خبرگزاری اهل‌بیت(ع) - ابنا

یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳
۴:۲۸
در حال بارگذاری؛ صبور باشید
جمعه
۲۳ فروردین
۱۳۹۲
۱۹:۳۰:۰۰
منبع:
ابنا
کد خبر:
408693

سوگوار تـرین عبـرت تـاریخ

یک کارشناس مذهبی از حادثه فاطمیه به عنوان سوگوارترین عبرت تاریخ یاد کرد و گفت: منشا همه عوامل زمینه ساز در حادثه تلخ فاطمیه، اجرای سیاست امام زدایی و ولایت ستیزی بود و باعث شد این لکه سیاه بر پیشانی تاریخ جای گیرد.

آآ

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ «حجت الاسلام احمد شرفخانی» معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه کشور در مقاله ای با عنوان "سوگوارترین عبرت تاریخ" به بازخوانی حادثه فاطمیه پرداخته که متن این مقاله به شرح زیر است:

* علل و عوامل وقوع این حادثه چه بود؟

بررسی علل و عوامل زمینه ساز این فراز تاریخی، مایه عبرت جامعه اسلامی است؛ زیرا در این صورت، جامعه همواره خود را با آن جریان، مقایسه می کند تا بفهمد در چه حال و روزی قرار دارد، چه چیزی او را تهدید می کند و چه چیزی برای او لازم است.

* نگاهی گذرا به زندگانی حضرت فاطمه زهرا(س)

فاطمه زهرا(س)، دختر بزرگوار پیامبر اسلام(ص) و همسر باوفای علی بن ابی طالب(ع)، در روز جمعه، 20جمادی الثانی سال پنجم بعثت، در زیر آسمان حجاز، در دامنه کوه های مکه، در چشم انداز کعبه، در منزل وحی و نزول جبرئیل امین چشم به جهان گشود.

مادرش خدیجه کبری(س) بود که او نیز از زنان با شرافت و ارجمند اسلام است. در سال دوم هجرت با مولای متقیان، علی بن ابی طالب(ع) که تنها همتای او بود، ازدواج کرد. ثمره این ازدواج چهار فرزند بود به نام های حسن، حسین، زینب و ام کلثوم(س)؛ فرزندی هم در رحِم داشت به نام محسن که در پی حوادث تلخ و فشارهای پس از رحلت رسول خدا(ص) سقط شد و به شهادت رسید.

زهرای اطهر(س)، در سال یازدهم هجری، در سوگ رحلت پدر بزرگوارش نشست و این حادثه، ضربه سنگینی بر روح لطیف آن بانو بود؛ به گونه ای که پس از آن تا لحظه وفات، خندان دیده نشد. این حمله ها و فشارها، فاطمه(س) را به شدت بیمار و بستری کرد.

او اولین کسی بود که پس از رحلت پیامبر(ص)، در همان سال به ایشان پیوست. فاطمه(س) بیش از 75 روز (یا 95 روز) پس از پیامبر خدا(ص) نزیست و در 13 جمادی الاولی (یا 3 جمادی الثانی) سال 11 هجری چشم از جهان فروبست. پس از شهادت مظلومانه اش در 18 سالگی، طبق وصیت خویش، شبانه و مخفیانه به خاک سپرده شد. مزار شریف ایشان هنوز هم نامعلوم است.

* نقش عبرت آموزی

"عبرت" از عبور، به معنی نفوذ کردن و گذشتن از میان چیزی گرفته شده است و مقصود از آن، گذشتن از محسوسات به معقولات، از مشهودات به نامشهودات، از ظواهر به بواطن، از بدی ها به خوبی ها و از زشتی ها به زیبایی هاست.

عبرت آموزی از پیشینیان، در حقیقت نوعی زندگی کردن در میان آن هاست؛ به این معنا که حوادث تاریخی را نگریسته، عوامل و زمینه های آن را بررسی کرده، تلاش کنیم از آن ها آموزه هایی برای سرمشق در زندگی خود بیابیم. عبرت آموزی راهی است به سوی بصیرت و معرفت، و زندگی بدون بصیرت، توقف در تاریکی ها و فرو افتادن در تکرار خطاهاست.

در عبرت آموزی از وقایع تاریخی، باید از سه منظر، به واقعه نظر کرد: علل و اسباب واقعه، حقیقت عبرت و نتیجه و ثمره آن. ما نیز در بحث "عبرت های فاطمیه"، از این سه منظر به وقایع می نگریم.

