز"، "شبح" ، "خواستگاران"، "عکس " و" فراری" را کارگردانی کرده است. "روز روشن" نخستین فیلم سینمایی او است.
نقد فیلم روز روشن
حسین شهابی در "روز روشن" به سراغ یک پدیده تلخ اجتماعی رفته است؛ اینکه برخی جلوی دادگاهها میایستند و پولی میگیرند تا به سود یا زیان کسی شهادت دهند، در حالی که هیچ خبری از آنچه روی داده ندارند؛ و اینکه برخی دیگر که از قضا شاهد ماجرا بودهاند، سکوت میکنند یا بهگونهای سخن میگویند که انسان بیگناهی به مسلخ برود.
اینکه انسانی مرده است رویداد تلخی است، اما تلختر آن است که عدهای آنچه را که میدانند، بر زبان نمیآورند تا انسان دیگری هم قربانی شود.
از همان ثانیههای نخست، اضطرابی بر دلت مینشیند. بی هیچ زحمتی با خانم فرهودی و راننده آژانسی که او را به سراغ تک تک شاهدان میبرد، همراه میشوی و هرچه زمان برگزاری دادگاه نزدیکتر میشود، نگرانتر میشوی. در دلت به خانم افشار، که شهادت حق را حتی به قیمت از دست دادن کارش به جان خریده، آفرین میگویی و آنها را که برای نیامدن به دادگاه بهانه میآورند، سرزنش میکنی. باورت نمیشود که چگونه، یک عده که تا دیروز پذیرفته بودند که برای شهادت به دادگاه بیایند، یکشبه رأیشان برگشته و برای آنکه خیال خودشان را راحت کنند، بهانه میآورند که "ما مطمئن نیستیم که پویان بیگناه باشد"!
این واقعیت است که ما آدمها تا زمانی که در موقعیتهای واقعی قرار نگرفتهایم، خود را انسانهایی راست، درست، اخلاقی، شجاع و حقمدار میدانیم، اما پای عمل که به میان میآید، هزار توجیه برای بیعملیِ خویش فراهم میکنیم؛ یکی میترسد شغلش را از دست بدهد؛ دیگری میترسد برایش پروندهسازی کنند؛ آن یکی نگران تهدید زندگیاش است؛ یکی دیگر، نگران هیچ چیز نیست، ولی اعضای خانوادهاش او را از ورود به این پرونده بازمیدارند... و هر کدام هم به گونهای وجدان خودشان را راحت میکنند.
اینجاست که حدیث جاویدان و تکان دهنده حضرت سیدالشهداء(ع) یادمان می آید که: «اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعقٌ عَلى اَلسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانون» یعنی: «براستى كه مردم، بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، ديندارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى شوند».
همانها که تا دیروز ادعا میکردند همه چیز در برابر چشمهایشان اتفاق افتاده است، امروز میگویند که صحنه را درست ندیدهاند و شرایط شهادت دادن را ندارند. برخی حتی برای آنکه بهانههای موجّه دست و پا کنند، با دوستان وکیلشان مشورت میکنند و نیامدن خود را اینگونه توجیه میکنند: "ما که از نیت پویان خبر نداریم؛ شاید واقعاً به قصد کشتن شیرزاد آمده بود"! یکی هم، که میداند پویان و زندگی او چقدر برای خانم فرهودی ارزش دارد، شهادت دادنش در دادگاه را مشروط به برآورده شدن خواسته کثیف و نامشروعش میکند؛ و آنقدر نامرد هست که وقتی پس از رسیدن به خواسته پلیدش به دادگاه میآید، در برابر تهدید و تطمیع برادران شیرزاد کوتاه بیاید و ...
"روز روشن"، داستان همه ما است که گاه در روز روشن حقیقت را قربانی میکنیم. به «شهابی» باید تبریک گفت. او این واقعیت تلخ را، به سادگی و بدون لکنت به رخ ما میکشد.
فیلمنامه منسجم و جمع و جور است و همه چیز سر جای خود است. هیچ صحنهای را نمیتوان اضافه شمرد. بیننده به راحتی با فیلم ارتباط برقرار میکند و با داستان پیش میرود.
فیلم، موسیقی ندارد، ولی جریان داستان به گونهای است که چندان جای خالیای برای موسیقی متن احساس نمیشود. متناسب با داستان و اتفاقاتی که در آن میافتد، از تکنیک دوربین روی دست استفاده شده و این ترف