خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳
۲۳:۱۱
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
دوشنبه
۲۱ اسفند
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
فارس
کد خبر:
399186

پای درس اخلاق آیت‌الله ضیاءآبادی

انسان نادم در قیامت هر دو دستش را به دندان می‌گزد

آیت‌الله ضیاءآبادی با اشاره به عبارت کنایی «انگشت حسرت به دندان گزیدن» در زبان فارسی گفت: قرآن کریم می‌فرماید: انسان در قیامت، دستش را و بلکه هر دو دستش را به دندان می‌گزد که کنایه از شدت ندامت و حسرت است.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ آیت‌الله سیدمحمد ضیاءآبادی از هم‌دوره‌ای‌‌های آیت‌الله مجتهدی تهرانی و از شاگردان برجسته آیت‌الله العظمی بروجردی و امام خمینی(ره) است.

کلاس‌های اخلاق وی دوشنبه‌شب‌ها در مسجد علی‌بن حسین(ع) منطقه دربند (خیابان شهید زمانی، کوچه شهید شفیعی) برگزار می‌شود.

در ادامه، مباحث اخلاقی آیت‌الله ضیاءآبادی با استناد به کتاب «بنای بندگی، صفای زندگی» برای عموم علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

 از امام صادق(ع) سؤال کردند: کار خود را روی چه پایه‌ای استوار ساخته‌اید؟ مبنا و اساس زندگی‌ شما چیست؟

معلوم می‌شود این سؤال کننده آدم عاقلی بوده که چنین سؤالی از امام کرده است، یعنی فهمیده که آمدنش به این دنیا لغو و عبث نبوده که چند سالی بخورد و بخوابد و اعمال شهوات حیوانی بنماید و بعد بمیرد و بپوسد. او فهمیده که اینجا مدرسه و دانشگاه است. آمده‌ایم اینجا تحصیل معارف کنیم و خود را برای حیات ابدی و زندگی جاودانه‌ پس از مرگ آماده سازیم. بنابراین نیاز به برنامه‌ خاصی داریم که زندگی خود را با آن تنظیم کنیم و آن برنامه را نیز باید از کسانی بگیریم که هم عالم به آن برنامه هستند و هم عامل به آن. یعنی آنها علماً و عملاً الگو و سرمشق ما هستند.

خدا درباره‌ رسول اکرم(ص) فرموده است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ رسول خدا اسوه و الگو برای شماست که باید در تمام اعمال از عبادات و معاملات و معاشرات در زندگی خانوادگی و روابط اجتماعی، از او سرمشق بگیرید. آنگاه فرموده است: «... لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ».

البته کسانی این تأسی از رسول خدا(ص) را وظیفه‌ خود می‌دانند که امید و رحمت و مغفرت از خدا و ایمان به حساب و کتاب روز جزا دارند و اعتقاد به این پیدا کرده‌اند که این عالم، خدا دارد و آن خدا برنامه‌ای برای تنظیم زندگی عالم انسان مقرّر فرموده است و انسان پس از مرگ هم در عالم دیگری زنده است و سعادت آن جهانی‌اش در گرو اعمال و اخلاقی است که با اتباع از رسول خدا(ص) در همین دنیا به دست آورده است؛ از این رو خداوند متعال فرموده است:

«وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا»؛

«... آنچه را که رسول(ص) از جانب خدا آورده است بگیرید و بر طبق آن عمل کنید و از آنچه که نهی فرموده‌ است، از ارتکاب آن خودداری نمایید...».

حسرت بی‌پایان در روز قیامت

و این اسوه‌ها یعنی رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) و بعد از آنها، علما و بزرگان دین چقدر ارزنده‌اند و سعادت بخش به زندگی ما در دنیا و آخرتند ولی ما الآن پی به ارزش آنها نمی‌بریم، تا وقتی که بمیریم؛ روز قیامت که برپا شد، آن روز می‌فهمیم، عجب! چه الگوها و سرمشق‌هایی داشته‌ایم و دنبالشان نرفته‌ایم و اکنون به این بلا و عذاب دائم مبتلا شده‌ایم که قرآن مجید می‌فرماید:

«وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»؛

روزی پیش می‌آید که انسان ظالم (پشت پا زده به دین خدا از شدت حسرت و افسوس) دست خود را به دندان می‌گزد و می‌گوید، ای کاش با رسول اتخاذ راه کرده و دنبال او رفته بودم.

آدم گاهی کار بدی می‌کند و بعد پشیمان می‌شود و توی سر خودش می‌زند، دست خودش را گاز می‌گیرد یعنی می‌خواهد از خودش انتقام بگیرد که چرا این کار را کرده است. در فارسی می‌گویند: «انگشت حسرت به دندان می‌گزد» ولی قرآن می‌فرماید: دستش را بلکه «یَدَیه» هر دو دستش را به دندان می‌گزد که کنایه از شدت ندامت و حسرت است: مگر من احمق و دیوانه بوده‌ام که چنین کاری کرده‌ام؟!

«یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»؛

«... می‌گوید: ای کاش می‌فهمیدم و راه پیغمبر را پیش می‌گرفتم».

او سرمشق برای من بود و من اصلاً نفهمیدم او چه می‌کند و چه می‌گوید.

«یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا»؛

ای وای بر من! ای کاش فلانی را دوست و رفیق خود نمی‌گرفتم.

ای وای بر من که گوش به حرف پیغمبر(ص) ندادم. دوست و رفیق و فامیل، دوره‌ام کردند و به بیراهه‌ام کشیدند. ای وای بر من که چه کار احمقانه‌ای کردم، از پیغمبر بریده، به آن رفیق شیطان صفت پیوستم. ای کاش او را به خود راه نمی‌دادم و دوستش نمی‌داشتم.

«لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی»؛

بعد از اینکه ذکر به سراغ من آمده بود، او مرا از ذکر جدا کرد و به گمراهی‌ام کشانید.

مراد از ذکر اینجا ممکن است رسول خدا(ص) باشد و ممکن است قرآن باشد.

آری! سعادت تا در خانه‌ام آمد و در را کوبید؛ اما من در به روی او باز نکردم و به خانه راهش ندادم. چه گفته‌ها و نوشته‌های حیاتبخش که همه سخن از ذکر می‌گفتند و می‌خواستند مرا با ذکر آشنا کنند و سعادتمندم نمایند اما من با غرور احمقانه‌، آنها را نپذیرفتم و اعتنایی به آنها نکردم و اکنون دچار این بدبختی بی پایان شده‌ام. آری:

«وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا»؛ همواره چنین بوده که شیطان بی یار و یاور گذارنده انسان است.

شیطان کارش همیشه همین است و می‌خواهد انسان را از ذکر جدا کرده، بی یار و یاورش بگذارد و در میان انواع و اقسام بلاها رهایش کند. این خود انسان است که باید همیشه هوشیار باشد و گوش به حرف شیطان ندهد و دست از دامن‌ هادیان به راه حق، بر ندارد.

................پایان پیام/ 218