* تاریخ سازان فاطمیه

آنچه در بحث عبرت آموزی از "حادثه فاطمیه" حائز اهمیت می باشد، بررسی افراد تاریخ ساز و شیوه آنان در آن مقطع حساس است. جهت روشن شدن عملکرد و نقش عوام و خواص در حادثه تلخ فاطمیه لازم است ویژگی های عوام و خواص را بررسی کنیم.

* ویژگی های عوام و خواص

ویژگی های عوام و خواص بحث مفصلی را می طلبد؛ لکن در اینجا با بیانی مختصر این ویژگی ها را ذکر می کنیم:

1) خواص هر جامعه، افرادی هستند دانا، بینا و برخوردار از توانایی تحلیل و ارزیابی مسائل اجتماعی و سیاسی. مهم تر این که در بین توده مردم اثرگذارند و به طور معمول دارای احترام و اکرامند.

2) عوام یا همان توده مردم همیشه سرگرم زندگی روزمره خود هستند؛ از خود نظری ندارند و نمی توانند مسائل را تحلیل کنند؛ بنابراین، دنباله رو و تابعند. همچنین برای تشخیص حق، افراد را معیار قرار می دهند؛ برخلاف انسان های آگاه که ابتدا حق و ملاک های آن را می شناسند؛ آنگاه آنچه را مطابق حق یافتند، تحسین کرده، مخالف حق را تقبیح می کنند.

عوام، پیرو ظاهر چشم فریب هستند و با مظاهر مادی مانوسند و جوزدگی از ویژگی های بارز آن هاست.

حال، پس از بررسی ویژگی های عوام و خواص، به عملکرد آن ها در حادثه فاطمیه می پردازیم. بررسی عملکرد این دو گروه می تواند مایه عبرتی برای ما باشد تا دیگر عامل تکرار تلخ تاریخ نباشیم و با درک و عبرت آموزی، چراغی روشن فرا روی خود قرار دهیم.

* آشنایی با مهم ترین جریانات تاریخی

بحث و بررسی در مورد علل و عوامل زمینه ساز حادثه تلخ فاطمیه و عبرت آموزی از آن، نیاز به آشنایی کامل با حوادث مهم و مرتبط با این حادثه دارد؛ چراکه بدون اطلاع از این فرازهای حساس تاریخی که مقدمه حادثه فاطمیه است، پرداختن به این موضوع را غیرممکن می کند.

* زمینه سازی جهت بیعت

رسول خدا(ص) در ماه های آخر عمر خود، بسیار تلاش می کرد تا مسیری که خداوند برای زمامداری پس از او تعیین کرده بود، حفظ شود و امت اسلامی دچار اختلاف و ارتجاع و ارتداد نگردد.

رسول خدا(ص) همین که احساس کرد رحلتش نزدیک است، پیوسته در هر مجلس و هر موقعیت، تذکراتی به مسلمانان می داد و آنان را از فتنه و فساد و اختلاف پس از خود برحذر می داشت.

پیامبر اکرم(ص) پیوسته به دو یادگار گرانبهای خود (قرآن و عترت) اشاره داشت و بدان ها تاکید می کرد. در ضمن، تحرکات فرصت طلبان و مخالفان خلافت حضرت علی(ع) را کاملاً در نظر داشت و آن گونه که روا می دید در خنثی کردن آن ها می کوشید.

در این راستا، در اواخر ماه محرم سال یازدهم هجری، پیش از آن که در بستر بیماری بیفتد، دستور تدارک سپاهی عظیم به فرماندهی "اسامه بن زید" برای گسیل به سوی شام را داد.

* نخستین سنت شکنان

روزهای آخر عمر رسول خدا(ص) بود و اوضاع و احوال ایشان به جهت بیماری شدت می گرفت. سپاه اسامه در خارج از مدینه (جُرف) اردو زده بود و به دستور رسول خدا(ص)، آماده حرکت بود که سنت شکنان و شیفتگان قدرت به بهانه بیماری رسول خدا(ص) و بهانه های دیگر، از لشکر اسامه بیرون آمدند؛ در حالی که رسول خدا(ص) متخلفین سپاه اسامه را لعن کرده، چنین فرمود: "لَعَن اللهُ مَنْ تَخَلفَ عَنْ جیش اُسامَه". حالِ رسول خدا(ص) وخیم تر گشته بود و از شدت بیماری بی هوش شده بود. هنگامی که ایشان به هوش آمد، مشاهده نمود جماعتی که بنا بود در لشکر اسامه شرکت کنند، تخلف نموده اند. فرمود "مگر به شما نگفتم که در لشکر اسامه شرکت کنید؟"

* نانوشته ای گویاتر از هر نوشته

پنجشنبه، روزی بود که بیماری رسول خدا(ص) شدت یافت. گروهی در خانه، نزد آن حضرت بودند. پیامبر(ص) در بستر بیماری این گونه تقاضای قلم و کاغذ جهت نوشتن وصیت نمود: "ایتونی بِدَواه و کتفٍ و صحیفه لاَکتُبَ لکم کتاباً لاتضِلوا بَعْدَهُ ابداً"؛ برایم کاغذ و دوات بیاورید تا چیزی بنویسم که پس از من تا ابد گمراه نشوید.

