به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ يك بار «جان اشتاين بك» نويسنده مشهور آمريكايي گفت: "وقتي كه به دودكشهاي كاخ سفيد خيره ميشوم احساس ميكنم كه دود عظيمي از خرافات و اوهام از آن متصاعد ميشود." باراك اوباما، رئيس جمهوري امريكا نيز از اين خرافات كه با اوهام مخلوط شده و حتي از آن جلوتر هم زده است مستثني نيست. وي يك بار گفت كه كاخ سفيد تلاش ميكند تا مذاكرات مختلفي را با رهبران منطقه با هدف مناقشه بر سر تحولات پيچيده "خاورميانه بزرگ"داشته باشد.
توهمات و خيالات اوباما را زماني بهتر ميتوان درك كرد كه صحبتهاي او را ميخوانيم و ميشنويم، هنگامي كه ميگويد تصميم دارد كه با برخي از مسئولان خاورميانه با هدف ايجاد يك استراتژي يكپارچه منطقهاي ديدار كند تا طرحي جامع كه شامل پروندههاي مختلف منطقهاي از جمله مساله هستهاي ايران، بحران سوريه و قضيه فلسطين شود را طراحي كنند. يعني او به اين ترتيب ميخواهد سه بحران متعدد را در يك پرونده"مختلف منطقه اي"جمع كند در حالي كه هيچ كس نميداند چگونه ميتواند عناصر مختلف، متضاد، منقطع و پيچيده را در چارچوب يك راه حل وارد كند. اين در حالي است كه او تا كنون حتي توانايي جلوگيري از نابودي يك خانه فلسطيني را هم نداشته است.
روزنامه "ورلد تريبيون"به نقل از يكي از مقامهاي امريكايي مينويسد كه اوباما تلاش ميكند تا يك هم پيماني به شكل دسته جمعي كه بتواند راه حلي براي حل همه مشكلات خاورميانه داشته باشد، بيابد با اين توجه كه اين راه حلها بتوانند عوامل ايجاد بيثباتي در منطقه را برطرف كنند. اما چگونه ميتوان درباره يك عمليات عظيم براي تغيير واقعيتهاي سياسي منطقهاي كه بيش از هر نقطهاي در جهان پيچيدگي دارد، صحبت كرد. كدام معادله را ميتوان پياده كرد كه شامل سه ضلع قضيه فلسطيني كه خواهان پايان خشونت طلبيهاي اسرائيل است، بحران سوريه كه يك بازوي آن در تهران و بازوي ديگرش در مسكو است و بحران هستهاي ايران كه با نفوذ روز افزون ايران در مناطق مختلف جهان هم سو شده، شود؟ به هر حال وقتي صحبت از يك هم پيماني دسته جمعي ميشود، به ياد اظهارات واشنگتن در بعد رسمي و آكادميك كه هر روز هم بيشتر ميشود، ميافتيم، اظهاراتي كه عموما بر فروپاشي مورد انتظار مرزهاي أسايكس - پيكو" و عواقب آن باز ميگردد، به ويژه اگر احتمال تشكيل كشوري علوي در سوريه بيش از پيش افزايش يابد يا كردها به تحقق روياي ديرينه شان براي تشكيل كشور كردي نزديك شوند يا رسما اعلام شود كه عراق به سمت تجزيه حركت ميكند. اگر در اين ميان بتوانيم حق فلسطينيها بر تشكيل كشور مستقل و مقدس فلسطيني را بيفزاييم و واقعاهمانطور كه اوباما در دور اول رياست جمهورياش وعده داده بود، آنها بتوانند كشوري مستقل تشكيل دهند، آن گاه ميتوانيم بگوييم كه اوباما ميخواهد خاورميانه را سر و ته كند! اما بايد بگويم كه اين حسرتي است كه فقط در دل اوباما باقي ميماند!
اجازه دهيد در اين جا اظهارات جان كري، وزير امور خارجه فعلي امريكا را يادآوري كنم كه گفت فلسطينيها دو سال فرصت دارند كه بر روي تشكيل كشور مستقل فلسطيني كار كنند و الا درها به روي آنها بسته خواهد شد، بياييد يادآور شويم و بپرسيم: آيا اوباما كه دور اول رياست جمهوري خود را مثل اردك لنگ به پايان رساند و دور دوم رياست جمهورياش را با توجه به اقتصاد و مشكلات سنگين امريكا آغاز كرد و وعده داد كه اقتصاد امريكا را از وابستگي شديد به نفت منطقه خلاص خواهد كرد و تصميم گرفت كه از منطقه به جنوب شرقي آسيا براي رويارويي با قرن چيني تغيير مسير دهد، ميتواند خاورميانه جديدي ترسيم كند كه مغاير و فراتر از "سايكس- پيكو" باشد يا اين كه فقط توهماتي را بر زبان ميآورد و آرزوي تحقق روياهاي باطلي را در سر ميپروراند؟
...............پایان پیام/ 218