به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ آیتالله العظمی مظاهری از مراجع تقلید و اساتید اخلاق حوزه علمیه اصفهان در جلسه اخلاق این هفته خود از صبر به عنوان یکی از موانع سقوط انسان نام برده، و در این رابطه به شرح «صبر در عبادت» و «صبر در معصیت» به عنوان دو قسم از اقسام «صبر فردی» پرداختند.
متن کامل گفتار آیتالله مظاهری به شرح زیر میآید:
اقسام بلا و مصیبت
مصائب و بلایای زندگی آدمیان به سه دسته کلّی منقسم میشوند. به عبارت دیگر، رخدادها و حوادث ناگوار، سه عامل پدید آورنده دارند؛ قسم اوّل، مصائب اکتسابی یا مصائبی هستند که خود انسان در وقوع آن نقش مستقیم دارد. قسم دوّم، مصائب خدادادی هستند که بدون تقصیر انسان، از جانب خداوند سبحان نازل میشود. قسم سوّم، مصائب تحمیلی از سوی جامعه میباشند که رخداد آنها، نه از جانب خداوند و نه تقصیر خود انسان است، بلکه جبر اجتماع و محیط پیرامون، عامل پدید آورنده آن حوادث و بلایا هستند. در این جلسه به شرح اقسام بلا و مصیبت خواهیم پرداخت.
قسم اوّل مصائب: مصائب اکتسابی
در بسیاری از موارد، مصائب و بلایای انسان، بازتاب رفتار و عملکرد خود اوست. از آنجا که پدید آورنده اینگونه مصائب، خود انسان است، مصائب اکتسابی نام میگیرند. مثلاً افراد گناهکار، در اثر گناه و نافرمانی، معمولاً زندگی پریشان و ناآرامی دارند و این مصیبت را خود به وجود آوردهاند. اشخاص ناباب و تابع هوی و هوس و کسانی که خانۀ آنان پر از شهوت و هوسرانی است، طبق سنّت خداوند سبحان، بدبخت و پریشان احوال خواهند بود. قرآن کریم میفرماید: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا»[1]
یعنی یک طایفۀ مقدسی بودند و رفتند و به جای آنها طایفهای روی کار آمدند که به نماز و عبادت اهمیت نمیدادند و شهوتران بودند. سپس میفرماید: آنان حتماً گمراه و بدبخت هستند.
بسیاری از مفسّرین، عبارت «فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا» را چنین معنا کردهاند که حتماً آن افراد بینماز و شهوتران، به جهنّم میروند. اما اطلاق آیه صرفاً عذاب جهنّم را نمیرساند، بلکه «سوف»، تحقیقی است و معنایش این است که حتما و یقیناً، سنّت خداوند آن است که آدم شهوتران، بدبخت شود. بنابراین میتوان گفت: بدبختی او فقط در آخرت نیست، بلکه از دنیا شروع میشود و تا قیامت و پس از ورود به جهنّم، ادامه خواهد یافت. همچنین کردار آدم مسرف و تجمّل گرا، چنین اقتضا میکند که او در همین دنیا و هنگام مواجهه با معضلات ناشی از تجمّلگرایی، سوزندگی جهنّم را احساس کند و در آخرت هم زیر هُرم جهنّم بسوزد.
مصائب اکتسابی پاداش ندارد
همانطور که بیان شد، مصیبت اکتسابی یا بلای ناشی از گناه یا اشتباه، از سوی خداوند سبحان نازل نمیشود و خود انسان، پدید آورندۀ آن است. در این صورت، کسی حق ندارد مصیبت اکتسابی خود را تقصیر خدا بداند و مهمتر اینکه در صورت رخداد چنین مصائبی، کسی حق ندارد انتظار پاداش از جانب خداوند متعال داشته باشد.
انسانی که در اثر گناه یا خطای خود دچار بلا شده، چارهای جز توبه ندارد. او باید با بازگشت به سوی خدا و جبران گذشته، به محو آثار زیانبار گناه و اشتباه خود بپردازد، وگرنه گناه او، او را به نوعی زندگی توأم با نگرانی، فقر، دلهره و اضطراب مبتلا میکند.