برخی به دنبال آوردن کاغذ و دوات رفتند؛ در این هنگام میان حاضران اختلاف و نزاع افتاد. پیامبر(ص) فرمود: "برخیزید و از من دور شوید؛ در حضور هیچ پیامبری شایسته نیست نزاع شود".

* موضوع نانوشته

اما موضوع وصیت نانوشته پیامبر اکرم(ص) چه بوده است و چرا با این وصیت این گونه مخالفت شد؟ جواب این سوالات، اکثر مباحث مبهم تاریخ سیاسی در حادثه تلخ فاطمیه را آشکار می سازد و از قدرت طلبی ها و سیاست نفوذ و ضربه مخالفان پرده برمی دارد.

اما ریحانه نبی اکرم(ص) این حوادث تلخ را مشاهده می نمود و غم و اندوهش دوچندان می شد. مگر پدر بزرگوار ایشان متصل به وحی نبود؟ آیا آن حضرت، جز مصالح و منافع ملت منظوری داشت؟ پس چرا این همه جسارت و سرپیچی از ایشان؟ چرا این گونه آثار نفاق در مردم ظاهر گشت؟ چرا...؟

* ماتم سترگ

در حالی که سر پیغمبر(ص) در دامن علی بن ابی طالب(ع) بود و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) به صورت نازنین آن حضرت نگاه می کردند و می گریستند، چشمان حق بینش بسته و زبان حق گویش خاموش گشت و روحش به عالم ابدی پرواز نمود و ماتمی سترگ بر فاطمه(س) روی آورد.

اهل بیت رسول خدا(ص) و نزدیکان آن حضرت در ماتمی بزرگ فرو رفته بودند که گروهی بر سر خلافت و جانشینی به نزاع برخاستند و عهد و پیمان "غدیر" را زیر پا نهادند.

* غصب فدک

پس از فتح فدک، آیه "وَآتِ ذاالقُربی حَقهُ؛ حق خویشان را به آنان بده" نازل شد. پیامبر(ص) از جبرئیل پرسید: "منظورت چه کسانی هستند و این حق کدام است؟" جبرئیل از طرف خداوند عرضه داشت: "فدک را به فاطمه عطا کن". پیامبر(ص) فدک را به حضرت زهرا(س) اعطا کرد و ورقه ای خواست و امیرالمومنین(ع) را فراخواند و فرمود: "سند فدک را به عنوان بخشوده و اعطایی پیامبر بنویس و ثبت کن".

امیرالمومنین(ع) آن را نوشت و خود حضرت با ام ایمن بر آن شهادت دادند. سپس پیامبر(ص) این نوشته را به حضرت فاطمه(س) تحویل داد؛ سپس مردم را در منزل آن حضرت(س) جمع نمود و به آنان خبر داد که فدک از آن فاطمه(س) است.

10 روز پس از رحلت پیامبر(ص)، ماموران به فدک رفتند و نماینده حضرت زهرا(س) را از آن جا اخراج کردند و آن ملک را غصب نمودند و درآمد آن را به طور کامل برای مخارج حکومت خود صرف کردند. آنان به سابقه مفصل امر الهی و عمل پیامبر(ص) در مورد فدک و سندی که تنظیم شده بود و شاهدانی که گواهی دادند و آنچه پیامبر(ص) در حضور مردم فرموده بود، کوچک ترین توجهی هم نکردند.

* شکل گیری نفاق

در مورد شکل گیری نفاق در عصر پیامبر(ص) نظریه های مختلفی است که نظریه مشهور چنین است: با هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه، اسلام جان تازه ای گرفت و اقتدار و گسترش خاصی پیدا کرد. در این جا بود که دشمنان داخلی به دو صورت با اسلام به مبارزه پرداختند؛ برخی با چهره ای اسلامی و اظهار دینداری، مخفیانه بر ضد اسلام فعالیت می کردند؛ اما تظاهر به اسلام می کردند تا از برخورد