خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳
۱:۰۲
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
شنبه
۲۶ اسفند
۱۳۹۱
۲۰:۳۰:۰۰
منبع:
مهر
کد خبر:
400822

نور چشم شهید همت غریبانه رفت

سردار جانبازی که برای کاهش درد شیمیایی بر بدنش زخم می زد

رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستانهای ورامین و قرچک در مراسم یادبود جانباز شهید سردار احمد پاریاب گفت: حاج احمد با توجه به وضعیت شیمیایی اش بسیار درد می کشید و بارها شاهد بودیم برای کم کردن درد شیمیایی مجبور بود دست یا پایش را زخمی کند.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ "جعفر کاظمی" در مراسم یادبود جانباز شهید سردار احمد پاریاب که شامگاه شنبه در قرچک برگزار شد، افزود: حاج احمد یکی از دوستان خوب و عزیزان رزمنده بود و درد دلهای نگفته زیادی داشت که همواره بر روی دلش سنگینی می کرد.

وی در رابطه با فرمانده گردان شهادت لشکر 27 محمد رسول الله(ص) اظهار داشت: در عملیاتهای انجام شده در جنگ تحمیلی گردانها بازسازی می شدند و با توجه به اینکه گردان شهادت خط شکن بود، همواره بیشترین شهدا را تقدیم انقلاب اسلامی می کرد؛ شهید پاریاب نقل می کرد "در یکی از عملیاتها برای اینکه تیربارچی دشمن را بزنیم 26 نفر از بسیجیان خط شکن پشت سر هم به بالای خاکریز می رفتند تا به وی شلیک کنند، ولی موفق نمی شدند، در نهایت بیست و هفتمین نفر موفق شد او را بکشد و ما در کمتر از چند دقیقه 26 شهید در گردان شهادت دادیم."

بسیجیها هر شب به سردار پاریاب سر می زدند

کاظمی ادامه داد: حاج احمد با توجه به وضعیت شیمیایی اش بسیار درد می کشید و بارها شاهد بودیم برای کم کردن درد شیمیایی مجبور بود دست یا پایش را زخمی کند تا با درد جدید، درد شیمیایی را کمتر حس کند؛ بارها بسیجیهایی که هر شب به نوبت به وی سر می زدند با دیدن این صحنه ها و درد کشیدنهای او گریان و حیران می شدند.

وی تصریح کرد: با جانباز زندگی کردن و همراه شدن روحیه خودش را می خواهد که حقیقتاً بسیجیهای قرچک در مدتی که پرستار او بودند، بدون هیچ وظیفه و تکلیف اداری و فقط برای رضای خدا به وی سر می زدند.

رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستانهای قرچک و ورامین اضافه کرد: شهید پاریاب بارها مرا قسم داده بود تا زنده است این مطلب را جایی عنوان نکنم، ولی امروز می گویم، پاریاب دوست نداشت هیچ مسئولی بداند او در قرچک زندگی می کند، چون دوست نداشت به کسی زحمت بدهد و یا مسئولان محلی با دیدن وضعیت ناخوشایند او دغدغه جدید برایشان ایجاد بشود.

وی عنوان داشت: یادم هست یک بار قرار بود برای او تلفن بخریم، به شدت تأکید داشت "اگر به مسئولان مخابرات منطقه بگویید برای جانباز می خواهم و نوبت و حقی از کسی ضایع بشود از آن استفاده نخواهم کرد"؛ چندین مرتبه آقای ابراهیمی بخشدار سابق قرچک به صورت ناشناس و به اسم رزمنده و ایثارگر به منزل ایشان رفته بودند و وقتی حاج احمد خودش به بخشداری رفت و فهمید او بخشدار است، بسیار ناراحت شد، مدام می گفت "مبادا نگران بشوید، بروید و نگران مردم باشید".

سردار پاریاب نسبت به مقوله فرهنگ حساسیت خاصی داشت

دبیر شورای فرهنگ عمومی شهرستان قرچک افزود: سردار پاریاب نسبت به مقوله فرهنگ حساسیت خاصی داشت، همواره می گفت "چرا بچه های ما تا دبیرستانی هستند، خوبند، ولی وقتی دانشگاه می روند خراب می شوند؟ همیشه می گفت "مسئولانی که ادعاهای بسیاری در تعداد دانشگاه های کشور می کنند، اگر می توانند دانشگاه ها را درست کنند و بچه ها را مانند دوران نوجوانی خوب و خانواده دوست و مذهب دوست بار نگاه دارند".

وی در پایان عنوان کرد: نور چشم شهید همت غریبانه رفت، هفته قبل از شهادت به بنده گفت که از طرف او از کسانی که به قول خودش اذیتشان کرده خداحافظی کنم، فکر کردم به تهران اسباب کشی دارد، اما او با توجه به بالا رفتن شدت درد در بدنش کم کم حس کرده بود که به شهادت نزدیک شده است، پاریاب به همت و دیگر همرزمانش پیوست و ما را تنها گذاشت.

...............پایان پیام/ 218