کسانی که با دیدن فیلمها و تصاویر مبتذل و شهوتانگیز در جمع خانواده و رفت و آمد با افراد لاابالی، به مصیبت بیعفّتی همسر یا دختر خود گرفتار شدهاند، اشخاصی که در اثر دروغگویی، حقّهبازی، ظلم و کسب مال حرام یا در پی تربیت غلط، دچار فرزند فاسد، معتاد و نظایر آن هستند و نیز افرادی که در اثر تنبلی، از کار یا تحصیل گریزان بوده و جوانی خود را با خوشگذرانی و بطالت، تباه کردهاند و هنگام پیری خواه ناخواه محتاج دیگران شدهاند، نباید بدبختی و مصیبت خود را تقصیر خدا بدانند، بلکه این اشخاص باید توبه کنند و با جبران گذشتۀ غلط خود، سرنوشت جدیدی برای خود رقم بزنند و خود را از عذاب دنیا و آخرت رهایی بخشند.
البته گاهی بلایایی نظیر فقر و فساد، زاییدۀ جبر اجتماع است که در قسم سوّم مصیبت، توضیح داده میشود.
فقر و نا امنی، زاییدۀ گناه
بسیار اتفاق میافتد که افراد در اثر عملکرد خودشان گرفتار میشوند و به جای توبه و عذرخواهی از خداوند سبحان، از او گلایه دارند و پروردگار را مسبّب شقاوت خویش میدانند. قرآن در آیاتی با صراحت تمام، تیره بختی آنان را بازتاب اعمال خودشان بر میشمرد: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُونَ»[2]یا رسول الله! برای مردم طایفۀ مقدسی را مثال بزن که ابتدا با ایمان و نیکوکار بودند. نعمت مثل باران برای آنها میبارید و زندگی آنان پرنشاط و عاری از فقر، فلاکت، غم و غصه بود. اما ناگهان تغییر یافتند و به گناه روی آوردند و نعمتهای الهی را بیجا و در گناه و در گسترش فساد مصرف کردند. سپس میفرماید: آن طایفه، گرفتار ناامنی و فقر شدند. بعد اضافه میکند که خیال نکنید بدبختی آنها از طرف خدا بود، بلکه خودشان بر سر خودشان مصیبت آوردند.
سنّت خداوند سبحان این است که ملّت صالح، شایسته و درستکار، سعادتمند شوند. همچنانکه طبق سنّت الهی، ملّت گناهکار، ظالم و بیبندوبار، شقاوتمند خواهند شد.
قسم دوّم مصائب: مصائب خدادادی
دستهای از مصائب، مصائبی هستند که انسان در وقوع آن دخالت و تقصیری ندارد و در واقع، آن بلا یا مصیبت، از جانب خداوند متعال است. صبر در برابر این مصایب، ارزش والایی دارد و منتهی به رشد معنوی انسان شده، مانع سقوط وی خواهد بود.
مصائب خدادادی، الطاف خفیّه خداوند
اهل معرفت بر این باورند که مصائب خدادادی، الطاف خفیّۀ خداوند متعال هستند. گاهی الطاف پروردگار متعال، آشکارا به انسان میرسد که به آن الطاف جلیّه گفته میشود. نعمتهای ظاهری نظیر زندگی خوب، خانوادۀ صالح و بدن سالم، از الطاف جلیّه محسوب میشوند. این الطاف، نیاز به صبر ندارند، ولی به جا آوردن شکر چنین نعمتهایی لازم است. در مقابل، الطاف خفیّه، از آن نظر که نعمتهای باطنی هستند و ظاهری دشوار و بلاگونه دارند، صبر و استقامت میطلبند. از این رو، اهل دل، الطاف خفیّه را برتر و کاربردیتر از الطاف جلیّه میدانند و از فرصت معنوی صبر در بلا، بهرههای فروانی میبرند.
