به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ نشست نقد و بررسی مجموعه شعر «درختان تبعیدی» شامل غزلیات شاعران مختلف امروز افغانستان عصر روز پنجشنبه 26 اردیبهشت با حضور علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری، علیمحمد مودب، محمدسرور رجایی و صادق دهقان در سالن اوستا حوزه هنری برگزار شد.
علیمحمد مودب در این برنامه گفت: برای من افغانستان جدا از هویت خودم نیست. چون ما خراسانی و اهل تربت جام هستیم و از خردکی با افغانیها بودم. نمیدانم چرا کسانی که خودشان اتحادیه اروپا تشکیل میدهند، سعی میکنند ما را از هم جدا کنند. هنوز هم نمیتوانم درک کنم چگونه ما دو ملت هستیم. چنین چیزی برای ما مفهوم نیست. حالا این ماجراهای سیاسی اتفاق میافتد اما ما فرهنگیها باید بر اسلام و زبان فارسیمان تاکید کنیم.
این شاعر خطاب به شاعران افغان گفت: یک آسیب که شعر امروز افغانستان دچار آن است، جریانی است که ناامید است و دارد در شعر شما رشد میکند. ما و شما یک پدربزرگ مشترک به نام اقبال لاهوری داریم. سعی کنید با امید شعر بگویید و به اقبال، اقبال بیشتری نشان بدهید. اقبال را جدی بگیرید.
در ادامه صادق دهقان از محققان افغان نیز به بیان سخنانی درباره ادبیات معاصر و امروز افغانستان پرداخت.
علیرضا قزوه شاعر و مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری نیز به عنوان آخرین سخنران این نشست گفت: درست است که ادبیات امروز افغانستان مشکلاتی را که ما در دهه 80 داشتیم، دارد اما اگر سه تا چهار دهه ادبیاتمان را رصد کنیم، هر کار بزرگی که برای شعر انقلاب شده است، در دهه 60 بوده است.
وی افزود: من در جایی نوشتم دهه 60، دهه پاکبازی بود و دهه 80، دهه خاکبازی و در دهه 80 تجربیات ناموفق زیادی صورت گرفت. سر همین موضوع بود که با خیلی از جوانها دعوا داشتم. یک شاعر افغان از بلخ آمده بود و به من میگفت نمیدانید ما از دست این جوانها چه میکشیم! منظورش همین افراد خاکباز بود.
این شاعر در ادامه خطاب به شاعران افغان گفت: ادبیات شما ریشه دارد. ادبیات ما و شما، مولانا دارد. نمیگویم مولانای بلخی یا مولانای رومی. پیش ترکها هم که هستم با توجه به روحیات حساسشان میگویم «مولانای بلخی رومی». مولانا یعنی سند امروز ادبیات افغانستان. یک روز میگفتیم شعر تاجیکستان بعد از فروپاشی شوروری راهی را رفته که 50 درصد ظرفیت شعر امروز ایران است. اما امروز نمیتوانیم بگوییم شعر افغانستان 80 یا 90 درصد ظرفیت شعر فارسی را دارد. اگر ترازودار منصفی باشم و به شعر ایران 100 بدهم، شاید حتی گفتن 99 درصد هم جفا به شعر افغانستان باشد چون شعر این کشور رشد زیادی داشته است.
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری گفت: این طیف شاعران مهاجر افغان به ایران بود که شعر افغانستان را حرکت داد. این یک حرکت جمعی و کلی بود که به دهه 80 رسید و به نظرم شعر افغانستان در دهه 80 حرکت سالمتری از شعر ایران داشت. ما دریغهایی چون دهه 60 داریم که علیمعلم دامغانی و احمد عزیزی بعد از 30 و 40 سال که از سهراب و فروغ میگذشت، حرکت زبانی ایجاد کردند. هیچ حرکت زبانی هم مانند حرکت معلم و عزیزی نبود و هر کس در این زمینه ادعایی کند، دروغ گفته است.
وی در عین حال یادآور شد: البته در دهههای 70 و 80 بیشتر شعر انقلاب و آیینی ما تثبیت شد و اگر توجه کنید، توجه مردم به شعر آیینی بیشتر شده است که نمونهاش را در انتخاب شاعران مردمی بعد از جشنواره شعر فجر میبینیم. البته این را چون خودم یکی از انتخابها بودم، نمیگویم.
قزوه ادامه داد: در کنار جریان اصلی دهههای 70 و 80، گروههایی بودند که میخواستند کار زبانی تازه کنند اما از معنا غافل شدند. افرادی که در این گروه هستند، فکر میکنند اگر پای کپسول اکسیژن را به غزل باز کنند، چه کار خاصی کردهاند و اتفاق ویژهای صورت دادهاند! نمیدانم. واقعاً برخی واژههایی که این شاعران در شعرشان به کار میبرند، مانند واژههایی است که آدم رویش نمیشود در داروخانه به زبان بیاورد. من هم رویم نمیشود درباره شان حرف بزنم!
مدیر مرکز آفرینش های ادبی حوزه هنری گفت: یک مقدار نگران حرکتهای غیرزبانی اصیل هستم. یعنی کارهایی که همان بچههایی که زور میزدند اسمشان را در کتابهای 170 و 180 تایی انتشارات تکا بزنیم ولی واقعاً شعر خوب نمیگفتند. بلکه میخواستند بساط مارگیریشان را علم کنند.
قزوه درباره کتاب «درختان تبعیدی» هم گفت: به نظرم شعرهای این کتاب، جریان اصلی هستند. البته درج 3 یا 4 غزل از برخی شاعران، اسراف بوده و چند غزل حسابی هم از شاعران مهم افغانستان در آن، جا افتاده است.
.............پایان پیام/ 218