صیاد آتشی زده بر آشیان منتنها نه آشیان که بسوزانده جان منهر تیر غم که داشت فلک بر دلم نشاندرحمی نکرد بر من و قد کمان منبی اختیار ناله بر آرندقدسیانگر بشنوند شمه ای از داستان مندر خانه بود همدمم آه و فغان ولیمردم شدند مانع آه و فغان منرفتم برون ز شهر که آنجا فغان کنمدیدم که قطع کرده عدو سایبان من...داده است مژده ای پدر مهربان منیعنی که زودتر ز همه میرسم بدوستگردد چسان بهار...در نزد شاه هر که رود تحفه می برداین بازوی شکسته بود ارمغان من
نصف بیت اول از کلیم کاشانی نصف بیت دوم از مولا امیرالمؤمنین علیه السلامز روی مصطفی شرمنده باشمکه زهرا مرده و من زنده باشم