صبر در مصائب خدادادی، مانع سقوط انسان
صبر و استقامت، در مقابل بلای خدادادی و مصیبتی که خداوند سبحان مقدّر و مقرّر فرموده است، بسیار ارزش دارد. اهمیّت صبر در برابر مصیبت خدادادی به قدری است که خداوند رحمان و رحیم در قرآن کریم به کسی که در مشکلات و در امتحان الهی خود را نبازد و در مواجهه با بلا، اسقامت ورزد و ناشکری، ناسپاسی و جزع و فزع نکند، بشارت داده و درود فرستاده است: «أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»[3]
هدایت در این آیۀ شریفه، هدایت عنائیه است، یعنی دست عنایت خداوند متعال روی سر انسان صابر و شکیبا خواهد بود و معلوم است چنین کسی رستگار میشود و افزون بر نیل به سعادت دنیا و آخرت، سقوط نخواهد کرد.
بنابراین انسان باید هنگام برخورد با مصیبت یا نزول بلا، صبر و استقامت داشته باشد؛ به این معنا که باید در صورت توان، مشکل را حل کند، وگرنه از کنار مشکل بگذرد و اگر نشد، باید مشکل را به دوش بگیرد و به حرکت خود در زندگی ادامه دهد. هرچند ممکن است حرکت چنین کسی آهسته و توأم با مانع باشد، امّا باید همان حرکت کند را با صبر و حوصله ادامه دهد و در هر صورت، توقف، به خصوص در حرکت معنوی، ممنوع است و منجر به خروج از مسیر یا سقوط خواهد شد.
اهل دل، در بن بستها و در مواقعی که موانع و مشکلات بزرگی آنان را احاطه میکند، از نماز کمک میگیرند:«اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة»[4] و با دو رکعت نماز با حضور قلب، از خداوند متعال میخواهند که توفیق و قدرت صبر و استقامت و فهم و شعور برای فائق آمدن بر دشواریهای سلوک معنوی و نیز سختیهای زندگی به آنان عطا فرماید. خداوند متعال نیز حاجت آنها را روا کرده، به آنان پاداش عنایت میکند و راه سعادت و رستگاری را برای چنین کسانی هموار میسازد.
مصائب خدادادی، مصلحت تامّۀ ملزمه
آنچه در این مبحث توجه جدّی میطلبد، این است که هرچه از طرف خدا بیاید، خیر است و حتماً مصلحت دارد. اساساً شر و بدی از طرف خداوند نیست؛ زیرا اگر خداوند برای بندۀ خود بد و شر بخواهد، با صفات او نظیر اینکه عالم، رحمان، رحیم، قادر، حکیم، رئوف، کریم و جواد است، سازگار نخواهد بود.
این موضوع با ذکر یک مثال و بیان چند پرسش و پاسخ، قدری روشنتر میشود:هنگام نزول مصیبت خدادادی، مانند وقتی که فرزند انسان، بدون تقصیر و دخالت پدر و مادر از دنیا میرود، این سؤالات مطرح میشود که: آیا خداوند به احوال آن پدر و مادر عالم بود یا نه؟ آیا خداوند قادر بود از مرگ آن بچه جلوگیری کند یا نه؟ آیا خداوند جواد، رحیم و رحمان بود که به آن پدر و مادر رحم کند و فرزند آنها را نگیرد یا نه؟ آیا خدا در کارهایش حکمت دارد یا نه؟ آیا خدا نسبت به آن خانواده رئوف و مهربان بود یا نه؟
در پاسخ به این سؤالات، اگر گفته شود خداوند، آن صفات را ندارد، آنگاه به این نتیجه میرسیم که چنین خدایی، خدا نیست و ما چنین معبودی را نمیپرستیم. امّا اگر خداوند متعال را مستجمع جمیع صفات کمالات بدانیم و از جمله بدانیم که او عالم، رحمان، رحیم، قادر، حکیم، رئوف، کریم و جواد است، پس باید بپذیریم که مصیبتی که از جانب او نازل میشود، صد در صد مصلحت تامّۀ ملزمه و بر وفق حکمت است.
مثلاً در مثال فوق، ممکن است فرزند آن پدر و مادر، در ادمۀ زندگی، فاسد یا بیعفّت شود و علاوه بر عاقبت شرّی که برای خود رقم میزند، آبروی خانواده را ببرد و زندگی